آبان ۹۸، ساعاتی پس از آنکه اولین گلولههای ماموران حکومت که سوی مردم معترض در خیابانهای شهرهای مختلف ایران شلیک شد، رهبر جمهوری اسلامی به میدان آمد؛ روز ۲۶ آبان در جلسه درس خارج فقه.
دغدغه مهم او در نخستین سخنرانی و واکنشش به اعتراضها، حفظ همبستگی سیاسی در ساختار بالادستی نظام بود، از همین منظر گفت مصوبه افزایش قیمت بنزین، «مصوبه سران قوا» بوده و « من حمایت میکنم».
مخاطب اول این عبارت، نمایندگان مجلس ایران بودند که در یک طرح فوری میخواستند مصوبه افزایش قیمت بنزین را لغو کنند ولی همان روز اغلب آنان از جمله سخنگوی فراکسیون نمایندگان اصلاحطلبان گفت با توجه به نظر رهبر «این طرح از دستور کار خارج شد».
به روایت نشریه خط حزبالله که توسط سایت خامنهای منتشر میشود، رهبر جمهوری اسلامی همان روز «حکم محرمانه حکومتی» را از طریق علی لاریجانی، رئیس وقت مجلس به نمایندگان مجلس ابلاغ کرد و درباره «هرگونه اقدامی» علیه مصوبه افزایش قیمت بنزین به آنها هشدار داد.
این هشدارها او را در مقام «ناجی» دولت نشاند و به روایت تحلیلگران نزدیک به حکومت از تعمیق جنگ سیاسی داخلی بیشتر جلوگیری کرد.
رهبر آمر میشود
پس از ایفای نقش ناجیِ دولت، نقش دوم و کلیدیتر رهبر جمهوری اسلامی، «آمر سرکوب» بود.
در سخنرانی روز ۲۶ آبان خامنهای، مخاطب دوم و مهمتر او نیروهای امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی بودند.
او معترضان را طبق معمول به دو گروه «مردم معمولی» و «اشرار» تقسیم کرد و گفت «در یک چنین حوادثی معمولا اشرار، کینهورزان، انسانهای ناباب وارد میدان میشوند»، «مفاسد به بار میآورند» و خانواده پهلوی و سازمان مجاهدین خلق هم از آنها حمایت میکنند.
خامنهای پس از این مقدمهچینی از «مسئولین امنیت» کشور خواست که «به وظایفشان عمل کنند».
نه تنها مدیران و ماموران امنیتی، بلکه هر مشاهدهگری که سهدهه حکومت خامنهای در ایران، به ویژه پیام و رفتارهای او در سرکوب اعتراضهای ۷۸، ۸۸ و ۹۶ را دنبال کرده، به خوبی میداند که این عبارات، دستور مستقیم سرکوب است.
او دو روز بعد، ۲۸ آبان در جمع برخی فعالان اقتصادی اعتراضها را «جنگ امنیتی» خواند که «عقبزده شدند» و روز ۶ آذر با ابراز رضایت از سرکوبها، گفت نیروهای انتظامی و نظامی «در مواجهه سخت، کار خودشان را، وظیفه خودشان را انجام دادند» و «توطئه عمیق وسیع بسیار خطرناک» نابود شد.
انجام وظیفه نیروهای امنیتی و انتظامی در آن چند روز به روایت رسانهها منجر به کشته شدن ۱۵۰۰ نفر و بازداشت حداقل ۱۲ هزار نفر شد ولی نوع واکنش رهبر جمهوری اسلامی به خوبی نشان میداد که حفظ نظام برای «آمر سرکوب»، مهمتر از جان انسانهاست.
رهبر جمهوری اسلامی در این سخنرانی، معترضان را «آدمهای پست و حقیر و کوچک» خواند و از بسیجیان خواست مانند کمیتههای انقلاب اسلامی در دهه ۶۰، «در همه محلههای کشور» حضور دائمی داشته باشند.
اشاره صریح و علنی او برای الگوگیری بسیج از کمیتهها بهویژه در زمینه دفاع سخت و نیمهسخت و بازگشت به دهه ۶۰ که کماکان تاریکترین دوره سرکوب معترضان و مخالفان جمهوری اسلامی در چهل سال گذشته است، هم پیام روشن به معترضان بود که سیستم سرکوب قویتر خواهد شد و هم پیام به فرماندهان سازمان سرکوب بود که باید خود را بازسازی و و نوسازی کنند.
رهبر رئوف میشود
به موازات پافشاری و حمایت رهبر از سازمان کشتار، بازتاب وسیع کشتههای آبان ۹۸ که از کودکان کارگر تا مادران و مردمان فقیر را در بر میگرفت، نیاز به تصویرسازی تازهای از خامنهای را مطرح کرد.
در این مدل که تصویری «رئوف» از رهبر نظام به نمایش میگذاشت، روز ۱۳ آذر رسانهها گزارش دادند که خامنهای به علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی دستور داده که «شهروندان عادی» که نقشی در درگیریها نداشتهاند «شهید» محسوب شوند، از برخی خانوادههای قربانیان دلجویی شود و به آنها دیه پرداخت شود، درباره افراد «مشکوک به شرارت» نیز با «رافت اسلامی» برخورد شود.
پروژه «شهیدسازی» از کشتهها با توجه به مقاومت خانواده قربانیان و ترجیح بسیاری دیگر به سکوت، چندان موفق پیش نرفت ولی در بخش «رافت اسلامی» کار به خوبی پیش رفت.
صدور حکم اعدام برای ۳ نفر از معترضان آبان، مفسد فیالارض خواندن هشت متهم دیگر، صدور حکم صدها سال زندان برای افراد بازداشت شده، فشار مداوم بر خانوادههای افراد زندانی نشان داد که منظور از عبارت «رافت اسلامی» در دستور رهبر، صدور حکم اعدام و فشار حداکثری بر متهمان و زندانیان بوده است.
حتی اگر منظور خامنهای چنین نبوده، روند حاکم بر رسیدگی به پرونده شهروندانی که در اعتراضهای آبان ۹۸ بازداشت شدند یا نوع برخورد با خانواده قربانیان از جمله خانواده پویا بختیاری، به خوبی نشان میدهد برداشت ماموران و قضات رسیدگیکننده به این پروندهها از عبارت «رافت اسلامی» که رهبر گفت، شدیدترین نوع برخورد یعنی اعدام، ارعاب، شکنجه، بازداشت و ... است.
رهبر هادی میشود
علی خامنهای پس از سخنرانی روز ۶ آذر تا پایان سال ۹۸، ۲۲ بار سخنرانی کرد و چند بار اشاره به اعتراضهای آبان داشت، از جمله ۱۱ دی ماه که در دیدار با پرستاران گفت در جریان اعتراضهای آبان «دشمن افرادی را آماده کرده بود» و «فوراً وارد شد».
او در همین سخنرانی معترضان را «فتنهگر» و «مرتبط با سرویسهای اطلاعاتی بیگانه» خواند و گفت جمهوری اسلامی در صورت دریافت «تهدید»، «بدون هیچ ملاحظهای» به تهدیدکنندگان «ضربه» وارد میکند.
رهبر جمهوری اسلامی در ۱۸ دی ماه در دیدار با مردم قم توضیحات بیشتری داد و معترضان را «فریبخوردگان، مغرضین و عمال دشمن» خواند که برنامههای «یک تعداد ایرانی مزدور و وطنفروش» را «اجرا کردند» و طبق «نقشه قبلی»، «هم مراکز دولتی را، هم مراکز مردمی را تخریب کنند، آتش بزنند، آدم بکشند، ویران کنند، جنگ راه بیندازند».
عبارت «آدم بکشند» در این سخنرانی کلیدی بود و مسئولیت افراد کشته شده در اعتراضها را متوجه معترضان و حامیان آنها میکرد.
همین عبارت بعداً سرمشق برخی مسئولان قضایی و نمایندگان مجلس شد و در اظهارنظرهای مختلف از «کشتهسازی» در آبان ۹۸ سخن گفتند، تا جایی که از کشتههای آبان فقط ۱۵ تا ۲۰ درصدشان را مربوط به معترضان دانستند و گفتند بیشترین کشته و زخمی «از نیروهای انتظامی» بودهاند.
الگوگیری از سخنان رهبر فقط در بحث آمار کشتهها نبود، مقامهای قضایی و سپاه طبق معمول پامنبری رفتند و از نقش آمریکا، عربستان، اسرائيل و فرانسه در این اعتراضها سخن گفتند، بدون آنکه سندی ارائه دهند. سند البته لازم نبودِ، آنها داشتند به سخنان خامنهای لبیک میگفتند.
نقش خامنهای در این دوران «هادی» پس از سرکوب بود. او هر بار یک سناریوی تازه ساخت تا به برخوردهایی قضایی، بازداشتها و صدور حکم زندان و اعدام مشروعیت بخشد.
بازی رهبر جمهوری اسلامی در این چهار نقش در مواجهه با اعتراضهای آبان ۹۸، رفتار غیرمعمول یا تازهای نیست، او حداقل دو دهه است که به ایفای چنین نقشهایی عادت کرده است، فقط دنبال صحنه میگردد.