آیتالله خامنهای به سخنرانیهایش معروف است. او در ۳۱ سال گذشته که رهبر جمهوری اسلامی بوده، ۱۷۱۹ سخنرانی کرده اما به نظر میرسد به تدریج در حال از دست دادن این مزیت و مهارت است.
سخنرانی به عنوان شیوه سنتی برقراری ارتباط رهبران با تودهها دیگر تأثیر جادویی گذشته را ندارد. سخنرانی اخیر رهبر جمهوری اسلامی در نمازجمعه به اذعان بسیاری از کسانی که او و سخنرانیهایش را پیگیری میکنند، یک سخنرانی ضعیف بود که انتظارات را برآورده نکرد. سخنرانی او پر از حرفهای تکراری و بدون هرگونه ابتکار و نوآوری در شکل، فرم و محتوا بود.
در سه دهه گذشته، مهمترین و تقریباً تنها روشی که آیتالله خامنهای با مردم صحبت کرده، همین سخنرانیها بوده که یک شیوه ارتباطی یک طرفه محسوب میشود. او تقریباً هر سال ۵۵ سخنرانی انجام میدهد، برخی معمولی، برخی مهم و برخی مهمتر.
روز جمعه ۲۷ دی که خامنهای بعد از هشت سال به نماز جمعه آمده بود، همه انتظار داشتند این یکی از مهمترین سخنرانیهای او باشد. نه تنها به این دلیل که او هشت سال به نمازجمعه نیامده بود بلکه به این دلیل که در دو هفته گذشته جمهوری اسلامی با مجموعهای از تحولات مهم روبهرو شده بود و همه منتظر بودند که نگاه شخص اول جمهوری اسلامی به مجموعه این تحولات را ببینند و بشنوند.
اما هنگامی که سخنرانی او تمام شد، موافقان و مخالفانش با مجموعهای تکراری از مواضع پیشین او حتی با جملاتی تکراری و بدون شور و هیجان همیشگی روبهرو شدند.
طبق معمول از سپاه پاسداران تمجید کرد، همانطور که انتظار میرفت قاسم سلیمانی فرمانده کشتهشده نیروی قدس را ستود، به آمریکا و اروپا حمله کرد و تلاش کرد به معترضان جسورش در خیابانها که با فریاد بلند خواستار استعفای او هستند، بیاعتنایی نشان دهد و آنها را تحقیر کند، و در نهایت از کنار چالش سرنگونی هواپیمای مسافری از سوی سپاه پاسداران با کمترین توجه عبور کند.
این نوع سخنرانی حتی برای طرفدارانش نیز دور از انتظار به نظر میرسید. آنها احتمالاً منتظر بودند که یک رهبر پرشور و هیجان را ببینند که همانند سی سال گذشته پیروان تندرو و افراطیاش را علیه آمریکا و اسرائیل بشوراند، اما رهبری که دیدند اینگونه به چشم نمیآمد و حتی تلاش میکرد در کنار تکرار مواضع ضد آمریکاییاش، خیلی هم طرفدارانش را در این موضوع خاص تحریک و تهییج نکند.
رهبر جمهوری اسلامی ۸۱ ساله است و ضعف بدنیاش در این سن همانند هر انسان دیگر طبیعی است ولی در کنار نوعی ضعف و رنجوری در چهرهاش که از چشم برخی تحلیلگران پنهان نماند، او آشکارا در سخنرانیاش از تأثیر کلامش نیز مطمئن نبود و مجبور بود جملاتش را برای تأکید مجدد چند بار تکرار کند و به مخاطبان صریحاً بگوید جملاتش و عباراتش مهم است و باید مهم گرفته شود.
این وضعیت نوعی بیانگر عدم اطمینان از تأثیرگذاری کلام بر مخاطبینی که چند متری او نشسته و به سخنانش گوش میدادند، بود، آن هم برای کسی که پیش از این از نگاه طرفدارانش فصلالخطاب حساب میشد و هنوز نیز دوست دارند او را در چنین جایگاهی ببینند.
چنین نشانههایی به این معنا نخواهد بود که آیتالله خامنهای از سخنرانی به عنوان تنها شیوه مهم و ممکنش برای مخاطب قرار دادن طرفداران، مخالفان و دشمنانش دست بر خواهد داشت و یا او احتمالاً سخنرانی مهم و پر تأثیر دیگری نخواهد داشت ولی واقعیت این است که او دیگر همانند گذشته یک سخنور و خطیب قهار دیده نمیشود.
درست ۴۰سال قبل در سال ۱۳۵۸ هنگامی که آیتالله حسینعلی منتظری، امام جمعه تهران به آیتالله خمینی اطلاع داد که بعد از تصویب قانون اساسی دیگر نمیخواهد در تهران بماند و میخواهد برای درس و بحث به حوزه علمیه قم برگردد، پیشنهادش به آیتالله خمینی این بود که امام جمعه دیگری به جای او انتخاب شود.
آیتالله خمینی انتخاب امام جمعه جدید را به خود او سپرد. او هم گفت امام جمعه حتماً باید خطیب خوبی باشد و آقای خامنهای خطیب خوبی است. چنین شد که حجتالاسلام خامنهای آن زمان امام جمعه شد و ۴۰ سال است که خطبه میخواند.
در تمامی ۳۰ سال گذشته نیز که رهبر جمهوری اسلامی بوده، بسیاری از دوستداران و دشمنانش بر این باور بودهاند که او خوب یا بد، سخنور ماهری بوده است. چیزی که این روزها کمتر دیده میشود و شمار زیادی از مخاطبانش دیگر جملات تکراری او را قبل از سخنرانیهایش حدس میزنند. آنها تقریباً میدانند او چه میخواهد بگوید، دشمن دشمن کردنهایش را دست میاندازند و حتی با استفاده از امکان جستجو در اینترنت از سخنرانیهای گذشتهاش علیه خود او استفاده میکنند.
در حالی که در گذشته مردم تقریباً فقط مجبور بودند سخنرانیهای یک طرفه او علیه آمریکا را بشنوند، حالا شبکههای اجتماعی به رهبران و سیاستمداران آمریکایی نیز فرصت داده تا با مردم ایران به طور مستقیم صحبت کنند، و او و حرفهایش را به چالش بکشند.
حالا دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا به فاصله اندکی از سخنرانی رهبر جمهوری اسلامی در توئیتر به او پاسخ میدهد و با مردم ایران سخن میگوید.
مسلم است که همه مردم ایران دسترسی یکسانی به اینترنت و شبکههای اجتماعی ندارند اما تردیدی نیست که دسترسی به شبکههای اجتماعی به رغم فیلترینگ و اعمال محدودیت از سوی حکومت بیشتر شده، فرصتی تکنولوژیک که مردم ایران را قادر ساخته در کنار سخنرانی علی خامنهای به توئیتهای دونالد ترامپ هم دسترسی داشته باشند و خود قضاوت کنند.
در عصر افول سخنرانیهای سنتی و برآمدن ارتباطاتی از نوع شبکههای اجتماعی و توئیتر، رهبر جمهوری اسلامی آشکارا مزیت ارتباطی گذشته خود با مردم یعنی سخنرانی را از دست داده است. او با حملات اینترنتی مردم در شبکههای اجتماعی روبهرو شده که او را به چالش میکشند و گاه حتی مورد استهزا قرار میدهند.
روزگاری نیز که صداوسیما منبع اصلی کسب اخبار برای مردم ایران بود به سر آمده و دسترسی به اینترنت و شبکههای اجتماعی، صدا و سیما و رهبر جمهوری اسلامی را همزمان به چالش کشیده است.
بدون تردید علی خامنهای همچنان ذینفوذترین و قدرتمندترین مقام جمهوری اسلامی است اما مردم نه تنها دیگر اهمیت گذشته را برای سخنرانیهای رهبر قائل نیستند بلکه به طور مستمرتری علیه او و حکومتش در خیابانها اعتراض میکنند، با جسارت بیشتری علیه او شعار میدهند و استعفای او را فریاد میکشند.