زندگی و میراث شاه
محمدرضاشاه همچون پدرش، تلاش خود را بر مدرن کردن یک کشور باستانی متمرکز کرده بود؛ کشوری که گهواره تمدن بود و حقوق بشر را به جامعه جهانی معرفی کرد. اما چهل سال پیش، رویای او برای تحقق «تمدن بزرگ»، با یک انقلاب متوقف شد؛ انقلابی که پیشرفت و رشد اقتصادی کشور را کند کرد و ایران را در جامعه جهانی منزوی ساخت. نظام بر آمده از این انقلاب در چهار دهه گذشته کوشید با مخدوش کردن تصویر او، دستاوردهایش را تضعیف و اشتباهات او را بزرگ جلوه دهد. با این حال هنوز هم پس از چهار دهه از درگذشت آخرین شاه ایران در تبعید، بسیاری از ایرانیان در داخل و خارج از کشور او را به عنوان یک وطنپرست تحصیلکرده که عاشق کشورش بود، به یاد میآورند. حتی نسل جوانی که سالها پس از درگذشت شاه به دنیا آمدهاند، به بخشی از میراث او به دیده احترام مینگرند. با این حال گروهی معتقدند او میبایست در کنار پیشبرد برنامههایش برای توسعه اقتصادی، به ترویج دموکراسی و توسعه سیاسی نیز اهمیت میداد؛ موضوعی که شاید میتوانست مدرنیزه شدن کشور را در سایه توسعه متوازن، تضمین کند، و جایگاه برتر ایران را در رقابت با بسیاری از کشورهای در حال توسعه مانند کره جنوبی، ترکیه و برزیل، همچنان حفظ کند.