با آغاز موج جدید اعتراضها در ایران و گسترش آن به بیش از صد شهر در سراسر کشور، بار دیگر دسترسی مردم به شبکه جهانی اینترنت توسط نهادهای امنیتی قطع شد؛ تصمیمی تکراری که نخستین بار به طور مشخص در جریان اعتراضهای پس از انتخابات مناقشهبرانگیز ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ به اجرا درآمد.
معترضان در جریان «جنبش سبز» به یاری شبکه اجتماعی «فیسبوک» و «اس ام اس» در تلفنهای همراه بسیاری از تجمعها را در تهران و شهرستانها سازماندهی کردند و از این رو، اخلال در اینترنت و حتی تلفن همراه از سوی جمهوری اسلامی به اجرا درآمد.
حدوداً هشت سال بعد و در جریان اعتراضهای زمستان ۱۳۹۶، در حالی که «تلگرام» به عنوان پُرکاربَرترین شبکه اجتماعی در ایران جای فیسبوک را گرفته بود و اخبار مربوط به اعتراضها مرتبا منتشر و به بیرون از مرزهای کشور مخابره میشد، اینترنت بار دیگر با تصمیم نهادهای امنیتی در ایران قطع شد و تلگرام نیز به محاق فیلتر رفت.
اینک نیز اگرچه دامنه و عمق خشم مردم علیه حکومت ایران، با قطع و وصل اینترنت قابل کنترل نیست اما برای حکومت جمهوری اسلامی جلوگیری از دسترسی مردم به اینترنت همچنان دستکم در کوتاهمدت به منظور انتشار هدفمند اخبار نادرست، گمراهسازی و جلوگیری از سازماندهی اعتراضها کاربرد دارد.
امروز و در آینده، هر مطالعهای درباره اصلیترین شاخصههای نظام جمهوری اسلامی از زمان شکلگیری، به فصل مفصلی درباره شیوههای مختلف «گروگانگیری» این نظام نیازمند است. هنوز چندماه از انقلاب سال ۱۳۵۷ نگذشته بود که شماری از دانشجویانی که خود را «پیرو خط امام» و بعدها اغلب «اصلاحطلب» نامیدند، از دیوار سفارت آمریکا در تهران بالا رفتند و دهها نفر کارمند آن از جمله ۶۶ آمریکایی را به گروگان گرفتند؛ اقدامی که با ستایش ویژه روحالله خمینی از گروگانگیران همراه شد و آن را «انقلاب دوم» لقب داد: «این معنا که یکی برود به سفارت آمریکا و تعرضی به سفارت آمریکا بکند، در زمان رژیم سابق جزو تخیلات و شعرها بهنظر میآمد».
این اما نه پایان بلکه آغاز سنت گروگانگیری در جمهوری اسلامی بود آنچنانکه این ویژگی، بعدها در صورتهای دیگر و البته موضوعهای مختلف، بازتولید شد.
تاکنون دهها نفر از تبعه دیگر کشورها به بهانههای واهی که هیچگاه اثبات نشدند، توسط نهادهای امنیتی در جمهوری اسلامی بازداشت شدند و برخی از آنها برای مدت طولانی به زندان افتادند.
رابرت لوینسون، کارمند سابق پلیس فدرال آمریکا (افبیآی) از اسفند سال ۱۳۸۵ ناپدید شده و وزارت خارجه آمریکا میگوید او آخرین بار در هتلی در جزیره کیش در جنوب ایران اقامت داشت.
سه دانشآموخته دانشگاه برکلی کالیفرنیا به نامهای سارا شورد، شین بائر، و جاشوا فتال؛ امیر میرزایی حکمتی؛ نازنین زاغری؛ شهروند ایرانیبریتانیایی، ژیو وانگ، شهروند آمریکایی چینیتبار؛ نزار زکا، شهروند لبنانی دارای اقامت آمریکا و البته دهها ایرانی دو تابعیتی و اغلب دانشگاهی، تنها شماری از اینگونه پروندهها طی سالهای اخیر هستند که عمدتاً با هدف باجگیری جمهوری اسلامی در عرصه بینالمللی بازداشت شدند.
از سوی دیگر، کاربرد دیگر گروگانگیری برای جمهوری اسلامی، ارعاب اپوزیسیون و تلاش برای ساکت کردن چهرههای موثر مخالف نظام است. تاکنون گزارشهای متعددی درباره بازداشت خانواده فعالان سیاسی، رسانهای و حقوق بشری مخالف جمهوری اسلامی در ایران منتشر شده است. تقریباً تمامی بازداشتشدگان هیچ فعالیت سیاسی نداشتند و تنها اتهامشان، نسبت خانوادگی با چهرههای شناخته شده اپوزیسیون بوده است.
قطع اینترنت در ایران نیز نوع دیگری از گروگانگیری جمهوری اسلامی است با این تفاوت که این بار نه فقط چند شهروند، بلکه «تمام مردم ایران» هدف این گروگانگیری قرار گرفتهاند و تا زمان کاهش احتمالی و نسبی اعتراضها بویژه در شهرهای بزرگ ادامه خواهد داشت.
این البته موضوع تازهای در پدیدارهای اجتماعی در ایران کنونی نیست؛ حتی شماری از گزارشها و آمارهای رسمی دولتی نیز گویای آن است که ایرانیان، از بسیاری جهات مدتهاست دریافتهاند که زندگی و آینده خود و خانوادهشان توسط نظام حاکم به گروگان گرفته و تباه شده است و از این رو، فارغ از سطح تحصیلات، درآمد، جنسیت، سن و منزلت اجتماعی در جستجوی «راهی برای فرار» هستند؛ گاه حتی «هر راهی».
محمود نیلی احمدآبادی، رییس دانشگاه تهران، مردادماه سال گذشته از تمایل و اقدام بیش از ۲۳ هزار دانشجو برای خروج از کشور خبر داد و افزود که اغلب آنها از دانشگاه تهران و امیرکبیر هستند. گزارش جدید مرکز آمار ترکیه نیز حاکی از آن است که ایرانیان در چهار ماه ابتدایی سال ۲۰۱۹ در مجموع ۱۲۷۸ منزل در این کشور خریداری کردهاند که نسبت به دوره مشابه در سال گذشته افزایش ۲.۵ برابری را نشان میدهد.
آذرماه سال ۱۳۹۶ نیز حسین عبده تبریزی، اقتصاددان و مشاور وزیر راه و شهرسازی، از صف یک میلیون و پانصدهزار ایرانی فقط برای مهاجرت به کانادا و استرالیا خبر داد و «روزنامه شهروند» چاپ تهران هم دی ماه سال گذشته در گزارشی از قول رئیس «انجمن دفاتر مسافرتهای هوایی» نوشت که «تعداد متقاضیان دریافت ویزای کانادا نسبت به ٢ سال پیش ١٠ برابر شده است». تقریباً تمامی مجلهها، روزنامهها، سایتها و رسانههایی که مخاطب فارسیزبان دارند، پر از تبلیغاتی هستند که راههای مهاجرت از ایران را برای گروههای مختلف اجتماعی فراهم میکنند.
قطع اینترنت توسط جمهوری اسلامی، نه فقط اقدامی برای سرکوب معترضان و جلوگیری از سازماندهی اعتراضها بلکه از منظری دیگر جلوهای واضح از ملتی است که به گروگان این حکومت درآمدهاند و بلافاصله بعد از آغاز هر اعتراض، تنها با فشار دادن یک دکمه ارتباطشان با دنیای خارج قطع میشود. ملتی که نه حق اعتراض دارد، نه پاسپورتی معتبر برای خروج از کشور، نه امکانی قانونی برای تغییر در ساختار سیاسی موجود و نه حتی پُلی ارتباطی همچون اینترنت برای یاری جستن از جامعه جهانی به وقت اضطرار همچون امروز.
این تصویری روشن از «ماهیت گروگانگیر جمهوری اسلامی» است؛ فرایندی که چهل سال قبل توسط «دانشجویان پیرو خط امام» سابق و اصلاحطلبان کنونی آغاز گردید اما برای نظام، آنچنان مفید قرار گرفت که به مرور زمان در زمینههای مختلف داخلی و خارجی، «آپدیت» شد؛ از گذشته تا امروز؛ از کارکنان سفارت آمریکا تا کل مردم ایران.