شما تصورش را بکن که نادر محمدخانی باشی، با آن سبیل و جلال و جبروت، سرمربی تیمت هم جلال طالبی باشد، او هم با سبیلی مشابه و البته بدون جلال و جبروت.
جام جهانی ۹۸ است و تیم دارد جلوی آمریکا بازی میکند و با گل مهدی مهدویکیا و گریه بعد از گل حمید استیلی دو بر صفر جلو افتاده باشد. آمریکاییها ظاهراً میدانند رهبر ایران بعد از مسابقه میخواهد پیام بدهد: «صحنه را دیدم» و احساس میکنند اگر در این ۲۰ دقیقه پایانی یک جوری نتیجه بازی را عوض نکنند تمام ایران به یک «صحنه» تبدیل میشود که مردم ایران در آن دارند هنرهایی را که در سالهای دفاع مقدس از محمد خردادیان یاد گرفتهاند میریزند روی دایره.
بازیکنان آمریکا از جمله کیسی و برایان و فرانکی در آن لحظات تصور میلیونها ایرانی مثل ابوالفضل و افشین و طاهره و فیفی جون را میکردند که به خاطر شادی پیروزی فوتبالی مقابل آمریکا آن موقع شب ریختهاند توی خیابان و دارند «از اینا، از اینا» میکنند، خانمها زیر روسری با موهایشان بازی میکنند و آقایان هم مثل استاد خردادیان دارند بالا تنه را به یک طرف و پایین تنه را به طرف مقابل ول داده آهنگ فاخر و زیبا و فوتبالی «شب شب شعر و شوره» بانو شهره را زمزمه میکنند.
خب برای جلوگیری از این همه بیحرمتی به ائمه اطهارِ ایرانیها و به حرمت خون شهیدان و امام و اینا هم که شده این ۲۰ دقیقه آخر را با تمام وجود حمله میکنی دیگر.
حالا شما نادر محمد خانی هستی، زیر فشار آمریکاییها احساس میکنی از چند ناحیه داری باز میشوی. با همان سبیل، به سرسبیلِ کنار نیمکت، جلال طالبی، اشاره میکنی که «تو رو خدا منو تعویض کن» تا بیشتر از این نشکافته. اما جلال خان ظاهراً لبخوانیاش خوب نیست و از کل جمله شما فقط کلمه «خدا» را میتواند حدس بزند. خب! پیش خودش میگوید «خدا کی بود تو تیم؟ آهان! خداداد عزیزی!» و به همین راحتی خداداد عزیزی که مثل غزال تیزپا دارد آن جلو بپر بپر میکند تعویض میشود.
شما که نادر محمدخانی باشی در آخرین لحظه هم تلاش میکنی به سرمربی بفهمانی منظورت این بوده خودت تعویض بشوی و میگویی: «تو رو خدا منو تعویض کن نه غزالو» اما آقا جلال که در آن لحظه احساس میکرده یکی از بهترین لبخوانهای دنیاست و از اینکه انقدر خوب از خدا به خداداد رسیده احساس کار درستی میکند و به شما پاسخ میدهد: «خدا به همرات! چایی دو غزال هم میگم دم کنن برات»
و غزال تیزپا هم به کنار زمین میرود و حالا که زیر توپ نمیتواند بزند با لگد زیر بطری آب میزند و فریادی سر آقا جلال میزند که سبیلهای پرپشتش نیمپشت میشود. البته با دعای خیر کل خاورمیانه و مادران بچههای فلسطینی و باقی محرومین و مستضعفین جهان و البته نصف شدن عابدزاده و گسستن نادر محمدخانی و باقی بازیکنان از وسط، در نهایت ایران بازی را دو بر یک میبرد و نه گریه بعد از گل استیلی روی زمین میماند، و نه مفسرین هنوز داشتند روی تعویض خدا با خداداد در آن لحظات حساس و فریاد «تو رو خدا منو تعویض کنید» نادر محمدخانی بحث میکردند که آخه چرا؟
و جواب این سؤال هم معلوم نشد که مثلاً اگر نادر محمدخانی در آن لحظه فریاد میزد «جون داییتون منو تعویض کنید» آیا کادر فنی ایران پسرداییشان را به جای عابدزاده توی دروازه میفرستادند یا چی؟