علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، گفته است که در سال ۲۰۱۹ «شیوه برخورد» با حملات اسرائیل در سوریه «بسیار متفاوت از شیوه برخورد در گذشته» خواهد بود. این یعنی ای بسا جمهوری اسلامی وارد فاز برخورد نظامی با اسرائیل شود اگر حملات اسرائیل ادامه یابد.
چنین پیامی در پی آن صورت میگیرد که در هفتههای اخیر بنعلوی، وزیر خارجه عمان، در کمتر از یک هفته در حاشیه اجلاس ورشو با نتانیاهو و در حاشیه کنفرانس امنیتی مونیخ با ظریف دیدار کرد. از این دو دیدار جز عکس هیچ اطلاعرسانی درباره محتوای مذاکرات نه توسط بنعلوی، نه نتانیاهو و نه ظریف نشده است. اما، دشوار بتوان باور داشت که بنعلوی از کنار این همه اختلاف میان ایران و اسرائیل که منطقه را به سوی وضعیت خطرناکی رسانده، با سکوت گذشته است.
می دانیم دولت عمان به دلایل تاریخی در موارد عدیده واسط ایران با دیگر کشورها از جمله امریکا در موضوعات مورد اختلاف بوده است. میانجیگری عمان در ۱۳۸۸ برای آزاد شدن سه جوان امریکایی کوهنورد (سارا شورد، شین بائر و جاشوا فتال) که در ایران دستگیر شده بودند و از آن مهمتر میانجیگری پنهانی مسقط میان ایران و امریکا در اواخر ۱۳۹۱ در پرونده هستهای بر کسی پوشیده نیست. با این حساب بعید بتوان گمان داشت در اوضاع پر التهاب منطقه، عمان از نقش سنتی خود به عنوان واسطهای بین ایران و دیگر کشورها –در این مورد اسرائیل- امتناع کرده باشد بهویژه اینکه بن علوی در فاصله کمتر از یک هفته هم به دیدار نتانیاهو رفت و هم با ظریف دیدار کرد.
در شرایط حال حاضر، مسقط بهترین کانال برای انتقال پیامهای شفاف از سوی اسرائیل به تهران است. اما، این پیام چه میتواند باشد؟
اسرائیل در ماههای اخیر صراحت کلام بیشتری را در رویارویی نظامی با جمهوری اسلامی بهکار بسته است. از جمله این کشور مدعی است که بالغ بر دو هزار هدف نظامی ایران را در سوریه مورد حمله قرار داده است.
از این صریحتر بنیامین نتانیاهو، با آغاز اجلاس ورشو طی توئیتی گفت به نشستی در ورشو میرود که با همکاری «کشورهای پیشگامِ عربی با اسرائیل، منافع مشترک برای جنگ با ایران را به پیش ببرد».
اگرچه بعدتر، واژه «جنگ با ایران» به «مقابله با ایران» تغییر کرد ولی کمتر کسی باور کرد که این خطا غیرعمدی صورت گرفته است.
بنعلوی در دیدار با نتانیاهو گفت «برخی کشورها هنوز به گذشته چسبیدهاند و ما میگوییم دوره جدید آغاز شده است.» او در پی دیدار نتانیاهو از عمان نیز پیام روشنی برای جمهوری اسلامی داشت. او گفته بود که:«اسرائیل یک کشور حاضر در این منطقه است... زمان آن فرا رسیده است که با اسرائیل همانند دیگر کشورها رفتار شود».
در حالی که برخی از کشورهای عرب از جمله عربستان و امارات و بحرین هم اینک روند عادیسازی روابط با اسرائیل را کلید زدهاند، بسیاری این سخن بنعلوی را پیامی برای تهران به منظور عادیسازی روابط با اسرائیل قلمداد کردند.
گو اینکه جزئیاتی از گفتگوهای جداگانه بنعلوی با نتانیاهو و ظریف درز نکرده ولی میتوان گمان داشت که عمان در میانجیگری خود میان تهران و تلآویو و جلوگیری از جنگ، راه مصالحه را به جمهوری اسلامی پیشنهاد داده است.
به رغم این، پیامی که تهران تلاش دارد بفهماند، چیز دیگر است. علی شمخانی گفته که با همکاری ارتش سوریه و مجموعه همپیمانان «تدابیری اندیشیدهایم که از خط قرمز خود در حوزه تلفات انسانی ناشی از هرگونه تجاوز و تعدی محافظت کنیم». این یعنی تهران تاکنون دچار تلفات انسانی از سوی اسرائیل شده ولی در صدد است آن را تلافی کند.
به عبارت دیگر، شمخانی خواسته تا بدینوسیله پاسخ پیام تهدیدآمیز توئیتری نتانیاهو را داده باشد. اما، این تمام ماجرا نیست. تهدید شمخانی به مقابله نظامی با اسرائیل میتواند بُعد داخلی نیز داشته باشد.
میدانیم در شرایط که کارشناسان اقتصادی سال ۱۳۹۸ را سال «ابر بحرانهای اقتصادی» میدانند بروز جنگ موجب خواهد شد نظام جمهوری اسلامی به بهانه جنگ هر صدایی را حتی اگر صدایی برخاسته از گرسنگی باشد، سرکوب کند. چنین رویهای عیناً در دوران جنگ هشت ساله رقم خورد. جنگ با عراق بهانهای به دست نظام نوپای جمهوری اسلامی داد تا با فراغ بال همه صداهای مخالف را در ایران سرکوب کند. این تجربه میتواند این بار به بهانه جنگ با اسرائیل ولی با شدت و وسعت بیشتر علیه «شورش گرسنگان» رقم بخورد.