لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳ تهران ۱۵:۵۱

روزنوشت‌های رهبری؛ سیدحسن به فروش می‌رسد!


قرار شد چند تا عکس جذاب از ما برای خانم کاملاً هریس بفرستند...
قرار شد چند تا عکس جذاب از ما برای خانم کاملاً هریس بفرستند...

طنزنوشته‌ای از جلال سعیدی: به دفتر گفتیم دیگر خسته شده‌ایم و یک سخنرانی با حضور واقعی امت همیشه در صحنه برایمان بگذارند تا در آن کمی حرف‌های کوبنده بزنیم، امت هم شعار بدهد و الله اکبر بگوید، کمی شُش‌مان حال بیاید.

تیم پزشکی مقاومت می‌کند. می‌گویند کرونا از راه شعار دادن امت همیشه در صحنه هم منتقل می‌شود. گفتیم این همه ما پول خرج می‌کنیم، واقعاً جای تأسف است یک چیزی وارد نمی‌کنید تا رهبر ام‌القرای اسلام را واکسینه کند.

همه اعضای دفتر به‌اتفاق خجالت کشیدند، گفتند از این واکسنی که صبیه محترمه آقای پوتین زده موجود است، ولی صلاح نمی‌دانیم.

گفتیم خب چرا اول روی امت اسلامی امتحان نمی‌کنید تا اگر جواب داد، ما بزنیم؟ گفتند قربانِ شما برویم، این امت اسلامی هنوز به خلوص امت اسلامی صدر اسلام نیست. بعید نیست الکی وانمود کنند واکسن رویشان اثر کرده، بعد ما روی بدن مبارک شما استفاده کنیم، یک وقت زبان‌مان لال مشکلی پیش بیاید. متأسفانه حرف‌شان منطقی به نظر می‌رسید و درست بود.

یکی از اعضای دفتر می‌گفت الان توی مسابقات فوتبال توی ورزشگاه‌های خالی صدای تشویق تماشاگران را پخش می‌کنند. ما هم می‌توانیم توی بیت صدای امت را در حال شعار دادن و تکبیر گفتن و دعا برای طول امر رهبر مسلمین جهان پخش کنیم.

دستور دادیم سریع اقدام شود. فقط آرام توی گوش یکی از اعضای دفتر گفتیم موقعی که دست‌به‌آب می‌رویم صدای تکبیر‌ها را کم کنند تا بتوانیم تمرکز کنیم.

وزیر خارجه به خاطر توافق ننگین اخیر اسرائیل و امارات درخواست ملاقات کرده بود. گفتیم فعلاً تحریمیم، کاری از دست‌مان برنمی‌آید. وزارت خارجه چند تا فحش آبدار دیپلماتیک نثار طرفین کند.

سپردیم به سپاه هم بگویند چند تا قایقش را برای دقایقی بفرستد توی آب‌های امارات یک گاز و گوزی بکنند و زود هم برگردند این‌ور، بلکه خشم جمهوری اسلامی از این توافق مشخص شود.

سپاه درخواست کرده بود در واکنش به توقیف نفتکش‌های ایرانی توسط آمریکای جنایتکار یک موشکی چیزی هوا کند. گفتیم لازم نیست و فعلاً هواپیمای مسافربری نمی‌زنیم. در عوض توی پادگان‌های سپاه عکس بزرگ دونالد ترامپ را روی زمین نصب کنند و بدهند نیروها روی آن رژه بروند تا خشم انقلابی‌شان خالی شود.

برادرمان سیدحسن نصرالله تماس تلفنی داشت و تلویحاً درخواست کمک کرد. گفتیم دفتر از بنیاد مستضعفان پی‌گیری کند ببیند چیز آماده‌ای برای فروش دارند یا خیر.

ظاهراً آقای فتاح گفته بود الان چیزی آماده نداریم، ولی اگر رهبری امر کنند، سیدحسن خمینی توی بازار مشتری خوب دارد، به‌سرعت می‌توانیم با قیمت خوب آبش کنیم.

پرسیدیم مگر ایشان هم جزء اموال بنیاد است؟ گفتند چون ایشان یادگارِ یادگارِ امام به حساب می‌آید، رهبری می‌توانند ایشان را به بنیاد وقف کنند و آن‌وقت می‌توانیم مال حساب‌شان کنیم و بفروشیم. گفتم فعلاً لازم نیست، ولی اگر تحریم‌ها بیشتر فشار بیاورد، می‌شود رویش حساب کرد.

جلسه افسران جنگ نرم برای تأثیرگذاری بر انتخابات آمریکا، به ریاست ما و از طریق دوربین، برگزار شد. فعلاً مقرر شده توی دفتر این خانم «کاملاٌ هریس» که قرار شده به عقد آن یارو بایدن در بیاید نفوذ کنند ببینند نظر ایشان درباره ما چیست.

البته توضیح دادند که این کفار حتی عقد هم نمی‌کنند، که این دیگر خیلی کفر و سیاهکاری مطلق است.

قرار شد چند تا عکس سفارشی و جذاب از ما برای ایشان بفرستند با همان نگاه‌ها و لبخندهای مخصوصی که هرکدام‌شان جهان اسلام را به هم می‌ریزد. گفتیم اگر لازم است چفیه‌ای چیزی هم متبرک کنیم تا برای ایشان بفرستیم، زودتر بدهند ما به گَل و گردن‌مان بمالیم؛ بعد هم یک‌جوری به ایشان برسانند.

یکی از افسران جوان جنگ نرم هم پیشنهاد داد منزل رهبر مسلمین جهان خجسته خانم را بفرستیم با ایشان یک دیداری بکنند. گفتیم دفتر امکان‌سنجی بکند. البته شب که به خجسته خانم گفتیم، ایشان شرط گذاشت در صورتی رضایت می‌دهد برود که او هم مثل خانم هریس در این دیدار کت‌ودامن تنش بکند.

گفتیم این‌که برای منزل رهبر مسلین جهان امر پسندیده‌ای نیست، ولی ما تلاش می‌کنیم اگر قرار شد این دیدار صورت بگیرد، خانم کاملاً حریص چادر مقنعه سرش بکند.

XS
SM
MD
LG