رابرت کوالسن۱
زمانی که یک نهاد زیرزمینی هر روز در صدر خبرهای بینالمللی باشد، حتماً اتفاقهای عجیبی افتاده است. وضعیت فعلی اداره امنیت نظامی روسیه که با حروف اختصاری نام قبلی آن تحت عنوان «گرو» GRU شناخته میشود از این موارد است.
نهادهای امنیتی بریتانیا، دو مأمور گرو را به عنوان مظنونان مسمومیت سرگئی اسکریپال جاسوس سابق روسیه و دخترش با ماده مخرب اعصاب شناسایی کردند که در مارس ۲۰۱۸ در شهر سالزبری روی داد. به دنبال آن مجموعه افشاگریهای پیاپی در مورد یکی از این جاسوسان به نام آناتولی چپیگا، سرهنگ اداره امنیت نظامی روسیه، احتمال دخالت او در درگیریهای نظامی شرق اوکراین و ترور عبدالواحد ادیلگریف، یک فرمانده شورشیان چچن، در سال ۲۰۱۵ در آنکارا صورت گرفت.
روز چهار اکتبر دولت هلند اطلاعات فراوانی در مورد عملیات اداره امنیت نظامی روسیه در آن کشور منتشر کرد که اهداف آن حملات سایبری و مختل کردن فعالیت نهادهای بینالمللی از جمله سازمان منع گسترش سلاحهای شیمیایی و تحقیقات هلند در مورد هواپیمای مسافربری خطوط هوایی مالزی بود که در سال ۲۰۱۴ بر فراز مناطق درگیری در شرق اوکراین با شلیک موشک سقوط کرد.
یکی از سرنخهای مهمی که در این شواهد ارائه شد یک قبض تاکسی است که نشان میدهد یکی از این افراد از دفتر مرکزی اداره امنیت نظامی روسیه مستقیما به فرودگاه مسکو رفته است.
علاوه بر این در ماههای اخیر در نروژ، استونی، یونان و مونتهنگرو نیز افراد مظنون به جاسوسی برای روسیه دستگیر شدهاند.
از خط خارج شده؟
اندرو روث، خبرنگار روزنامه بریتانیایی گاردین در مسکو روز پنجم اکتبر در گزارشی این حوادث را «شرمآور» توصیف کرد.
او نوشت: «افشای چندین عملیات پیاپی در کشورهای اروپایی این سؤال را به میان آورده که اداره امنیت نظامی روسیه به عمد روشهای تحریکآمیز را در پیش گرفته و یا از خط خارج شده است؟»
رسانههای دولتی و رسانههای طرفدار دولت روسیه تکذیب دخالت در این موارد را پوشش داده و همه آنها را تحت عنوان موج جدیدی از «جاسوس شیفتگی» رد کردهاند.
گزارش خبری شبانه شبکه وستی در روز پنجم اکتبر که یکی از نمونههای برجسته شیوه برخورد رسانههای روسیه است که ادعا کرد اتهامات جدید «بهانهای» برای وضع تحریمهای بیشتر علیه روسیه و هدف آن متحد کردن غرب در آستانه خروج بریتانیا از اتحادیه اروپاست.
ولی برخی از صاحبنظران در جستجوی دلایل افشاگریهای پیاپی اخیر احتمال میدهند که اداره امنیت نظامی روسيه تحت تأثیر فعالیت سایر نهادهای امنیتی آن کشور از جمله اداره امنیت خارجی و یا اداره امنیت فدرال روسیه تضعیف شده است.
آنها استدلال میکنند که به خاطر اعتقاد رهبران آن کشور به رویارویی چندوجهی مسکو با غروب اداره امنیت نظامی روسیه امتیازات مالی و اعتبار فراوانی به دست آورده و نهادهای امنیتی دیگر روسیه نیز سهم بیشتری میخواهند.
رومان دوبروخوتوف، سردبیر اینسایدر، یک نشریه روسی که در انتشار بسیاری از افشاگریهای اخیر با گروه تحقیقاتی بلینگ کت همکاری کرده، در مصاحبهای با شبکه تلوزيونی کارنت تایم گفت: «من فرضیههای توطئه فراوانی شیندهام که معتقدند این وضعیت نتیجه رقابت اداره امنیت نظامی با اداره امنیت فدرال روسیه است. ولی این غیرممکن است».
او افزود: «با این فرضیات میخواهند منطقی برای این وضعیت پیدا کنند، چون معتقدند امکان ندارد تا این حد مضحک باشد. ولی یک قاعده کلی وجود دارد که بر اساس آن برای توضیح ناکارآمدی هیچگاه نباید از فرضیه توطئه استفاده کرد و این قاعده کلی در روسیه بیش از هر کشور دیگری مصداق دارد».
رومان دوبروخوتوف افزود که به عنوان مثال در تحقیقات اخیرش متوجه شده ک یک مأمور اداره امنیت نظامی روسیه برای گروهی در صربستان که قرار بود در کودتای نظامی مونتهنگرو مورد استفاده قرار بگیرد از طریق شرکت انتقال ارز وسترن یونیون پول فرستاده و در قبض ارسال پول آدرس مقر مرکزی این اداره امنیتی در مسکو را داده است.
ولادیمیر فرولف، تحلیلگر سیاسی، که گفته میشود در هدایت رابرت هنسن، جاسوس دو جانبه اف بی آی یکی از ماموران اطلاعاتی روسیه بوده است در وبسایت روسی ریپابلیک نظرات مشابهی مطرح کرد.
او در بخشی از تحلیل خود نوشت: «کاملاً مشخص است که نهادهای امنیتی روسیه به عنوان مثال با درز دادن اطلاعات در مورد جاسوسان نظامی در رسانه ها به هیچ وجه اداره امنیت نظامی را تضعیف نکرده اند. این یک افسانه است. نهادهای امنیتی روسیه با یکدیگر رقابت شدیدی دارند ولی هیچیک برای حل اختلافات مرتکب خیانت نمیشود و اسرار حکومتی را برملا نمیکند.»
ذهنیت نظامی
بخشی از دلایل خطاهای اداره امنیت نظامی روسیه ممکن است به ذات و ساختار این نهاد برگردد. کارکرد این نهاد یک مجموعه عملیات نظامی گسترده است که در نهایت توسط سرگئی شویگو، وزیر دفاع، یکی از نزدیکترین دوستان ولادیمیر پوتین با بلندپروازیهای سیاسی و والری گراسیموف، رئیس ستاد نیروهای مسلح و چهره علنی دکترین روسیه در مورد «جنگ چندوجهی» کنترل میشود.
آندری سولداتف، تحلیلگر امنیتی روس، در ماه سپتامبر در مصاحبهای با روزنامه بریتانیایی تلگراف گفت: «چون سرگئی شویگو بسیار بلندپرواز است با هدف تبدیل کردن وزارت دفاع به یک بازیگر بزرگتر در عرصه سیاست خارجی روسیه عملیات اداره امنیت نظامی در خارج را گسترش داده است.»
مارک گالئوتی کارشناس جرائم سازمانیافته و نهادهای امنیتی روسیه در پژوهشکده روابط بینالمللی در پراگ ماه ژوئیه در تحلیلی نوشت اداره امنیت نظامی روسیه از خواب طولانی و کمکاری در دوره ریاست آناتولی سردیوکف بر وزارت دفاع برمیخیزد.
او افزود: «اداره امنیت نظامی بازگشته است. بودجه آن نامحدود، اعتماد به نفس آن بسیار بالا و نقش آن در عملیات برونمرزی انعکاس ذهنیت نظامی و نسبتاً تعرضی حاکم بر این نهاد است که برای آن موفقیت در عملیات مهمتر از پرهیز از ریسک است.»
رومان دوبروخوتوف، روزنامهنگار نیز معتقد است یکی از دلایل خطاهای خجالتآور اداره امنیت روسیه گسترش سریع ابعاد فعالیت آن است.
او در مصاحبه ای با شبکه تلویزیونی کارنت تایم که به طور مشترک توسط رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی و صدای آمریکا اداره میشود، گفت: «به نظرم به موضوع کارمندها و مأموران و فقدان بودجه کافی برای آموزش آنها مربوط میشود. آنها منابع و امکانات مناسبی ندارند. آنها همان مأمورانی را که در عملیات قبلی شکست خوردهاند برای عملیات جدید اعزام میکنند. به نظر میرسد کاملاً آشفته و هرج و مرج محض است. تمام دنیا کلمه نوویچوک را یاد گرفته است. زمان آن رسیده که خارجیها کلمه بارداک (به معنای هرج و مرج) را نیز یاد بگیرند. این بهترین توصیف برای وضعیت فعلی است.»
به نظر میرسد که اداره امنیت نظامی روسیه درست مثل وزارت دفاع در کنترل اطلاعات قابل دسترس در شبکه اینترنت با مشکل جدی روبهرو است. سال ۲۰۱۴ زمانی که دولت روسیه هرگونه دخالتی در درگیریهای نظامی شرق اوکراین را تکذیب میکرد، گروههای تحقیقاتی مثل بلینگکت عکسهای سربازان روس را که به حضور خود در اوکراین میبالیدند به سادگی در شبکههای اجتماعی پیدا میکردند.
گروه بلینگکت با استفاده از اطلاعات علنی شواهدی در مورد سرنگون کردن پرواز مسافربری ام اچ ۱۷ پیدا کرده که فرضیههای متناقض وزارت دفاع روسیه در مورد این حادثه را به راحتی زیر سؤال میبرد.
نوک کوه یخ؟
اما سایر صاحبنظران مطمئن نیستند که فرضیه ناکارآمدی میتواند این وضعیت را کاملاً توجیه کند. دولت روسیه در سالهای اخیر استفاده از انتشار انواع و اقسام فرضیهها، شواهد و داستانهای وسوسهبرانگیز با هدف ایجاد سردرگمی در عرصه اطلاعات و منحرف کردن توجه افکار عمومی را به حد کمال رسانده است.
به عنوان نمونه روز اول اکتبر روزنامه عامهپسند کومسومولسکایا پراودا که احتمالاً پرنفوذترین روزنامه روسیه است مصاحبهای با یک «استاد دانشگاه» گمنام را منتشر کرد که مدعی است یکی از جاسوسان مرتبط با پرونده مسمومیت سرگئی اسکریپال را که با نام «الکساندر پتروف» معرفی شده، میشناسد.
این منبع گمنام گفت که پتروف یک سرمایهدار مرتبط با کاخ کرملین است که برای مقامات ارشد «محصولات معجزهگری» که در بازار روسیه یافت نمیشود تهیه میکند.
سایر تحلیلگران شیوههای مرسوم در دوران کا گ ب و ارسال پیامهای تهدیدآمیز به اهداف را یادآوری میکنند. ویکتور داویدف، فعال حقوقبشر روس و از دگراندیشان دوران شوروی در صفحه فیسبوک خود نوشت او چهار سال پیش پس از یافتن قطعههای سیم و قطرههای جوشکاری در کف منزلش مسکو را ترک کرد.
او افزود: «فردی تجهیزات شنود نصب کرده و عامداً این کار را طوری انجام داده بود که من متوجه شوم.»
از چنین منظری برای کرملین افشای برخی از فعالیتهای جاسوسی این کشور نه نشانه ضعف بلکه ممکن است نشانهای از فعالیتهای چندمنظوره تلقی شود. به زبانی دیگر فقط جزئی از یک مجموعه بزرگتر باشد.
الن بری خبرنگار، نیویورک تایمز در لندن، روز پنجم اکتبر در رابطه با این نظریه در شبکه توئیتر نوشت: «در مورد ناکارآمدی اداره امنیت نظامی روسیه صحبت زیادی میشود. ولی در عین حال این واقعیتی است که آنها در دورهای نامعين و بدون آنکه گیر بیافتند، عملیات مشابه نامعينی انجام دادهاند.»