۱۶ اکتبر (برابر با جمعه ۲۵ مهرماه) روز جهانی غذا نامگذاری شده است. اهمیّت غذا و کشاورزی در جهانی که همچنان شاهد دو روند نگرانکننده -رشد جمعیّت، همراه با از دست رفتن منابع طبیعی با ارزش مانند خاک حاصلخیز و تنوع زیستی- است، جلوهای ویژه پیدا میکند.
هفته گذشته (۹ اکتبر سال ۲۰۲۰) کمیته نوبل، جایزه صلح نوبل سال ۲۰۲۰ را به برنامه جهانی غذا اعطا کرد؛ زیر مجموعهای از سازمان ملل، که مأمورت رسیدگی به وضعیت تغذیه مناطق بَلازده را به عهده دارد.
کمیته نوبل توضیح داد که این جایزه به پاس تلاشهای این نهاد بینالمللی برای مبارزه با گرسنگی، بعضاً در شرایط جنگی، و تلاش برای جلوگیری از تبدیل شدنِ گرسنگی به یکی از سلاحهای جنگی در مناطق خاص، به این نهاد اهدا شده است.
حقِ دسترسی به غذا از جمله حقوق اوّلیه انسانی است که البته با تحقّق این امر فاصله داریم؛ و علاوه بر این مشکل، در برخی مناطق جنگی، یکی از طرفین ممکن است با سلب کردن این حق، سعی در تنبیه بخشی از جمعیّت در سوی دیگر جبهه داشته باشد. این معضل، نیاز به توجّه جامعه جهانی دارد، و کمیته نوبل نیز با اهدای جایزه صلح امسال به WFP توجّه همگان را به ارتباط دلخراش جنگ و گرسنگی جلب کرد.
امّا این رابطه یک طرفه نیست؛ جنگ میتواند باعث گرسنگی شود، و متأسفانه گرسنگی نیز میتواند باعث بروز درگیری و تنشهای منطقهای شود. پرسشهایی در این زمینه پیشتر توسط برخی محققان حوزه آب و محیط زیست مطرح شده است. این واقعیّت اجتنابناپذیر است: کرهای خاکی با ظرفیّت محدود، قطعاً نمیتواند پاسخگوی نیاز جمعیّتی باشد که همواره رو به رشد است.
از این رو، پرسشهایی در رابطه با پیوند منابع طبیعی (مانند آب، خاک، تنوع زیستی، انرژی، و غیره) و اقتصاد پدیدار میشوند که ارزش تامّل دارند. برای تولید غذا به چه منابعی نیاز داریم؟ این کره خاکی توان پاسخگویی به نیازهای چه تعداد انسان را دارد؟ آیا روند رو به رشد جمعیّت -که اکنون شاهد آن هستیم- میتواند پایدار باشد؟ محدودیتهایی که طبیعت در آینده به تمدّن بشری تحمیل خواهد کرد، چه تأثیری بر جمعیّت انسان و بر کیفیت زندگی انسان خواهد گذاشت؟
در این یادداشت کوتاه، به بررسی متغیّرهایی میپردازیم که در راستای یافتن پاسخ برای پرسشهای فوق ضروری هستند.
افزایش جمعیّت؛ امری پیوسته امّا ناپایدار
تصور از دسترس خارج شدن غذا برای جمعیّت شهرنشین -که همواره با طبقههای پُر سوپرمارکتها روبهرو هستند- دشوار است. امّا در واقع، بررسی این پرسش ضروری است: روند رو به رشد تولید غذا را تا کجا میتوان ادامه داد؟
تولید غذا، نیازمند منابعی است که همگی با سرعتی خطرناک در حال مصرف هستند. استفاده از عبارت «خطرناک» از این رو بجاست که سرعت بهرهبرداری بشر از این منابع فراتر از سرعت تجدیدپذیری این منابع است؛ و این بدین معناست که کرهای که هم اکنون بر روی آن زندگی میکنیم، توان تولید غذا را برای جمعیّت فعلی ندارد. با این حال، جمعیّت در بسیاری از کشورها رو به رشد است.
برخی اقتصاددانان دهههاست که به بررسی رابطه جمعیّت، منابع طبیعی، و رشد اقتصادی پرداختهاند. یکی از پرسشهای مهم در این زمینه، «پایدار» [*] بودن سرعت بهرهبرداری ما از منابع طبیعی است. آقای هِرمَن دالی محقق شاخه اقتصاد و بومشناسی، سه شرط را برای مصرف پایدار بر میشمارد:
۱. سرعت استفاده از منابع تجدیدپذیر (آب، خاکِ حاصلخیز، جنگل، آبزیان) نباید فراتر از سرعت تجدید شدنِ این منابع باشد.
۲. سرعت استفاده از منابع تجدیدناپذیر (نفت و گاز) باید همراه با ورود جایگزینهای مناسب (انرژی خورشیدی و بادی) با قیمت مناسب به بازار باشد.
۳. سرعت تولید زباله (مانند پلاستیک) و استفاده از مواد سمی (سموم دفع آفات) نباید فراتر از سرعتِ طبیعیِ زیستبوم برای جذب و تجزیه این مواد باشد.
بررسی سه مورد فوق در رابطه با زمین، خاک، آب، و برخی منابع دیگر ضروری است.
مساحت این کره خاکی افزایش نخواهد یافت
مساحتِ زمینِ زیرِ کشت بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۰ کم و بیش ثابت بوده است (۵.۱ میلیارد هکتار). دو تراژدی بزرگ در پسِ این حقیقت نهفته است:
یک: بشر در راستای افزایش دستیابی به خاک حاصلخیز، همواره در حال تخریب کردن جنگلها و تبدیل کردن آنها به کشتزارهای جدید بوده؛ که این امر به معنی رها شدن زمینهایی است که تا دیروز بارور بودهاند، امّا اینک دچار فرسایش خاک شدهاند.
دو: با توجّه به رشد جمعیّت، مقدار زمینی که اکنون برای تأمین غذای هر انسان موجود است، رو به کاهش بوده و خواهد بود.
متغیّر بعدی آب است. پیشرفتهای خوبی در زمینه دسترسی به آب آشامیدنی طی چند دهه گذشته صورت گرفته است. امّا دسترسی نسبتاً باثبات (stable) به آب آشامیدنی، لزوماً به معنی دسترسی پایدار (sustainable) به این نیاز اساسی نخواهد بود. حداقل دو تهدید مهم برای ادامه دسترسی به آب آشامیدنی را میتوان برشمرد:
یک: برداشت بیرویه از منابعی که با سرعت بسیار کُند تجدید میشوند (مانند منابع زیر زمینی). این تهدید توسط چندی از محققان حوزه آب بارها به شهروندان ایرانی گوشزد شده است.
دو: بحران گرمایش جو زمین نرخ تبخیر و بارش را در مناطق مختلف دستخوش تغییرات غیر قابل پیشبینی خواهد کرد. این به معنی افزایش خشکی، و نیز افزایش سیل خواهد بود.
نگرانی بعدی در راستایِ بررسیِ پایدار بودنِ تولید غذا، مرتبط است با استفاده از سموم دفع آفات. این مواد شیمیایی نقش مهمی در افزایش چشمگیر تولید غلّات داشتهاند؛ امّا استفاده کنونی ما از این مواد، مشکلاتی را به همراه دارد.
حشراتی که در معرض این مواد شیمیایی قرار میگیرند، محدود به آفات (مانند ملخ) نبوده، بلکه برخی دیگر از حشرات (مانند زنبور عسل) که وظیفه بارور کردن گیاهان را به عهده دارند، نیز تحت تأثیر این مواد شیمیایی قرار میگیرند. چیزی نزدیک به سه چهارم محصولات کشاورزی جهان، وابسته به نقشآفرینی زنبورهای عسل، برای تولیدِ مثل (گرده افشانی گیاهان) هستند، و کاهش جمعیّت زنبورها، به معنی کاهش تولید محصولات غذایی خواهد بود.
زنبورها تنها قربانیان این فاجعه زیست محیطی نیستند. بر اساس یک گزارش تحقیقاتی، ۷۵ درصد حشرات بالدار در برخی مناطق کشور آلمان، طی ۳۰ سال گذشته، از بین رفتهاند. نتیجه یک تحقیق مشابه در دانشگاه سیدنی، اشاره میکند که ۴۱ درصد حشرات، امروز با روند کاهش جمعیّت روبهرو هستند و یک سوم آنها در معرض انقراض قرار دارند.
ارزیابی میزان رفاه بشر و دورنمای قرن حاضر
بدون شک پیشرفت تکنولوژی و صلح نسبی، طی هفت دههای که از پایان جنگ جهانی دوم میگذرد، رفاه بشر را به میزان چشمگیری افزایش داده است. استخراج آبهای زیرزمینی، استفاده از کودهای شیمیایی، سموم دفع آفات، و روشهای جدید مدیریّت زمینِ تحتِ کشت، توان و بهره وری زمینهای کشاورزی را افزایش دادهاند. امّا این پایان ماجرا نیست.
افزایش جمعیّت، و پیشی گرفتن نرخ رشد جمعیّت از نرخ افزایش بهره وری زمین کشاورزی، به معنای این است که ما امروزه میتوانیم غذای ناکافی را به تعداد بیشتری دهان گرسنه برسانیم. این پیشرفت نیست.
علاوه بر مشکل سوء تغذیه، بشر امروز با مشکل ناپایدار بودن روشها روبروست. بشر امروز، منابع تجدیدپذیر (مانند آب، خاک، و آبزیان) را با سرعتی غیر مطمئن مصرف میکند؛ منابع تجدیدناپذیر (مانند نفت و گاز) را بدون دورنگری استفاده میکند؛ و پسماندها و زبالههای بازیافت نشدنی (مانند انواع پلاستیک و سموم) را با سرعتی فراتر از آنچه که در توان طبیعت است - برای جذب و تجزیه این مواد - وارد چرخههای طبیعی میکند.
تصوّر اشتباه و رایج در اقتصاد آکادمیک، مبنی بر اینکه پیشرفت تکنولوژی و افزایش بهره وری صنعتی همواره سبب بهبود سطح رفاه بشر خواهد شد، به وضوح غلط است. این مسیر، طی دهههای پیشِ رو، به بن بست خواهد رسید.
اکنون باید پرسشِ اساسیِ ابتدای یادداشت را مرور کنیم: روند رو به رشد تولید غذا، تا کجا ادامه خواهد یافت؟
پاسخ بسیار نگرانکننده است. ادامه روند کنونی غیر ممکن بوده، و تکاپو برای رسیدن به رشد اقتصادی، بدون توجّه به محدودیّتهایی که طبیعت به ما تحمیل خواهد کرد، نمیتواند پایان خوشی داشته باشد. در صورتی که نهادهای ملّی، در کشورهای پیشرفته و نیز کشورهای در حال توسعه، رویکرد خود را نسبت به استفاده از منابع طبیعی (آب، خاک، جنگل، تنوع زیستی، و غیره) به منظور رسیدن به رشد اقتصادی تغییر ندهند، آینده تأمین غذا با عدم قطعیّت روبهرو خواهد شد.
کمیاب شدنِ غذا برای بخش قابل توجّهی از جمعیّت، نه تنها ممکن، بلکه محتمل است.
*پانوشت:
ترجمه غیردقیق و استفادههای نابجا از برگردان سه عبارت sustainable, stable, equilibrium در برخی رسانهها، انتقال مفهوم به مخاطب را با چالشهای جدی مواجه کرده است. ترجمههای رایج برای این سه عبارت، بعضاً بدون دقت جایگزین یکدیگر میشوند. از این رو، تفکیک این سه مفهوم ضروری ست.
واژه پایدار، که ترجمه ضعیف عبارت sustainable است، به شرایطی اشاره میکند که ادامه یک روند، ممکن و محتمل به نظر میرسد. حرکت خودروها در اتوبان، نمونه یک روند پایدار است. این حرکت، به علت نوسانات شدید در ساعات مختلف روز، یک روند بی ثبات است، امّا پیوسته ادامه دارد. رواج استفاده از عبارت «توسعه پایدار» یک نمونه از این ترجمه است.
واژه باثبات، که ترجمه ضعیف عبارت stable است، به شرایطی اشاره میکند که یک روند، بدون نوسان، ادامه پیدا میکند. خروج نفت از چاه، به کمک موتورهای الکتریکی، یک فرآیند باثبات، امّا غیر پایدار است؛ چرا که نفتِ درون چاه روزی تمام خواهد شد.
ارائه ترجمه دقیق برای عبارت equilibrium دشوارتر است. شاید «رسیدن به تعادل» بهترین ترجمه برای این عبارت باشد، امّا این ترجمه نیز دقیق نبوده و بعضاً ممکن است از عباراتی مانند «رسیدن به نقطه پایدار» و یا «رسیدن به ثبات» نیز برای انتقال مفهوم استفاده شود.
ترجمههای ذکر شده در بالا بدون نقص نبوده و قطعاً مخالفانی خواهند داشت. سامان بخشیدن به شلختگی موجود، نیازمند همکاری دانشمندان فارسی زبان و رسانههاست.