کانون کارگردانان سینمای ایران هفته گذشته با انتشار بیانیهای نسبت به ورود آنچه سرمایههای مشکوک به سینما خواند، هشدار داد و گفت این سرمایهها با تغییر مناسبات تولید، حیات سینمای ایران را در خطر قرار داده است.
این برای نخستین بار است که یکی از بحثانگیزترین مسائل مطرح سالهای اخیر سینمای ایران از سوی گروهی از سینماگران ایرانی به شکل جمعی مطرح میشود.
در این بیانیه گفته شده است که اهالی سینمای ایران ناظر ورود پولهای کلانی از منابع نامشخص و بعضاً دارای شبهه به حیطه اقتصاد سینمای ایران هستند.
با آنکه این بیانیه صریحترین موضعگیری یکی از مهمترین نهادهای صنفی سینمای ایران نسبت به موضوعی محسوب میشود که در سالهای اخیر روند تولید و عرضه فیلمها در ایران را تغییر داده است، اما همچنان در آن اشاره مشخصی به صاحبان این سرمایههای مشکوک و دریافت کنندگانش نشده است.
در محافل رسانهای و فرهنگی از پولهای مشکوک به عنوان منابعی یاد میشود که حاصل فعالیتهایی نامشخص اقتصادی خارج از حوزه فرهنگ و هنر هستند و توسط افرادی معمولا بیسابقه در این حوزه برای تولید فیلم، تئاتر و آثار هنری به کار گرفته میشوند.
درباره ماهیت تأمینکننده پولهایی که مشکوک نامیده میشوند، نظرات مختلفی مطرح میشود. گروهی این پولها را محصول فعالیتهایی غیرقانونی در بخشهای سایهای اقتصاد ایران میدانند و گروهی دیگر آنها را عاملی هدایتشده برای تأثیرگذاری محتوایی بر روند کلی تولید آثار هنری در ایران ارزیابی میکنند.
شروع با بابک زنجانی
موضوع ورود پولهای مشکوک به سینما اولین بار با فعال شدن بابک زنجانی، سرمایهگذار ایرانی در زمینه فیلمسازی مطرح شد. آقای زنجانی که درباره منابع سرمایههای در اختیارش همچنان ابهامهایی وجود دارد، ابتدا با سرمایهگذاری در تولید فیلم «هیچ کجا، هیچ کس» ساخته ابراهیم شیبانی وارد سینما شد و پس از آن با تأمین سرمایه فیلم «سیزده» ساخته هومن سیدی فعالیتهایش را در این زمینه توسعه داد.
او با راهاندازی دفتر «سورینت فیلم» و ورود تجهیزات فیلمسازی مانند دوربین و وسایل تدوین و صداگذاری نخستین قدمها را برای تبدیل به قطبی تولیدی در سینما برداشت، در زمانی که تولید فیلم «نقش نگار» ساخته علی عطشانی را پیش میبرد، بازداشت شد و دفترش نیز باوجود برخی تلاشها از فعالیت بازماند.
شهرزاد با پولهای مشکوک
بعد از بابک زنجانی، اما تولید سریال «شهرزاد» با هزینه قابل توجه و پرداخت دستمزدهای کم سابقه باعث شد تا موضوع پولهای مشکوک وارد مرحله تازهای شود. محمد امامی و محمدهادی رضوی به عنوان سرمایه گذاران این سریال تبدیل به نامهایی پرتکرار در محافل فرهنگی و رسانهای ایران شدند.
آقای رضوی که داماد محمد شریعتمداری، وزیر صنعت، معدن و تجارت ایران است در تولید فصلهای بعدی شهرزاد همکاری نکرد اما محمد امامی با وجود تمام شائبههای مطرح درباره منابع در اختیارش به تولید این سریال ادامه داد و با خرید موسسه تصویر گستر پاسارگاد تبدیل به نامی مورد توجه نزد سینماگران شد.
نام آقای امامی به عنوان یکی از متهمان پرونده اختلاس از صندوق ذخیره فرهنگیان مطرح و خبرهای از بازداشت و ممنوع الخروجیاش منتشر شد اما تمام این اتفاقات که بدون توضیحات روشنی رخ میداد باعث توقف فعالیتهای آقای امامی در سینما و محصولات مربوط به شبکه نمایش خانگی نشد.
او سرمایه فیلمهایی چون «ابد و یک روز» ساخته سعید روستایی، «خوب، بد، جلف» ساخته پیمان قاسمخانی و «کاناپه» فیلم توقیفشده کیانوش عیاری را تأمین کرد و در سال ۹۶ نیز با تولید دو فیلم بحثانگیز «خوک» به کارگردانی مانی حقیقی و «مصادره» ساخته مهران احمدی عامل طرح موضوعات مختلفی درباره گستردگی فعالیتش در سینما شد.
پولشویی یا همنشینی با سلبریتیها
درباره دلایل ورود این نوع پولها به سینما گمانههای مختلفی مطرح میشود. برخی از تلاش برای پولشویی این منابع توسط صاحبانشان صحبت میکنند و گروهی دیگر حضور دارندگان این پولها در محافل هنری و همنشینی با چهرههای شناخته شده یا آنها که به نام سلبریتی شناخته میشوند را عامل اصلی ورود این پولها میدانند. در این باره اما گروهی با دفاع از حضور سرمایههای تازه در حوزه سینما میگویند کل چرخش اقتصادی سینما و شبکه نمایش خانگی ایران در سال به هزار میلیارد تومان نمیرسد و این رقم در مقایسه با چرخش مالی حوزههای دیگر برای سواستفادههای احتمالی جذاب نیست.
در بیانیه کانون کارگردانان سینمای ایران محصولات شبکه نمایش خانگی به عنوان یکی از مقاصد جذب سرمایههای مشکوک نام برده شده است. در سالهای اخیر سریالهای مختلفی اغلب با حضور جمع قابل توجه بازیگران شناخته شده در این حوزه ساخته شده است. موفقیت سریال شهرزاد نیز به این موضوع دامن زده است. کانون کارگردانان اما میگوید نتیجه مستقیم و مخرب حضور این منابع مادی بی حد و مرز، به ارتقای بیمنطق و کنترل نشده بودجه های ساخت فیلمها و بخصوص بودجه ساخت مجموعههای داستانی در قالب شبکههای نمایش خانگی منجر شده است.
آقازادهها در سینما
در موضوع پولهای مشکوک نام فرزندان چهرههای سیاسی که به نام آقازاده در محافل رسانهای نامیده میشوند هم مطرح است. احسان رسولاف فرزند جلال رسولاف از مدیران بانکهای خصوصی، حمیدرضا عارف فرزند محمدرضا عارف رئیس فراکسیون اقلیت مجلس، علی حضرتی فرزند الیاس حضرتی نماینده شاخص مجلس، عباس نادران فرزند الیاس نادران نماینده پیشین مجلس ایران از جمله افرادی هستند که در سالهای اخیر با سرمایهگذاری در تولید فیلمها تأمینکننده سرمایههایی بودند که بخشی از آنها به عنوان پولهای مشکوک ارزیابی شده است.
گفته شده بخشی از سرمایههایی که این افراد با خود به سینما آوردهاند، حاصل ارتباط و درآمد آنها از بخشهای رابطهای حاصل از نفوذ نام پدران آنها بوده است. در مواردی نیز این افراد توانستهاند با استفاده از نفوذشان منابعی را در قالب وام و کمک برای کار فیلمسازی از نهادهای دولتی دریافت کنند.
رکوردشکنی در بودجه فیلمها
منتقدان ورود سرمایههای مشکوک به سینما میگویند تزریق این منابع باعث افزایش چشمگیر هزینههای تولید و در صدر آنها دستمزد بازیگران شده است. موضوعی که در بیانیه کانون کارگردانان هم به صراحت مورد اشاره قرار گرفته است.
در تازهترین موارد از این نوع پرداختها در ماههای اخیر تولید فیلمی با نام «ما همه با هم هستیم» به کارگردانی کمال تبریزی و تهیهکنندگی رضا میرکریمی بسیار خبرساز بوده است. این فیلم با حضور جمع گستردهای از بازیگران سینمای ایران چون محمدرضا گلزار، مهران مدیری، لیلا حاتمی، جواد عزتی و هانیه توسلی با پرداخت دستمزدهای رکوردشکن به عنوان نمونه تازهای از جذب پول های مشکوک نام برده شده است.
چند کارگردان سینمای ایران با شرط محفوظ بودن نامشان به رادیو فردا گفتهاند فرد جوانی به نام سجاد علیجانی که پیشتر در زمینه خرید و فروش بیت کوین در ایران فعال بوده است، سرمایهگذار این فیلم است و در جریان تولید این فیلم ارقام بیسابقهای به عنوان دستمزد به عوامل داده شده است. گفته شده است که از منابع تازه این سرمایه گذار جدید فیلمهای دیگری نیز با بودجههای قابل توجه در حال ساخت است.
پولهای مشکوک در خدمت مضامین خاص
با گسترده شدن ابعاد تزریق پولهای مشکوک به سینمای ایران، برخی از جهتدار بودن مضامین تعدادی از فیلمهای تولید شده با این سرمایهها صحبت میکنند. این موضوع بویژه با ردیابی مضامین چند فیلم اخیر تولید شده توسط محمد امامی مانند فیلمهای خوک و مصادره تقویت میشود.
هر دوی این فیلمها مضامین خاص انتقادی یکی درباره طبقه روشنفکر و دیگری درباره مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی ایران دارد. همچنین گفته شده است که فیلم تازه نرگس آبیار سازنده فیلمهایی چون «نفس» و «شیار ۱۴۳» با نام «شبی که ماه کامل شد» با سرمایهگذاری محمد امامی در حال ساخت است. این فیلم داستان زندگی و دستگیری عبدالمالک ریگی از مخالفان کشته شده جمهوری اسلامی ایران را روایت میکند.
انتشار بیانیه کانون کارگردانان با بازتابهای مختلفی از جمله حمایت تعدادی از کارگردانها و تهیهکنندگان شناختهشده سینما و در مقابل مخالفت گروهی دیگری از آنها مواجه شده است. بازتابهایی که احتمالاً عامل طرح مباحث دیگری در این باره در آینده خواهد شد.
برخی فیلمها و سریالهای تولید شده با پولهای مشکوک
دیدگاه ابوالحسن داودی در مورد حضور پولهای مشکوک در سینمای ایران
- معمولاً این سرمایه ماهیت متفاوتی دارند؛ بعضاً میشنویم که اختلاس شدهاند، یا به شکلهایی به عنوان پول سیاه مطرح شدهاند. یعنی کسانی که حالا به هر شکلی پولدار شدهاند، یا در ارتباط با قدرتند یا قدرتهای اقتصادی، هر چه که هستند بیشتر سعی میکنند که به عنوان یک سرگرمی وارد سینما شوند و کلاً با سرمایههای نامعقولی که وارد سینما میکنند، نظم و تعادل اقتصاد سینما را به هم میزنند.
- اتفاقاً در بسیاری از موارد اشکالاتی که به وجود میآید، از جانب دوستان خود ماست که بعضاً این پولها را میپذیرند و باعث میشوند که گردش سرمایه در سینما از اعتدال خارج شود.
- اتفاقی که در سینمای ایران در چندین سال اخیر در حال رخ دادن است، خیلی متفاوت از شرایط اقتصادی در کشور نیست، و گرچه ما به عنوان سینماگر مشکلات آن را احساس کردهایم و تأثیر آن را در تولیداتمان، در سخت کردن و گران کردن تولید میبینیم، ولی واقعاً این میزان به دلیل آنکه سینمایی ایران به شدت در ویترین است و همه چیز آن بسیار از جاهای دیگر و حوزههای دیگر که سرمایه در آن حضور دارد، روشنتر و شفافتر است، خیلی سریعتر بروز میکند، و در مورد آن جنجال میشود.
- واقعیت این است که این میزان سرمایهای که در سینما هست چه سرمایه تمیز و چه سرمایه کثیف، اصلاً در برابر اتفاقاتی که در حوزههای دیگر میافتد، رقمی نیست که قابل توجه باشد. فقط مسئله این است که این موضوع تأثیر خود را روی تولیدات مستقل میگذارد.
- حوزه سینما گرچه به لحاظ فرهنگی تأثیرگذار است اما خیلی کوچکتر از آن است که بخواهد به لحاظ مالی مفری باشد برای پولشویی و وارد شدن جدی، سیستمی و سازمانیافته پولی که با عبور از این گذرگاه تبدیل به پول تمیز شود.
- در شبکههای نمایش خانگی گردش سرمایه بیشتری وجود دارد، و مخاطب بیشتری وجود دارد. به همین دلیل این گردش در آنجا نسبت به سینما که محل نمایش کمتری دارد، بیشتر امکان اتفاق دارد.
- گاه محصولی تولید میشود که پشت آن تهیهکننده و کارگردان معقولی وجود دارد ولی یک دفعه دستمزدهایی در آن مطرح میشود که به شدن نجومی است و نسبت به دستمزدهای قبلی همین گروه رشد چند برابری دارد. اولین خسارتی که به وجود میآید برای تولیداتی است که بلافاصله بعد از آن باید انجام شود. یعنی کسی که میخواهد بعد از آن فیلم بسازد اگر به یک بازیگر ۱۰۰ میلیون دادهام، حالا ناگهان میبینم رقمهای ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیونی به او پرداخت شده و او هر چقدر هم به من لطف داشته باشد دیگر نمیتواند با رقم قبلی یا حتی دو برابر آن وارد روند تولید شود.
- من خیلی اهل آن نیستم که فکر کنم همه چیز بر اساس تئوری توطئه شکل میگیرد. واقعیت این است که این جریان ملهم از یک بیماری کلی است که در اقتصاد و سیاست ما وجود دارد و بر همه حوزهها، از جمله سینما تأثیر میگذارد. هنوز من به شخصه حرکتی سامان یافته را پشت آن ندیدهام ولی خود به خود این اتفاق افتاده و تأثیر منفی خود را گذاشته است.