(rm) صدا | [ 5:09 mins ]
در سالگرد واقعه 28 مرداد، که طی آن ارتش ایران فرمان عزل دکتر محمد مصدق، نخست وزیر وقت را به وی ابلاغ کرد، دکتر کامران دادخواه استاد دانشگاه تئوری نقش دولتهای خارجی در این رویداد را که بعدا کودتا نامگذاری شد، را رد می کند و می گوید محمد مصدق هر چند در آغاز دوره زمامداری از حمایت گروه های سیاسی در داخل کشور برخوردار بود اما هنگامی که فرمان عزل به وی داده شد، محبوبیتی نداشت و تنها توده ای ها بودند که در خیابانها از او حمایت می کردند. وی می افزاید روحانیت شیعه در ایران هوادار شاه بود و محمد مصدق تنها حامی خود در میان روحانیت یعنی آیت الله کاشانی، رئیس مجلس را از خود رانده بود. وی می افزاید برخلاف آنچه می گویند، سقوط مصدق ارتباطی به انقلاب سال 1357 نداشت، و شاه که در پیشرفت اوضاع کشور موفق شده بود، بعدا شاید به خاطر اینکه تئوری کودتا را خودش باور کرده بود، تمایلات دیکتاتوری پیدا کرد و کشور را به سوئی کشانید که همه شاهد بودیم. فریدون زرنگار (رادیو فردا): روز 28 مرداد در تاریخ معاصر ایران فراموش نشدنی است. در این روز دولت دکتر محمد مصدق ساقط شد. بسیاری از تحلیلگران انقلاب سال 1357 را بی ارتباط با این واقعه سیاسی نمی دانند و آن را از پیامدهای این رویداد می دانند. در 28 مرداد 1332 یعنی 53 سال پیش، فرمان شاه برای عزل محمد مصدق به وی ابلاغ شد و هواداران دربار با کمک ارتش و حمایت آمریکا، وی را در منزلش بازداشت کردند. انتشار اسناد و تحلیلهای گوناگون جای شکی در باره دخالت فعال کشورهای بیگانه در این واقعه باقی نگذاشته است ولی هنوز این پرسش مطرح است که چرا حکومت مصدق توانست به سادگی ساقط شود. کامران دادخواه استاد دانشگاه در مصاحبه با رادیو فردا می گوید عوامل درونی بودند که باعث سرنگونی دولت مصدق شدند.
دکتر کامران دادخواه (استاد دانشگاه در باستن): با ملی کردن صنعت نفت دکتر مصدق با یک قدرت بسیار عظیم خارجی در افتاده بود. در حالی که شما بایک قدرت بزرگ امپریالیستی آن زمان یعنی انگلستان در افتاده اید، ناچار هستید که در داخل، هماهنگی و در داخل اتحاد داشته باشید. در آغاز کار هم اینطور بود و حتی آمریکائیها خیلی علاقمند بودند که دکتر مصدق بتواند درآمدی بدست بیاورد و با توسعه اقتصادی، جلوی کمونیسم را بگیرد. ولی در فاصله 28 ماهی که مرحوم مصدق سر کار بود، وقتی متوجه شد که وعدههایش عملی شدنی نیست، به جای اینکه این مسئله را با مردم در میان بگذارد، اتحاد با افراد مختلف را از بین برد و این اتحاد را که احتیاج بود در مقابل انگلیس وجود داشته باشد، را از هم پاشید. در نتیجه بعد از 28 ماه، دستگاه دکتر مصدق محبوبیتی دیگر نداشت که بتواند در مقابل دخالت خارجی یا در مقابل امپریالیسم انگلیس بایستد و به همین دلیل هم به طور ناگهانی سقوط نکرد، بلکه در اثر اشتباهات زیادی که مرتکب شده بود، این حکومت از بین رفت و مردم ایران آن را نابود کردند.
ف.ز.: شما میگوئید که حکومت دکتر مصدق محبوبیتی نداشت ولی چند روز پیش از «کودتا» که هنوز اوضاع برنگشته بود، هنوز هواداران دکتر مصدق بودند در خیابانها و دفاع میکردند از دولت. چه شد که در عرض چند روز ورق برگشت.
کامران دادخواه: آنطور که اتفاق افتاد، روز 24 مرداد یک کودتا قرار بود عملی بشود. آن کودتائی که قرار بود بشود، از بین رفت. فردای آن روز کسانی که در خیابانها به نفع او شعار میدادند، فقط تودهای ها بودند. یعنی واقعا تمام افرادی که خودش داشت را از دست داده بود.
ف.ز.: بسیاری از تحلیلگران بر این نظر هستند که روحانیت که در آغاز با دکتر مصدق همراه بود در مقطعی به او پشت کرد و به دربار نزدیک شد. به نظر شما علل چرخش سیاسی روحانیت چی بود؟
کامران دادخواه: باید توجه کنید که در سال 1331 تا 1332 هنوز شاه بسیار محبوب است و مورد علاقه روحانیت هم هست و به خصوص آقای بروجردی به شاه علاقه داشت. برای اینکه خوب توجه کنید این شاه است که روحانیت را برگردانده به جائی که بودند بعد از رفتن رضا شاه. آقای کاشانی رئیس مجلس است و پشتیبانی سیاسی و قدرت سیاسی کامل دارد و حتی معتقد است که به خاطر او است که دکتر مصدق توانسته کاری انجام دهد. ایشان را دکتر مصدق کنار گذاشت و حتی توهین. آمیز شاید با او رفتار کرد. و آقای کاشانی شاه را می خواهد از کشور خارج کند و به همین طریق آقای بهبهانی، که روحانی بزرگ تهران است با مصدق در افتاد. بعد از اینکه تودهایها میریزند توی خیابان، آقای بروجردی ودیگران هم وحشت برشان داشت. خوب باید توجه کنید که آقای بروجردی قدرتی داشت که حتی امروز هم هیچ روحانی ندارد. ایشان مرجع منحصر به فرد جهان شیعه بود. بنابراین در یک چنین حالتی است که این ماجرا پیش آمد.
ف.ز.: پیامد این رویداد مهم تاریخی بر ادامه روند سیاسی ایران و انقلاب سال 1357 را چگونه می بینید؟
کامران دادخواه: انقلاب سال 1357 را خیلیها سعی کردند بچسبانند به کودتا یا به اصطلاح به سقوط دکتر مصدق. این دوتا به هم ارتباطی ندارد. شاه بعد از برگشتن یک دوره بسیار خوبی را ایجاد کرد. یعنی از نظر اقتصادی و اجتماعی مملکت به راه پیشرفت افتاد. شاه به خاطر شاید همین که احساس می کرد... و به خاطر اینکه شاید خودش هم این داستان کودتا را باور کرده بود، اشتباهات زیادی مرتکب شد، تمایلات دیکتاتوری پیدا کرد و بالمال مملکت را جائی کشاند که همه شاهد بودیم.