جایزه نوبل اقتصاد هر سال به پژوهشگرانی اعطا میشود که تلاشهای جدی و تأثیرگذار برای اعتلای سطح زندگی و رفاه مردم انجام دادهاند؛ و این جایزه مهم، امسال، به دو محقق سالخورده پال میلگرام و رابرت ویلسون به پاس تلاشهای این دو استاد دانشگاه استنفورد، برای پرورش و بسط دادن نظریه مزایده اعطا شد.
تراکنشهای اقتصادی عموماً در بازارهای واقعی (مغازه) و مجازی (با استفاده از شبکه جهانی اینترنت) رخ میدهند. امّا برخی از این تراکنشها به مزایده گذاشته میشوند. نحوه طراحی مزایده و انتخاب روش برای رسیدن به نتیجه، میتواند تاثیرات مهمی بر جامعه، مدیریت اقتصاد، و نحوه پخش شدن درآمد ملّی داشته باشد.
به عنوان مثال، شرایطی را تصوّر کنید که بخش از دارایی ملّی (مانند گستره موجهای رادیویی که برای ارتباطات بیسیم، رادیوهای شهری موج FM، و ارتباطات مخابراتی و اینترنتی استفاده میشوند) در آستانه واگذاری به بخش خصوصی ست. این نوع واگذاریها نه در بازار، بلکه در چارچوب یک نوع مزایده رسمی صورت میپذیرند.
بیدقتی در نحوه طراحی این نوع مزایدات، میتواند سبب فروش بخش زیادی از این دارایی ملّی به یک شرکت خصوصی که نیازی به این امواج ندارد، و سپس، فروش مجدّد آنها به شرکتهای ثانوی، که واقعاً به این امواج نیاز دارند، شود. چنین واقعهای، میتواند سود کلانی را نصیب شرکت اوّل کند: شرکتی که هیچ خدمتی را به عموم جامعه ارائه نداده است (نوعی رانت).
از این رو، قوانین شفاف و درست، از جمله لازمههای مزایدههای عمومی هستند.
مزایدههای ساده و اهمیّت اطلاعات
سادهترین نوع مزایده، فرآیند خرید خانه است. در این مزایده، فروشنده قیمتی را در نظر دارد (به عنوان مثال، ۷۵۰ میلیون تومان). تعیین کنندهترین عامل در راستای یافتن ارزش واقعی این ملک اطلاعات است. به عنوان مثال: آیا لوله کشی و سیم کشی این خانه کاملاً سالم است، و یا به زودی دچار مشکل خواهند شد؟ آیا ممکن است به زودی یک اتوبان در نزدیکی این خانه احداث شود؟
اگر پاسخ مثبت است، آیا سروصدای این اتوبان برای ساکنین مزاحمت ایجاد خواهد کرد، و یا فاصلهای یک کیلومتری سروصدا را متوقف کرده (برطرف شدن عامل منفی)، و دسترسی ساکنان را به شاهراههای اصلی شهر را سهولت خواهد بخشید (عامل مثبت)؟
تمام عوامل فوق در نحوه قیمت گذاری بر روی این ملک تاثیر خواهند داشت. آنچه که در دانشگاه به عنوان «علم اقتصاد» تدریس میشود، اطلاعات را (به اشتباه) فراگیر فرض کرده و فرآیند تطبیق ارزش واقعی ملک و قیمت را فرآیندی ساده و اجتناب ناپذیر میپندارد. اقتصاد آکادمیک در این مورد نیز به آموزههای غلط روی آورده است.
بسیاری از محققان (از جمله جوزف استیگیتز، برنده نوبل اقتصاد در سال ۲۰۰۱) سالها پیش، به عدم تقارن در دسترسی به اطلاعات اشاره کرده بودند. این بدین معناست که برنامه احداث یک اتوبان، که از نزدیکی خانه مفروض عبور میکند، ممکن است به اطلاع عموم نرسیده باشد. در صورتی که صاحب خانه از این موضوع بی اطلاع بوده ولی یکی از خریداران اطّلاع داشته باشد، قیمت این معامله، منعکس کننده ارزش واقعی این ملک نخواهد بود.
این نوع خسارتها، از جمله دلایل غیر قابل اعتماد بودن اقتصاد بازار آزاد (که اطلاعات را فراگیر فرض میکند) هستند.
فرآیند ارائه پیشنهاد قیمت و بلای برنده
مدافعان اقتصاد بازار آزاد، ادّعا میکنند که بازار آزاد، بهترین سازوکار برای کشف ارزش واقعی کالاها و خدمات است. علاوه بر مورد فوق که نشان میدهد عدم تقارن در اطّلاعات چگونه میتواند شکافی بین ارزش واقعی و قیمت بازار ایجاد کند، میتوان به مورد دیگری نیز اشاره کرد.
تصوّر کنید برای خرید منزل وارد یک مزایده شدهاید. ارزش واقعی این ملک ۷۵۰ میلیون تومان است. در نزدیکی این ملک، یک دبستان تاسیس شده، و همسر شما این دبستان را برای آینده کودک خردسال شما مناسب میداند. بنگاه معاملات املاک به اطلاع شما میرساند که یک خریدار، پیشنهاد ۷۵۰ میلیون تومان را به فروشنده ارائه داده، و طی روزهای آینده پنج مشتری دیگر که همگی کودک خردسال دارند از این ملک دیدن خواهند کرد.
عکس العمل شما چیست؟
در بسیاری از موارد، خریداران به دلیل ترسِ از دست دادن فرصت مناسب، در فرآیند پیشنهاد قیمت دستِ پیش میگیرند و قیمتهایی فراتر از ارزش واقعی ملک ارائه میدهند. در نهایت، خریدار ملک، مبلغی (احتمالاً) چندین میلیون تومان فراتر از ارزش واقعی ملک پرداخت خواهد کرد. او در این مزایده برنده شده، امّا در حقیقت دچار ضرر نیز شده است. به پدیدهای که مُسبِب این نوع ضرر میشود، بلای برنده گفته میشود.
لازم به ذکر است، این نوع مزایده، به مزایده انگلیسی شهرت دارد. آنچه در بازار مسکن ایران رایج است، بر عکس این نوع مزایده بوده و خریدار پس از مذاکره با فروشنده، معمولا بر سر قیمتی نازلتر از قیمت اصلی به توافق میرسد.
تلاش برای نزدیک کردن نظریه به واقعیّت، و ارتقای سطح کیفی مزایدههای واقعی
کمیته نوبل، برای تشریحِ یکی از مهمترین خدمات آقایان ویلسون و میلگرام، از مزایده برای فروش امواج رادیویی نام برده است. یک موج رادیویی (۹۴.۷ FM به عنوان مثال) به خودیِ خود ارزشی ندارد. امّا اگر یکی از پرمخاطبترین رادیوها در تهران این موج را خریداری کند، ارزش این موج در شهرهای استان البرز نیز روند صعودی خواهند داشت.
برای مقابله با فرصتهای رانتی (که در بالا به آنها اشاره شد) و نیز پدیده بلای برنده، آقایان ویلسون و میلگروم، یک نوع مزاید جدید طراحی کردند که به «مزایده چند دور همزمان» شهرت یافت.
به گفته کمیته نوبل، کوششهای اوّلیه آقایان ویلسون و میلگرام، تلاشهایی بود برای رسیدن به یک نظریه منسجم که رفتار شرکتکنندگان متعدد در یک مزایده را، در شرایطی که به علّت عدم تقارن در دسترسی به اطّلاعات هر شرکتکننده رفتار استراتژیک متفاوتی در پیش میگیرد، با استفاده از نظریه بازیها، توضیح میدهد.
تلاشهای این دو اقتصاددان، زمینه را فراهم کرد که دیگر محققانِ شاخه نظریه مزایده، انواع متفاوت و پیچیدهتری از مزایدات را طراحی کرده، و این روشها برای تخصیص امواج رادیویی، فروش برق، فروش گاز طبیعی، و بسیاری موارد دیگر، در کشورهایی از جمله کانادا، نروژ، اسپانیا، بریتانیا، سوئد، فنلاند، آلمان، و دیگر کشورها، مورد استفاده قرار گرفتهاند.
کمیته فدرال ارتباطات ایالات متحده آمریکا، پس از روی آوردن به نوعی از مزایده که محصول کارِ این دو محقق بود، حدود ۱۲۰ میلیارد دلار به درآمد خود افزوده است: مبلغی که ممکن بود به شکل رانت در جیب یک شرکت واسطه برود، امّا به شکل درآمد در اختیار یک نهاد ملّی قرار گرفت.