در روزهای گذشته موجی عظیم از روایتهای تکاندهنده و گاه باورنکردنی از آزار جنسی، تعرض و تجاوز به زنان، شبکههای اجتماعی را به تسخیر خود درآورده است؛ حرکتی بیسابقه از سوی زنان ایرانی و یادآور جنبش جهانی #من_هم (#MeToo) که منجر به افشای تعرضهای جنسی بیشمار در سرتاسر جهان شد.
این روایتها نه تنها به لحاظ کیفیت هولناک اتفاقات، بلکه از نظر دامنه، گستردگی و جایگاه افرادی هم که متهم به تعرض و تجاوز شده اند، حیرتآور است.
شماری از هنرمندان ستایششده، روزنامهنگاران شناختهشده و «نخبگان» جامعه در این موج با اتهام سهمگین تعرض و تجاوز مواجه شدهاند؛ اتهامی که از سوی شماری از آنها رد شده است.
این موج و حرکت مجازی، همزمان راه را برای بحثهای مهم اخلاقی، اجتماعی و حقوقی باز کرده است؛ این که در مقابل آزار جنسی باید چه کرد؟ چرا برخی زنان قربانی تجاوز و تعرض همچنان خود را بابت این اتفاق ملامت میکنند؟ چگونه میشود که متجاوز به خود اجازه عبور از پررنگترین خطوط قرمز زن را میدهد؟ چرا برای بسیاری در ایران «نه یعنی نه» مفهومی ندارد؟ هنگام برقراری رابطه جنسی، مرز «نبایدها» کجاست؟
در این میان شماری از مردان هم با اعتراف به این که خواسته یا ناخواسته زنانی را مورد آزار قرار داده اند، با موج افشاگری همراهی کردهاند. بسیاری از این مردان، عدم آگاهی از چارچوبهای صحیح «رابطه مبتنی بر رضایت طرفین» و عرف غلط جامعه در نوع برقراری ارتباط را دلیل موارد ناخواسته عنوان کردهاند؛ آنچه در جامعه مردسالار ایران منجر به پیشفرض «حقانیت همیشگی» در میان بسیاری از مردان شده است.
در این برنامه به حرکت اخیر زنان ایرانی در افشای آزار جنسی میپردازیم و اینکه تاثیر چنین حرکاتی میتواند چه باشد.