بعد از نخستین انتخابات درون حزبی در ایالت آیووا، پیش از آنکه تکلیف برندهها روشن شود، وضعیت بازندهها قطعی شد!
و بر اساس همین آرای محدودی که در اولین ایالت به مدعیان داده شد، تعداد کسانی که هنوز بخت جدی حضور در رقابت نهایی و رفتن به کاخ سفید را دارند، به پنج نفر محدود شد: برنی سندرز و هیلاری کلینتون از حزب دموکرات. و مارکو روبیو، تد کروز و دونالد ترامپ از حزب جمهوریخواه.
اما هر قدر که پیدا کردن بازندههای بزرگ آسان به نظر میرسد، برنده خواندن هیچ کدام از این پنج تن آسان نیست! یا دستکم مانند همیشه نمیتوان تعداد آرا را شمرد و به آن کس که بیشترین رای را آورده، به راحتی عنوان «برنده» بخشید.
اول از همه، مساله شمارش آرای انتخابات مقدماتی آمریکا به آن شکل که در یک انتخابات رایج رخ میدهد نیست.
فرستادگان حزبی
داستان از این قرار است که در روند انتخاب نامزد حزبهای جمهوریخواه و دموکرات در آمریکا، هر کدام از ۵۰ ایالت این کشور و همچنین باقی سرزمینهایی که در جهان قلمروی آمریکا محسوب میشوند (مانند پورتوریکو یا جزایر ماریانا)، متناسب با جمعیتشان و همینطور آرایی که در چندین دوره انتخابات پیشین به یکی از احزاب دادهاند، سهم مشخصی در انتخاب نهایی دارند.
به این معنا که مثلا رای ایالت کوچک ورمانت هموزن رای ایالت عظیم و پرجمعیتی مانند کالیفرنیا نیست. و روش انتخاب نامزد نهایی هم کمی پیچیده به نظر میرسد، ولی مبنای ماجرا به هیچ وجه پیچیده نیست.
از نظر رسمی، نامزد هر کدام از احزاب دموکرات و جمهوریخواه در کنگره ملی این احزاب و با حضور «فرستادگان» تک تک ایالتها انتخاب میشود. در آن روز این فرستادگان هر کدام به یکی از نامزدها رای میدهند. و نامزدی که موفق شود بیش از ۵۰ درصد رای فرستادگان را به دست بیاورد، به عنوان نامزد نهایی حزب انتخاب میشود.
برای اینکه انصاف رعایت شود و هر ایالتی متناسب با جمعیتش بر روی انتخاب نهایی تاثیر بگذارد، تعداد این فرستادگان با هم فرق میکند. مثلا حزب دموکرات ایالت آیووا، برای شرکت در «کنگره ملی حزب دموکرات» میتواند ۴۴ نفر را بفرستد. اینکه این ۴۴ نفر در آن روز به هیلاری کلینتون رای بدهند یا برنی سندرز، در جریان انتخابات اخیر روشن شد. یعنی مردم عادی نظرشان را در انتخابات آیووا اعلام کردند و بر اساس نظر آنها، تکلیف رای این ۴۴ نفر روشن شد. با توجه به آرای نهایی انتخابات روز دوشنبه، ۲۳ نفر از این افراد به هیلاری کلینتون رای خواهند داد و ۲۱ نفرشان به برنی سندرز.
در هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات، علاوه بر این فرستادگان که از ایالتها میآیند و تکلیف رای آنها در انتخابات مقدماتی روشن میشود، کسانی هم هستند که بدون نظر مردم به هرکس دلشان خواست میتوانند رای بدهند. اینها در واقع «فرستادگان ویژه» هستند؛ اعضای مهم حزب، دموکراتها و جمهوریخواهان عضو کنگره، رهبران قدیمی و شخصیتهای بانفوذ این دو حزب همه در دسته «فرستادگان ویژه» قرار میگیرند که حدود ۲۰ درصد مجموع آرای نهایی را تشکیل میدهند. در شرایط بسیار حساس که رقابت خیلی نزدیک باشد، شاید همین آرای از پیش تعیین شده که معمولا با لابی به دست میآیند، سرنوشت نهایی را تعیین کنند.
حالا با این توضیح برویم سراغ انتخابات اخیر آیووا و ببینیم هر کدام این نامزدها چند تا از این فرستاده را به جیب زدند!
برنی و هیلاری
نه ۲۳ فرستاده برای هیلاری کلینتون، پیروزی بزرگی محسوب میشود و نه ۲۱ فرستاده برای برنی سندرز میتواند شکست توصیف شود. هر کدام از این دو نفر برای اینکه بتواند به نامزد نهایی تبدیل شود باید موفق شود که از مجموع چهار هزار و ۵۱ فرستاده موجود، رای دو هزار و ۲۶ نفر را به دست بیاورد.
اگر این فرستادگان را شبیه به امتیاز یک مسابقه سیاسی در نظر بگیریم، الان نتیجه بازی ۲۳ به ۲۱ است و هنوز تا اینکه یکی از دو نفر به رقم جادویی دو هزار و ۲۶ برسد راه درازی مانده. پس بر روی کاغذ، اتفاق خارق العادهای نیافتاده.
اما چرا هیلاری کلینتون اعلام پیروزی کرد؟ چون در نهایت آرای او چند دهم درصد از سندرز بیشتر بود و او سعی کرد این مساله را به شکل یک بازی رسانهای، به نفع خودش تمام کند. او نیاز داشت که عنوان «برنده آیووا» را به نام خودش بچسباند، چون بخت اصلی پیروزی محسوب میشد. در نهایت هم او برد. گیرم ۲۳ به ۲۱ برد ولی باز هم برد.
پس چرا طرفداران سندرز اینقدر خوشحال شدند؟! چون پیام رای آیووا این بود که سندرز یک نامزد حاشیهای نیست و طرفدارانی جدی دارد و یک بخت مهم برای پیروزی نهایی محسوب میشود. به بیان دیگر «سوسیالیست» بودن سندرز و شعارهای کم سابقه چپگرایانه (مانند مجانی کردن تحصیلات عالی در آمریکا یا افزایش حداقل دستمزد تا سطح ۱۵ دلار) موجب نشد تا گروه بزرگی از دوستداران حزب دموکرات از او روی برگردانند و از ترس اینکه او شاید در انتخابات نهایی به جمهوریخواهان ببازد به او رای ندهند.
البته هر قدر انتخاب برنده واقعی دموکراتها در آیووا دشوار بود، تعیین بازنده واقعی دشوار نبود. مارتین اومالی، سومین کسی که هنوز مدعی رقابت بود، بعد از انتخابات آیووا کنار کشید. او حتی نتوانست یک فرستاده را به نام خودش سند بزند که البته علت اصلی موضوع در شکل انتخابات آیووا است، نه اینکه او هیچ طرفدارای نداشت. هر چه بود با کنار رفتن او، از این پس رقابت دموکراتها به دوگانه برنی-هیلاری خلاصه میشود.
ترامپ بالاخره باخت؟
وضعیت رقابت تنگاتنگ جمهوریخواهان هم شبیه به حزب دموکرات است. یعنی هر چند آرای آیووا پیامهایی برای تک تک نامزدها داشت، اما وضعیت تعداد فرستادگانی که هر کس برد نشان میدهد که تعیین برنده آسان نیست.
در این حزب، ایالت آیووا ۲۷ فرستاده در «کنگره ملی جمهوریخواهان» دارد. از این تعداد، ۸ نفر به تد کروز رسید، ۷ نفر به ترامپ، ۷ نفر به مارکو روبیو، ۳ نفر به بن کارسون، یک نفر به جب بوش و یک نفر به کارلی فیورینا.
با این وصف شاید بتوان جب بوش را بزرگترین بازنده آیووا معرفی کرد؛ نامزدی که زمانی یکی از بختهای اصلی جمهوریخواهان خوانده میشد و حالا دیگر کمابیش روشن شده که بخت واقعی برای پیروزی نهایی ندارد. کار جب بوش به جایی رسیده که از الآن تحت فشار است تا در صورت تکرار نتیجه مشابه در انتخابات بعدی (در نیوهمشایر)، از رقابت کنارهگیری کند.
اما آن بالای جدول وضعیت آنقدرها روشن نیست. هم دونالد ترامپ و هم مارکو روبیو تنها یک نفر کمتر از تد کروز به دست آوردند. پس چرا تد کروز جشن پیروزی گرفت؟ چرا رسانهها با ترامپ که دوم شده بود، شبیه به یک بازنده بزرگ برخورد کردند؟ و بعد چه شد که مارکو روبیوی سوم مانند یک پیروز واقعی سخنرانی کرد؟
اول از همه تد کروز تلاش کرد که درصد اندک آرای بیشترش را به یک بازی تبلیغاتی بزرگ تبدیل کند. یکی از دلایل اهمیت عنوان «پیروز آیووا» برای جمهوریخواهان این است که گروه بزرگی از هواداران این حزب که از مسیحیان تبشیری (Evangelist) هستند در این ایالت زندگی میکنند. آنها معمولا به نامزدهای به شدت محافظهکار جمهوریخواه رای میدهند. و آرای آنها در آیووا بر آرای باقی همکیشانشان در ایالتهای دیگر نیز تاثیر میگذارد. تد کروز با اول شدن در آیووا میتواند برای آرای پیروان این گروه مذهبی در ایالتهای دیگر حساب کند.
ترامپ با یک معمای تبلیغاتی روبهرو شد، چون فلسفه کمپین او بر واژه کلیدی «برد» بنا شده و او مدام از اینکه پیروز میشود و برنده خواهد بود صحبت میکند. تاکید بسیار او بر این واژهها موجب شد تا دوم شدن برای کمپینش به یک فاجعه تبدیل شود. او که اول به نظر میرسید باخت را پذیرفته و تلاش میکند روحیه طرفدارانش را برای نیوهمشایر، بالا نگاه دارد، در روز پنجشنبه با یک چرخش استراتژیک، شدیدا به تد کروز حمله کرد و او را متهم کرد که در انتخابات آیووا تقلب کرده. ترامپ میگوید مشاوران تد کروز در میانه رایگیری در آیووا شایعه راه انداختند که بن کارسون کنارهگیری کرده و در عمل موجب شدند تا برخی طرفداران کارسون به کروز رای بدهند. ترامپ هم خواستار تکرار انتخابات آیووا شد!
و اما مارکو روبیوی جوان و پرانرژی که بالاخره بعد از ماهها به نقطه عطفی که نیاز داشت دست یافت. رای او، همپای ترامپ که در تمام ماههای اخیر در نظرسنجیها اول بوده نشان داد که از میان نامزدهای محبوب کلهگندههای حزب جمهوریخواه، او بخت اصلی پیروزی است. با این وصف او عملا به تنها نامزد جریان اصلی حزب تبدیل شد که یک تنه در مقابل یک شورشی محافظهکار به اسم تد کروز و یک شومن غیرخودی به اسم دونالد ترامپ، پرچم حزب جمهوریخواه را بالا نگاه داشته است.
انتخابات درون حزبی برای نامزدهایی که در نهایت موفق میشوند مانند یک گلوله برف است که هفته به هفته بزرگتر میشود و در نهایت آنقدر بزرگ میشود که باقی نامزدها را له میکند.
اگر ایالت آیووا قله کوهی برای ساختن این گلوله برفی باشد، بعد از آنچه روز دوشنبه رخ داد مشخص شد که تنها پنج نفر موفق شدهاند گلوله برف کوچکشان را بسازند و به سوی دامنه کوه قل بدهند: هیلاری کلینتون و برنی سندرز از حزب دموکرات و دونالد ترامپ، تد کروز و مارکو روبیو از حزب جمهوریخواه. اینکه کسی خارج از این پنج نفر در نهایت موفق شود به نامزد انتخابات ریاست جمهوری این دو حزب تبدیل شود، بیشتر شبیه به یک معجزه است!