دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، روز پنجم آبان اعلام کرد که ابوبکر البغدادی، رهبر و خلیفه خودخوانده گروه حکومت اسلامی موسوم به داعش، در جریان حمله نیروهای نظامی ایالات متحده کشته شده است.
او که بود؟ اهمیت کشته شدن او چیست؟ و پیامدهای آن چه خواهد بود؟
کشته شدن بغدادی پس از قتل اسامه بن لادن به دست نیروهای ایالات متحده دومین عملیات موفق آمریکا محسوب میشود که توانسته است دو تن از «رهبران درجه یک» گروههای جهادی سلفی را معدوم کند. غیر از رهبران درجه یک، بسیاری از رهبران درجه دو و سه گروههای جهادی در گوشهوکنار جهان کشته شدهاند ولی قتل بن لادن در سال ۲۰۱۱ و کشته شدن بغدادی، به دلیل نفوذ و گستره این دو سازمان مسلح قطعا از اهمیت بیشتری برخوردار است.
اگرچه آبشخور فکری القاعده و داعش به اسلام سلفیجهادی باز میگردد، اما این دو سازمان در نزاع فکریعقیدتی با یکدیگر بهسر میبردند. برجستهترین اختلاف این دو سازمان در اعلام خلافت از سوی داعش بود که شدیدا با مخالفت القاعده روبرو شد.
به عبارت ساده، القاعده بازگشت به اسلام سلفی را آرمان خود میداند ولی تعیین خلیفه برای مسلمانان را وظیفه خود نمیداند. داعش با توجه به جایگاهی که «نهاد خلافت» در تاریخ اسلام داشته است، به اهمیت این موضوع پی برده بود و بر این باور بود که اسلام سلفی جز با تاسیس خلافت اسلامی ناممکن است.
نهاد خلافت در نظریه اسلام سلفی، نهادی مقدس و آسمانی محسوب میشود. این نهاد از صدر اسلام در قرن هفتم میلادی تا سال ۱۹۲۴ در متصرفات اسلامی ولی با نامهای مختلف (خلافت راشدین، اموی، عباسی، فاطمی و عثمانی) به مدت سیزده قرن حضور داشت تا آنکه در پی جنگ جهانی اول و شکست امپراتوری عثمانی، این نهاد برای همیشه برچیده شد.
نخستین تلاشها برای احیای خلافت نه توسط عربها بلکه «جنبش خلافت هند» بین سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۴ آغاز شد که به نتیجه نرسید. در ۱۹۲۸ جنبش اخوانالمسلمین با هدف احیای خلافت تاسیس شد. این جنبش از آن زمان تا کنون تاثیرات بسیار ژرفی در رواج بنیادگرایی اسلامی داشته و دارد. پس از حسن البنا بنیانگذار اخوان، سید قطب دومین شخصیت برجسته این جنبش، تاثیر مهمی در ترویج اسلام جهادی داشت. ریشههای فکری القاعده و داعش و بسیاری دیگر از گروههای اسلامگرا به اندیشههای سید قطب برای احیای دولت اسلامی از طریق جهاد باز میگردد.
هنگامی که بغدادی در سال ۲۰۱۴ تاسیس خلافت اسلامی داعش را اعلام کرد، یکی از اهداف این خلافت را «کوبیدن آخرین میخ بر تابوت قرارداد سایکس-پیکو» اعلام کرد. بنا به اعتقاد اسلامگرایان، این قرارداد باعث تقسیم خاورمیانه عربی به کشورهای نوظهور از جمله عربستان، عراق، اردن، سوریه، لبنان و فلسطین شد و یکپارچگی مسلمانان خاورمیانه عربی را بر هم زد. از اینرو، داعش هدف خود را مخالفت با نظم جهانی بهجا مانده از جنگ اول و دوم جهانی میدانست که با سایکس- پیکو آغاز شد و به شکلگیری کشورهای نوظهور منطقه انجامید. از اینجاست که داعش از آغاز، هدف خود را برچیدن مرزهای کنونی اعلام کرد و در این راستا نه تنها به جنگ علیه آمریکا پرداخت بلکه کلیه رهبران کشورهای اسلامی را که قائل به مرز جغرافیایی میان «امت اسلام» باشند، خائن تلقی کرد.
در مسیر احیای دولت اسلامی، داعش از وحشیانهترین روشها برای پیشبرد اهداف خود بهره جست. اسارت زنان و فروش آنها به عنوان کنیز، اعدامهای دستهجمعی، سختگیری در اعمال شریعت و از بین بردن آثار و بناهای تاریخی به عنوان نماد شرک تنها نمونههای اندکی از رفتار وحشیانه داعش بود.
اما، از یاد نباید برد که اعلام خلافت نوین از سوی داعش موجب شد از استرالیا تا اروپا و از اروپا تا قاره آمریکا، جوانانی به امید کمک به خلافت به متصرفات داعش بپیوندند. این همان نکتهای بود که داعش با توسل به جایگاه تاریخی نهاد خلافت بدان چنگ انداخت تا بتواند از میان جوانان مسلمان جنگجو استخدام کند و اهداف خود را در مقابله با نظم جهانی به اجرا گذارد.
اگرچه داعش به عنوان یک سازمان تروریستی بنیادگرا به شدت تضعیف شده است، اما این دلیلی برای بازگشت آرامش به منطقه خاورمیانه نیست. «خاورمیانه پرآشوب» پیش از داعش وجود داشت و پس از آن نیز وجود خواهد داشت.
به عبارت درست نباید از یاد برد که ریشههای منجمد فکری داعش در کنار وعده فریبنده تاسیس یک نهاد مقدس (خلافت) قدرت متراکمی را در داعش به وجود آورد که با پس زدن القاعده توانست مناطق زیادی از عراق و سوریه را تصرف و شعباتی را در افغانستان، یمن، مصر و لیبی تاسیس کند.
معدوم کردن خلیفه خودخوانده داعش اگرچه ضربه مهلکی به پیکره تشکیلاتی گروه حکومت اسلامی محسوب میشود، اما، ریشههای عقیدتی-سیاسی این جریان را از بین نمیبرد. با کشته شدن ابوبکر البغدادی میتوان گمان قوی داشت که داعش برای مدت زیادی در کما فرو خواهد رفت و امکان عملیات موثر از این سازمان گرفته میشود، به ویژه اینکه ایجاد اتفاقنظر در تعیین خلیفه جدید کار سادهای نیست؛ ولی از آنجا که آبشخور فکری و عقیدتی داعش از زمان سید قطب تا کنون همچنان زنده است، جای تعجب نخواهد بود که فرد یا سازمان دیگری همچون داعش و القاعده از نو ظهور کند. همان موجباتی که داعش و القاعده و امثال آن را تاسیس کرد همچنان به قوت خود باقی است. در این میان فقط پیکره سازمانی این جریانات تروریستی آسیب دیده است.
همچنان که پس از مرگ بن لادن، سازمان القاعده به رهبری ایمن الظواهری به حیات خود ادامه داد، جای تعجبی ندارد اگر داعش نیز تلاش کند خود را با رهبری و خلیفهای جدید بازسازی کند.
به دلیل حضور پر رنگ ارتشهای جهان در عراق و سوریه، اگر داعش بتواند خود را بازسازی کند احتمالا جایی در شمال آفریقا و مشخصا لیبی خواهد بود که به دلیل جنگ داخلی و فقدان دولت مرکزی، نقطه مناسبی برای بازسازی تشکیلاتی این سازمان است. تا همین جا داعش عملیاتهای خونینی در خاک مصر انجام داده است.
آنچه مهم است اینکه کشته شدن بغدادی قطعا نقطه عطف مهمی در تحولات منطقه محسوب میشود. از یاد نباید برد که به رغم تمام اختلافات ایران و آمریکا، دو کشور در نابود کردن داعش همسو بودند. از یک سو، قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، پایان داعش در عراق را به رهبر جمهوری اسلامی تبریک گفت. از سوی دیگر، ارتش روسیه خود را عامل مهم در سرنگونی داعش میداند و از همه مهمتر، اینک آمریکا با معدوم کردن بغدادی پیروزی بر داعش را به نام خود ثبت خواهد کرد.
در این میان یک نکته را نباید از یاد برد و آن اینکه اگرچه داعش به عنوان یک سازمان تروریستی بنیادگرا به شدت تضعیف شده است، اما این دلیلی برای بازگشت آرامش به منطقه خاورمیانه نیست. «خاورمیانه پرآشوب» پیش از داعش وجود داشت و پس از آن نیز وجود خواهد داشت.