تلویزیون در ایران شصت ساله شد.
شب ۱۱ مهر ماه ۱۳۳۷ چراغ تازهای در تهران روشن شد. رسانه تازهای آغاز به کار کرد که آغاز عصر تازهای را نوید میداد: عصر تلویزیون.
عصری که با تلویزیون خصوصی آغاز شد، با احاطه دولت بر کار خبررسانی تلویزیونی ادامه یافت و سرانجام به کنترل مطلق تلویزیون توسط حکومت و استفاده از آن برای تبلیغات سیاسی و عقیدتی انجامید.
طی شصت سالی که تلویزیون به خانههای ایرانیان راه یافته، این رسانه فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشته که بخش عمدهای از آن در چهل سال اخیر و در دوران جمهوری اسلامی واقع شده است.
تلویزیون ایران
در سال ۱۳۳۷ پس از چند سال بحث بینتیجه در دولت و مجلسین، کار تأسیس تلویزیون به علت ناآشنایی سیاستمداران روز با این رسانه جدید به جایی نرسید. تا آنکه مرد خودساخته کارآفرینی به نام حبیبالله ثابت در این زمینه پیشقدم شد و تجهیزات پخش تلویزیونی را وارد کرد و در مدتی کوتاه آنچه را بعدها «تلویزیون ایران» نام گرفت به راه انداخت و البته در این مسیر از پشتیبانی شخص پادشاه نیز برخوردار شد.
جز این، هیچ نشان دیگری از پشتیبانی و حمایت دیگر اعضا و ارکان حکومت از تأسیس تلویزیون در دست نیست.
«تلویزیون ایران» که بعدها برخی آن را «تلویزیون ثابت» مینامیدند و عامه مردم آن را با نام «کانال ۳» میشناختند عمدتاً به پخش برنامههای سرگرمکننده میپرداخت و سعی میکرد همه قشرهای جامعه آن روز تهران را راضی نگه دارد. برای نخبگان، تئاترهای علی نصیریان و عزتالله انتظامی و برای عوام کمدیهای علی تابش و عزتالله مقبلی را پخش میکرد و در زمینه موسیقی نیز حد بالای فرهنگی آن اجراهای هنرمندان سازمان هنرهای زیبا یا وزارت فرهنگ و هنر بعدی بود.
مسابقههای متعددی نیز از آن کانال پخش میشد که نمونه بارز آن، مسابقه مارگارت آستور با اجرای تأثیرگذار عزتالله متوجه بود که طرفداران بسیار داشت.
در همین حال سریالهای تلویزیونی آمریکایی فراوانی نیز از قبیل فراری، روهاید، و نبرد با دوبلههای درخشان به فارسی به بینندگان عرضه میکرد.
در زمینه خبر، یعنی تنها زمینهای که دولت در آن دخالتی داشت، خبرها از اداره انتشارات و رادیو و خبرگزاری رسمی پارس به تلویزیون داده میشد. کار خبری تلویزیون ایران در مجموع مؤثر و حرفهای بود و در مدتی کوتاه بینندگان، اخبار تلویزیون را به عنوان مهمترین و معتبرترین خبرها پذیرفتند.
تلویزیون ملی ایران
در سال ۱۳۴۵ حکومت رادیو و تلویزیون را ملی اعلام کرد و «سازمان رادیوتلویریون ملی ایران» را بنا نهاد هرچند که برای مدتی کوتاه «تلویزیون ایران» نیز در کنار تلویزیون ملی و تلویزیون آمریکا که انگلیسیزبان بود، وجود داشت. ساختمان تلویزیون ایران بعدها به کانال ۲ تلویزیون ملی رسید.
تلویزیون ملی را مدیری جوان سرپرستی میکرد که به کمک حدود پنجاه تن از حرفهایهای امور فرهنگی و رادیو تلویزیونی تشکیلات آن را در مدتی کوتاه شکل داد.
تلویزیون ملی ایران به هدایت مدیر کارآمدش رضا قطبی به سرعت دست در کار گسترش شبکه شد و در حالی که پوشش تلویزیون ایران تنها به تهران و آبادان منحصر میشد، تلویزیون ملی صدا و تصویرش را به تدریج ولی نسبتاً به سرعت در بیشتر نقاط کشور گسترش داد.
هدف عمده تلویزیون ملی آگاهی بخشی عمومی و اجتماعی، پخش خبر و ارائه سرگرمی مناسب برای اوقات فراغت مردم بود. در مجموع، در کمی بیشتر از یک دهه فعالیت خود تلویزیون ملی کارنامه بسیار موفقی در زمینه آگاهیرسانی اجتماعی و عمومی از خود به جا گذاشت و نفوذ برنامههای آن در میان تمام قشرهای مردم از این نظر قابل مشاهده بود. برنامه ایران زمین از جمله نمونههای عمده ان نوع برنامهها بود.
کارنامه تلویزیون ملی در زمینه خبر در زمان خود به دلیل یکجانبهگرایی همیشگی رایج در ایران و نادیده گرفتن نظر مخالفان با انتقاد مواجه بود اما در مقایسه با عملکرد خبری تلویزیون در دوران جمهوری اسلامی، از دید بینندگانی که دوران گذشته را «درک کردهاند» دارای مزیتهایی است. اما احتمالاً کیفیت بالای نوشتاری و اجرای حرفهای نویسندگان و گویندگان خبر تلویزیون ملی ایران سهم عمدهای در این مزیت داشته است.
موفقیت تلویزیون ملی در زمینه سرگرمی نیز شایان توجه است و یکی از بارزترین نمونههای آن تولید سریال تحسینبرانگیز دایی جان ناپلئون است.
علاوه بر این، تلویزیون ملی ایران نهادهای باارزشی مانند تئاتر شهر، کارگاه نمایش و مرکز حفظ و اشاعه موسیقی سنتی را نیز ایجاد کرد.
صدا و سیمای جمهوری اسلامی
هنگامی که انقلاب اسلامی با بردن تانکهای محافظ ساختمان جام جم بر داستان تلویزیون ملی ایران نقطه پایان گذاشت، تلویزیون ایران تنها دو کانال داشت. کانال یک برای عموم و کانال دو برای نخبگان هرچند که همه از برنامه های هر دو کانال استفاده میکردند.
طی چهل سال گذشته تلویزیون که ابتدا انقلابیون قصد تعطیل کردنش را داشتند صاحب دهها کانال سراسری و بیش از سی کانال استانی و چندین کانال بینالمللی شد که البته هر یک از آنها را یک «شبکه» مینامد.
تعدد شبکهها که در موج اول «برای مقابله با شبیخون فرهنگی» غرب و در موج دوم تحت عنوان «مقابله با نفوذ تلویزیونهای فارسی زبان بینالمللی» صورت گرفت در عمل به افت هرچه بیشتر کیفیت برنامهها در بیشتر کانالها انجامید. محدودیت منابع تولید منجر به در پیش گرفتن شیوه برونسپاری و افت باز هم بیشتر کیفیت برنامههای عمدتاً سرگرمکننده شد.
در زمینه برنامههای خبری، اعمال و تشدید کنترل حکومت به ويژه پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ بزرگترین صدمات را به اعتبار و باورپذیری پوشش خبری سیمای جمهوری اسلامی وارد کرد. در سالهای اخیر، دست کم دو رئیسجمهور کنونی و پیشین ایران شدیدترین انتقادها را از نحوه پوشش خبری تلویزیون به عمل آوردهاند و هر دو در مواردی در تلویزیون مورد سانسور و بایکوت خبری قرار گرفتهاند.
با این حال گسترش شبکههای برون مرزی که ملزم به رعایت ملاحظات داخل کشور نیستند و آزادی بیسابقه خبررسانی از طریق رسانههای اجتماعی، تأثیر برنامههای خبری تلویزیون را به شدت کاهش داده است. به حدی که دیده شده تلویزیون برای شکار مخاطب دست به دامان شبکههای اجتماعی مانند تلگرام شده است.
در واقع کنترل حکومت بر خبر در هر سه دوره تاریخ تلویزیون ایران از ویژگیهای بخش خبر بوده اما در دوره اخیر به علت عدم نظامیافتگی، این کنترل هم برای بینندگان و هم برای تولیدکنندگان خبر آزاردهنده شده است.
انحصار پخش تلویزیونی که بنا بر قانون اساسی در اختیار سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی قرار دارد، مانع پیدایش شبکههای مستقل تلویزیونی در ایران است. کوششهای معدودی که از سوی برخی سیاستمداران و حتی نهادها برای ایجاد تلویزیون مستقل انجام شده به سرعت سرکوب شده است.
در حالی که بنابر آنچه آمد، برنامههای خبری کنونی از حد اقل جذابیت برخوردارند، اثر بخشی و باورپذیر کردن اخبار نیاز به شبکههای مستقلی دارد که، ولو با نظارت حکومت، بتوانند صدای بخشهای گوناگون جامعه را پیش از آنکه بحرانهای آزارنده پدید آورند، به گوش برسانند. البته اگر گوش شنوایی باشد.