تا امروز شاید کسی گمان نمیکرد که روزگاری چین هم فیلمهای پرهزینه پرفروشی به سبک هالیوود بسازد که بتواند سینماهای جهان را به تسخیر خود درآورد، اما حالا این کشور فیلمی به نام «هشتصد» عرضه کرده که به پرسودترین فیلم امسال بدل شده است.
«هشتصد»، ساخته گوآن هو، با بودجه هشتاد میلیون دلاری، بیش از چهارصد میلیون دلار تنها در چین فروش داشته و در حال حاضر در شصت کشور جهان در حال اکران است، از جمله در ۳۳ شهر بریتانیا.
البته چین با یک میلیارد و چهارصد میلیون جمعیت و با هفتاد هزار پرده سینما (در برابر حدود چهل هزار پرده در آمریکا و حدود چهار هزار پرده در بریتانیا)، نیاز چندانی به بازارهای جهانی ندارد و در واقع این هالیوود است که به بازار چین نیاز دارد، تا آنجا که حتی استودیوهای بزرگ هالیوود اخیراً آییننامههای سانسور چین را در نظر میگیرند تا فیلمشان بدون مشکل در چین اکران شود!
با این حال به نظر میرسد سینمای چین با تولیداتی از این دست که برای اولین بار در این کشور به تمامی به شکل آیماکس ساخته شده (با بودجه هنگفت و ده سال کار)، سعی دارد جدای از به دست گرفتن بازار جهانی سینما، به تبلیغ سیاسی هم بپردازد.
با این حال «هشتصد» فیلمی است که دچار سانسور دولتی هم شده: زمانی که قرار بود به عنوان افتتاحیه جشنواره شانگهای در سال گذشته به نمایش دربیاید، از برنامه بیرون کشیده شد و فیلم سرانجام در ماه گذشته با تغییراتی که چندوچون آن اعلام نشده، بر روی پرده سینماهای چین رفت (در ماه اوت با باز شدن سینماها پس از تعطیلی به خاطر شیوع کرونا).
اما در شکل فعلی فیلمی است بهشدت میهنپرستانه که درباره ازخودگذشتگی چینیها و همین طور اتحاد مردم حرف میزند. نمای پایانی فیلم، خرابه محل وقوع داستان را در کنار آسمانخراشهای امروز شانگهای به نمایش میگذارد تا تاریخ یادآور این دلاوریها و ازخودگذشتگیها باشد.
فیلم داستان جذابی را دنبال میکند: زمانی که در سال ۱۹۳۷ ژاپن به شانگهای حمله کرده، چند صد سرباز که با اغراق خودشان را هشتصد نفر معرفی میکنند، در بخش ویران و تسخیرشدهٔ شهر، از یک انبار محافظت میکنند. سوی دیگر رودخانه بخش بینالمللی شانگهای است که توسط بریتانیاییها اداره میشود و از حملات در امان مانده. در نتیجه چینیهای پناهبرده به آن سو و همینطور خبرنگاران بینالمللی شاهد مستقیم رشادتهای این سربازان هستند.
از این رو تماشاگران مختلف در سوی دیگر شهر چشم به ویرانیهای آن سو دوختهاند و خود تماشاگران فیلمی هستند واقعی که در برابر چشم آنها در حال رخ دادن است؛ با فضاسازی حیرتانگیز و دکوری که هجده ماه صرف ساخت آن شده تا شانگهای آن زمان - که به نیویورک آسیا معروف بود- به شکل جذابی بازسازی شود.
در کنار صحنهپردازی چشمگیر، فیلمبرداری و کارگردانی «هشتصد» در حد معروفترین و تحسینشدهترین فیلمهای جنگی غربی است و اگر منصفانه ببینیم، بهتر و برتر از فیلمِ بیجهت تحسینشدهای چون «دانکرک» است که بیشتر به بازیهای کامپیوتری شبیه بود تا سینما.
اما اگر کسی به فضای شعاری میهنپرستانه فیلم دانکرک - که به مرز حماقت میرسید- اعتراضی نداشت، حالا منتقدان غربی به فضای میهنپرستانه «هشتصد» خرده میگیرند، در حالی که هر دو فیلم به یک شکل و دقیقاً از همین نقطه لطمه اساسی میبینند.
به نظر میرسد تمام عظمت «هشتصد» در خدمت چند صحنه و دیالوگ میهنپرستانه در رثای چینیهاست و اینکه آنها یکهوتنها و بدون نیاز به کمک بینالمللی، از خود دفاع میکنند (و خواهند کرد).
صحنه برافراشته نگه داشتن پرچم به قیمت خون دهها سرباز از جمله این صحنههاست که در آن سربازان چینی ابایی از دادن جان خود برای برپا نگه داشتن یک پرچم ندارند.
اما یکی از عجیبترین صحنهها زمانی است که در اواخر فیلم ،کلنل با فرستادهٔ دولت حرف میزند و مأمور دولت از آنها میخواهد انبار را پس از چهار روز مقاومت ترک کنند، و در واقع جواز کشته شدن سربازان بر روی پل را صادر میکند، چون «نمایش» آنها در برابر خبرنگاران خارجی به پایان رسیده است!
به نظر میرسد این صحنه و همین طور پرچمی که برافراشته نگه داشته میشود (که دچار سانسور شده و حالا در فیلم فقط از دور دیده میشود و نشان خورشید سفید آن حذف شده چون شبیه پرچم تایوان امروز بوده)، شاید حکایت از شیطنتهایی دارد که سازندگان فیلم در سر داشتهاند.
بعید نیست نسخه سانسورنشدهٔ این اثرِ دیدنیِ دو ساعت و نیمه که بهراحتی تماشاگر را با خود همراه میکند، از قصد و غرضهای تبلیغ سیاسی در شکل فعلی به دور بوده باشد.