یادداشتی از عرفان کسرایی: نشست امسال مجمع جهانی اقتصاد در شرایطی برگزار میشود که فجایع زیستمحیطی، آلودگی گسترده در اقیانوسها و آتشسوزیهای وسیع در جنگلهای آمازون و استرالیا بیش از هر زمان دیگر به نگرانیهای بینالمللی دامن زده است.
در نگاهی کلی، گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی و آلودگیهای محیطزیستی بحثی فراتر از تنشها و مناقشات سیاسی جهانی است. با گسترش فجایع زیستمحیطی، تمام ساکنان زمین از این تغییرات آسیب خواهند دید و دامنه آن تمام اکوسیستم روی خشکی و دریاها را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
با این اوصاف، این پرسش پیش میآید که جلسات سالانه و معاهدات بینالمللی اقلیمی چه میزان ضمانت اجرایی دارند و تا چه حد در مهار خطرات محیطزیستی مؤثر خواهند بود؟
دونالد ترامپ و گرتا تونبرگ
از میان سه هزار سیاستمدار و نمایندگان مدنی صد کشور جهان، نگاه رسانهها بیش از هر چیز به سوی دونالد ترامپ و گرتا تونبرگ، دختر ۱۷ساله سوئدی، است.
تصمیمات دونالد ترامپ و فرمانهای اجرایی او، مستقیم و غیرمستقیم، بر بخش صنعت و تولید گازهای گلخانهای و مصرف سوخت فسیلی تأثیر خواهد گذاشت، اما نظرات گرتا تونبرگ در حال حاضر و دستکم در کوتاهمدت، صرفاً در افکار عمومی جهان بازتاب خواهد داشت. اگرچه دونالد ترامپ و گرتا تونبرگ گرمایش جهانی یا تغییرات اقلیمی را از منظر سیاست و اقتصاد و جامعه میبینند (و نه با رویکرد علمی)، نگاهی به گزارشهای متخصصان و دانشمندان نشان میدهد که تهدیدهای اقلیمی واقعیت دارند.
اینکه جریانات سیاسی چپ بینالمللی برای مبارزه با امپریالیسم از زنگ خطر مسائل محیطزیستی استفاده میکنند، چندان مهم نیست. مسئله بر سر این است که تهدیدهای اقلیمی زمین، فراتر از تبلیغات سیاسی، بر نتایج علمی معتبر استوارند. گزارش تهدیدات جهانی ۲۰۲۰ که برآیند دیدگاههای ۷۵۰ متخصص را بازنمایی میکند، نشان میدهد مسائل زیستمحیطی در حال حاضر بزرگترین تهدید پیش روی بشر است.
برخی دانشمندان بر این باورند که وقایعی نظیر آتشسوزیهای استرالیا ممکن است تا پایان قرن جاری به یک پدیده عادی و روزمره تبدیل شود. صحبت از بیانیههای سیاسی و رقابتهای حزبی نیست. پژوهش دانشمندان دانشگاه UEA بریتانیا که ۵۷ مقاله علمی از سال ۲۰۱۳ را بررسی میکند، وهم و خیال یا یک موضع گیری سیاسی نیست. این پژوهش که اخیراً منتشر شده نشان میدهد که تغییرات آب و هوایی چگونه ریسک آتشسوزی جنگلها را بالا میبرد.
گزارش کمیته بینالمللی بررسی تغییرات آب وهوایی (IPCC) این دیدگاه را تأیید میکند که تغییرات جوی به احتمال بسیار زیاد ناشی از عواملی است که بشر در آنها دخالت داشته است. پیشبینی وضعیت آینده تغییرات آب وهوایی بر اساس حدس و گمان نیست. اطلاعات و دادههای بسیاری طبق الگوهای کامپیوتری مدلسازی میشوند، هر مدلسازی نیز بارها و بارها بازبینی و تحلیل میشود.
این اظهار نظر دونالد ترامپ در ماه نوامبر ۲۰۱۸ که، بر اساس سرمای هوا در زمستان، گرمایش جهانی را انکار میکند، ناشی از درک غلط از معادلات هواشناسی و قواعد علمی حاکم بر مسائل زیستمحیطی و اقلیمی است. بر خلاف دیدگاه او، مفهوم گرمایش جهانی را چینیها نساختهاند تا صنایع و اقتصاد ایالات متحده را به مخاطره بیندازند؛ گرمایش جهانی مسئلهای فراتر از اقتصاد و سیاست است و از علم نتیجه گرفته میشود.
گرمایش جهانی واقعیت است، نه نظریه
گزارش کمیته بینالمللی بررسی تغییرات آب وهوایی نشان میدهد که زمین به شکلی غیرطبیعی از سال ١٨٨٠ تاکنون در حدود ٠,٨٥ درجه سلسیوس گرمتر شده است. این تقارن زمانی با شروع فعالیتهای صنعتی بشر، مظنون اصلی بحران کنونی است.
بررسیهای دانشمندان نشان میدهد که افزایش یا کاهش دیاکسیدکربن با افزایش یا کاهش دما نسبت مستقیم دارد. به بیان ساده، هر زمان که میزان دیاکسیدکربن تغییر کرده، آبوهوا نیز همراه با آن تغییر کرده و از این رو همه شواهد حاکی از آن است که طی ٢٠٠ سال گذشته، فعالیت انسانی دیاکسیدکربن را به ورای حد طبیعی افزایش داده است.
اینکه این دو رخداد تصادفاً همزمان شده باشند بسیار بسیار نامحتمل و اساساً مردود است. مطالعه پژوهشگران British Antarctic Survey روی حبابهای به تله افتاده هوا در یک هسته یخی ٢.٣ کیلومتری که از اعماق سفره یخی قطب جنوب استخراج شده بود، دلیل محکمی بر این بود که گرمایش زمین با فعالیت انسان مرتبط است. حفاری این هستههای یخی، ضرباهنگ طبیعی آب وهوای زمین در طول ٨٠٠ هزار سال گذشته را آشکار کرد و نشان داد که بین افزایش میزان گازهای گلخانهای موجود در جو و گرم شدن زمین ارتباط مستقیمی وجود دارد.
نتیجه واضح است؛ بین فعالیتهای انسانی، بهخصوص پس از انقلاب صنعتی، و میزان گازهای گلخانهای واقعاً رابطه معناداری وجود دارد. این مفهوم را نه چینیها ابداع کردهاند و نه آمریکاییها. گرمایش جهانی یک واقعیت است و انکار آن مستلزم انکار تمام مطالعات علمی دانشمندان و پژوهشهایی که تا کنون انتشار یافتهاند.
در واقع بسیاری از منکران تغییرات اقلیمی یا گرمایش جهانی، نفس وجود تغییرات اقلیمی را انکار نمیکنند بلکه بر این باورند که سهم انسان در این تغییرات، کمتر از میزانی است که بتواند شرایط زیستی کره زمین را بهشکل جدی تحت تأثیر قرار دهد.
استدلال این گروه آن است که طبیعت به صورت خودبهخودی و بدون دخالت انسان سالانه چیزی حدود ۸۰۰ میلیارد تن دیاکسید کربن به اتمسفر زمین وارد میکند و انسان چیزی حدود پنج درصد این مقدار، یعنی ۴۰میلیارد تن دیاکسید کربن تولید میکند و به اتمسفر تحویل میدهد، و از این مسئله نتیجه میگیرند که گرمایش جهانی بدون دخالت انسان نیز همین مسیری را میرفت که امروز رفته است.
این استدلال غلط از ناآشنایی این افراد با ماهیت سیستمهای دینامیک غیرخطی ناشی میشود. فرایندهای درون اتمسفر زمین به همین سادگیها قابل مدلسازی و تحلیل نیست. در سیستمهای دینامیک غیرخطی نظیر تغییرات آب وهوایی، تغییرات بسیار کوچک در شرایط ورودی سیستم، تغییراتی عظیم و پیشبینیناپذیر در خروجی به دنبال دارد.
چه کسی مقصر است؟
بر اساس معاهده اقلیمی پاریس، تولید گازهای گلخانهای باید تا سال ۲۰۳۰ به میزانی کم شود که دمای کره زمین در مقایسه با شروع انقلاب صنعتی بیشتر از دو درجه افزایش نیابد. این در حالی است که کارشناسان سازمان ملل اعلام کردهاند کاهش تولید این گازها تا کنون یکسومِ مقداری است که برای تحقق اهداف توافق پاریس نیاز است.
اما در پاسخ به این پرسش که چه کسی مقصر است، میتوان به یک گزارش تابستان ۲۰۱۷ مراجعه کرد که نشان میداد صد شرکت مسئول تولید ۷۱ درصد گازهای گلخانهای دنیا هستند و در رأس آنها کمپانیهایی چون گروه ملی زغال سنگ چین، شرکت نفت عربستان (آرامکو)، گازپروم روسیه، شرکت ملی نفت ایران و اکسون موبیل قرار دارند.
بر اساس اعلام نشریه فوربز، ده شرکت بزرگ سهامی دنیا شامل بانک صنعت و تجارت چین، بانک ساخت و ساز چین، شرکت برکشر هاتاوی، جی پی مورگان چیس، ولز فارگو، بانک کشاورزی چین، بانک آمریکا، بانک چین، اپل و تویوتا موتورز سهم بزرگی در تولید گازهای گلخانهای دارند.
بر این اساس، این تصور را که خروج ایالات متحده از توافق اقلیمی پاریس عامل اصلی تمام تهدیدات اقلیمی و گرمایش جهانی است، نمیتوان با این آمار و ارقام تأیید کرد.