نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا و قطعی شدن قریبالوقوع شروع به کار جو بایدن در کاخ سفید بعد از ۲۱ ژانویه سال ۲۰۲۱ باعث شده فصل جدیدی در رویارویی جمهوری اسلامی با دولت آمریکا شکل بگیرد.
علاوه بر خوشبینیهای حسن روحانی و جواد ظریف، روزنامه جوان ارگان رسانهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز چهار شرط برای موفقیت در مذاکره با دولت بایدن اعلام کرد که البته اگر اراده برای تحقق این شروط جدی بوده و جنبه شعاری نداشته باشد، خروجی جز مذاکره برای مذاکره نخواهد داشت.
این شروط عبارت هستند از «رعایت حقوق کلی کشور»، «عدم عقبنشینی نظام از مواضع کلی»، «دریافت ضمانت اجرایی»، «تأثیر مثبت نتایج مذاکره بر پیشبرد توان دفاعی کشور» و «تأثیر ملموس توافق بر زندگی مردم».
برخی از اصولگرایان نیز در موضعگیریهای جداگانه از برتری جریان سیاسی متبوع خود بر اعتدالیها و اصلاحطلبها در مذاکره و گفتوگو داد سخن دادهاند.
اما رصد کردن تحولات در دو هفته گذشته نشان میدهد تغییرات فقط در سطح اظهارات نبوده، بلکه در عمل نیز اتفاقاتی رخ داده که میتواند نشانگر محاسبات جدید جمهوری اسلامی و خروج از لاک دفاعی در ماههای گذشته باشد.
بر خلاف توقف فعالیتهای ایذایی در هفتههای گذشته در عراق علیه سفارت آمریکا، مجدداً در روزهای اخیر چندین راکت به سفارت آمریکا پرتاب شد که تلفات جانی نداشت. گروههای شبهنظامی همسو و هماهنگ با جمهوری اسلامی متهم به انجام حملات یادشده هستند. اما اقدام تحریکبرانگیز دیگر که واکنش شدید تروئیکای اروپا (دولتهای بریتانیا، فرانسه و آلمان) را به همراه داشت، تزریق گاز هگزافلوراید اورانیوم به نسل پیشرفته سانتریفوژهای «آی آر ۲ ام» بود که رسماً توسط کاظم غریبآبادی سفیر و نماینده دائم ایران نزد سازمان ملل و سازمانهای بینالمللی در وین اعلام شد.
این نسل جدید سانریفوژها که در یک زنجیره ۱۷۴تایی در نظنز نصب شده و آماده تولید در سطح صنعتی شدند دارای ظرفیت تولید پنج سو در سال، یعنی پنج برابر توان سانتریفوژهای آی آر ۱ هستند که سرعت و حجم غنیسازی اورانیوم و تولید سوخت هستهای را به شکلی ملموس افزایش میدهد.
تروئیکای اروپا با موضع گیری انتقادی شدید این اقدام را گامی مهم در نقض برجام و برخوردی غیرسازنده دانسته و خواهان رعایت کامل تعهدات برجامی از سوی جمهوری اسلامی ایران شد.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، نیز فاش کرد که برای برخورد با افزایش حجم سوخت هستهای ایران قصد حمله نظامی به مراکز هستهای حکومت را داشته که بعد از نظر مخالف مشاورانش منصرف شده بود.
در این شرایط به نظر میرسد مقامات جمهوری اسلامی و بخصوص هسته سخت قدرت تصور میکند با کاهش بیشتر تعهدات برجامی و نزدیکتر شدن به سطح فعالیتهای هستهای ماقبل برجام، میتواند قدرت چانهزنی خود را افزایش داده و اهرم فشار مؤثری در مهار فشار آمریکا داشته باشد. افزایش سطح فعالیتهای هستهای میتواند به معنای بده و بستان بر سر آنها در مذاکرات محتمل با هدف حفظ وضعیت موجود باشد.
ولی آنچه از دید مقامات نظام مغفول مانده، ریسک بالای ارزیابیهایی است که همه جوانب موضوع را در نظر نگرفتهاند. پیرامون مهار برنامه هستهای و توسعهطلبی منطقهای جمهوری اسلامی بین هر دو حزب سیاسی آمریکا و بخشهای مختلف هیئت حاکمه قدرت اول نظامی و اقتصادی دنیا اشتراک نظر وجود دارد.
تحریک اسرائیل و عربستان سعودی نیز به نوبه خود حساسیتهای غرب را افزایش میدهد. دولت اسرائیل در سال گذشته رویکرد بازدارنده خود پیرامون جمهوری اسلامی را به سمت درگیری مستقیم تغییر داده و برخورد تهاجمی را برگزیده است. در این چارچوب اسرائیل آمادگی برای حمله به تأسیسات اتمی ایران را با چراغ سبز دولت آمریکا دارد و در سطح منطقه نیز توانسته با برخی از کشورهای عربی ائتلافی علیه توسعهطلبی جمهوری اسلامی ایران تشکیل دهد.
شماری از رسانههای اسرائیلی گزارشهایی را منتشر کردهاند که دلیل اصلی سفر مایک پومپئو، وزیر خارجه، و الیوت آبرامز، نماینده ویژه دولت آمریکا در امور ایران و ونزوئلا، به اسرائیل و امیرنشینهای خلیج فارس هماهنگی برای انجام یک رشته از «عملیات مخفی» علیه مراکز هستهای در ایران بوده است. دونالد ترامپ در هفتههای باقیمانده از ریاستجمهوریاش بیتمایل نیست که برخوردی نظامی و غافلگیرکننده علیه جمهوری اسلامی ایران انجام دهد.
اتکا به گسترش کمی و کیفی فعالیتهای غنیسازی اورانیوم میتواند متغیر تغییردهنده بازی شود و فضا را به مسیر متفاوتی ببرد. همسو شدن اروپا و آمریکا در دولت آینده آمریکا و ترمیم شکاف پیشآمده در دوران ریاست جمهوری ترامپ امکان فعال شدن مکانیزم ماشه را به صورت نسبی در سال ۲۰۲۱ افزایش داده است. هر گونه خطای محاسباتی میتواند شرایط را برای جمهوری اسلامی از زاویه فشار خارجی در دوره پسا ترامپ بدتر کند.
سه دولت اروپایی ضمن مخالفت با خروج از برجام در سالیان اخیر به سمت تعامل انتقادی حرکت کرده و با شیب ملایم فشار بر جمهوری اسلامی را افزایش دادند. صبر و تحمل آنها در برابر نادیده گرفتن محدودیتهای مورد نظر از سوی جمهوری اسلامی نامحدود نیست و به سرعت میتواند بازگشت به برجام و فعال کردن آن را ببندد بویژه که هم تروئیکای اروپا و هم نزدیکان بایدن هر دو اشتیاق به توافق مکمل برجام در برنامه موشکی و سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی دارند.
البته جمهوری اسلامی هنوز به سمت گامهای بزرگ چون فعالسازی مجدد غنیسازی اورانیوم ۲۰ درصدی حرکت نکرده و خطوط قرمز دولت اسرائیل را در عمل رعایت کرده است، اما اتخاذ تصمیمات پرخطر برای کاهش امتیازات نهایی که باید افزون بر برجام داده شود، میتواند نتیجه معکوس به بار آورده و دولت بایدن را به سمت استفاده از اهرم فشار موجود و تشدید سختگیریها برای بهتر کردن شرایط مذاکره سوق دهد.
در چنین صورتی دیگر بازگشت مشروطه به برجام مطرح نبوده و ممکن است با همراهی اروپاییها برجام کاملاً منتفی شده و هدف گفتوگوها انعقاد قراردادی جدید شود. بخشی از سیاستی که دولت جدید آمریکا اتخاذ خواهد کرد و واکنشی که تروئیکای اروپا خواهد داشت به تصمیمات مقامات تهران بستگی دارد که به لحاظ تاریخی درک درستی از شرایط و زمان مناسب توافق نداشته و نرمش و سرسختی نابهنگام آنها باعث خسرانهای بزرگ در سیاست خارجی ایران بعد از انقلاب شده است.