والری ژیسکار دستن، رئیسجمهوری پیشین فرانسه که عصر چهارشنبه در ۹۴ سالگی در یکی از شهرستانهای مرکز فرانسه درگذشت، در دوران خودش جوانترین رهبر «جمهوری پنجم» بود و تلاش کرد برنامههای نوگرایانه متعددی را اجرا کند.
او میخواست تجسم «مدرنیسم ظفرمندانه» برآمده از جناح راست میانه لیبرال و دموکرات-مسیحی باشد که اروپای پس از جنگ جهانی دوم را بازسازی کرده بود.
هفت سال ریاستجمهوری، چهل سال روایت «خاطرات»
والری ژیسکار دستن در ۲ فوریه ۱۹۲۶ در شهر کوبلنتس در آلمان به دنیا آمد و در سال ۱۹۷۴، زمانی که ۴۸ سال بیشتر نداشت، به عنوان رئیسجمهور فرانسه انتخاب شد.
تا قبل از او، شارل دوگل، قهرمان ملی، و ژرژ پمپیدو، از پیروان سیاسی دوگل، رؤسای پیشین «جمهوری پنجم» فرانسه بودند و ژیسکار دستن اولین غیر«گلیست» بود که به الیزه راه مییافت.
همچنین انتخاب او پایان دوره «سی ساله باشکوه» فرانسه بود که از پایان جنگ جهانی آغاز شده بود و خاطره آن هنوز در اذهان فرانسویها زنده است؛ دورهای که کشور به سمت آبادانی پیش میرفت و شرایط دولت فرانسه به گونهای بود که حتی جنبش مه-۶۸ را در خود هضم کرده بود.
با این حال، انتخاب والری ژیسکار دستن وزیدن نسیم آزادی در کشور بود و کاهش سن رأیدهی به ۱۸ سال و لغو مجازات سقط جنین، از نمادهای آزادیهای دوران اوست.
همچنی،ن رفتارهای متفاوت ژیسکار دستن در کشوری که تا قبل از آن رؤسای جمهورش رفتاری محافظهکارانه داشتند، از دیگر ویژگیهای دوران ریاستجمهوری اوست.
در دوران او بود که «گروه هفت» شامل هفت کشور صنعتی و ثروتمند جهان شکل گرفت و همراه با هلموت اشمیت، صدر اعظم آلمان، محور فرانسه-آلمان نیز تقویت شد.
با این حال، دوران ریاستجمهوری ژیسکار دستن، دوران سادهای نبود. او اولین بحران خود را در این دوره با کنارهگیری ژاک شیراک از مقام نخستوزیری از سر گذراند.
شوک نفتی در دوران او که سرعت رشد اقتصادی را در فرانسه کاهش داد، جنجالهایی رسانهای که حاشیههایی را برایش به وجود آورد و همچنین چرخش بیشتر به سمت سیاستهای محافظهکارانه و ریاضت اقتصادی که از محبوبیتش کاست، موجب شد او فقط یک دوره رئیسجمهور باشد.
ژیسکار دستن در انتخابات دهم مه ۱۹۸۱ از رقیبش فرانسوا میتران سوسیالیست با یک میلیون رأیِ کمتر شکست خورد. او بعداً گفت: «هرگز شکست را تصور نمیکردم.»
او در چهار دهه پایانی عمرش با اینکه در برخی سمتهای حکومتی نسبتاً تشریفاتی مشغول بود، بیشتر در «خاطره»ها حضور داشت و همین امر موجب نوعی افسردگی در او شد.
والری ژیسکار دستن در ۱۴ سال دوران ریاستجمهوری میتران و تقریباً همه مدت ریاستجمهوری شیراک، «تنها رئیسجمهور پیشین زنده فرانسه» به شمار میرفت و در برنامههای تلویزیونی با همین عنوان شرکت میکرد و به اظهارنظر یا بیان خاطرات میپرداخت.
یکی از آخرین حضورهای او در مجامع عمومی، شرکت در تشییع جنازه ژاک شیراک در سپتامبر سال گذشته بود. شیراک به مدت دو سال نخستوزیر او بود.
ژیسکار دستن و شاه ایران
اما نام والری ژیسکار دستن برای ایرانیها با انقلاب این کشور گره خورده که در فوریه سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷ خورشیدی) و در دوران ریاستجمهوری او روی داد.
بسیاری معتقدند که سیاستهای او در زمینه خاورمیانه و بهویژه درباره ایران بود که منجر به پذیرش خمینی در خاک فرانسه و نهایتاً کمک به سرنگونی حکومت محمدرضاشاه پهلوی شد.
اما سیاست فرانسه در دوران ژیسکار دستن درباره خاورمیانه چه بود و خود او درباره ایران و شاه و خمینی و انقلاب چه فکر میکرد؟
سیاست خارجی فرانسه در دوران ژیسکار دستن هم جنبههای موفقیتآمیز داشت و هم تجربههایی از ناکامی.
او به توسعه روابط با آلمان به عنوان یک قدرت اقتصادی مهم در اروپا توجه خاص داشت و همچنین سیاستهای خود را در حوزه انرژی دنبال میکرد؛ در شرایطی که از سالها قبل، کشورهای جهان سوم با تشکیل سازمان اوپک در تلاش بودند نظرات خود را به کشورهای قدرتمند غربی تحمیل کنند.
همچنین، توسعه تبادلات اقتصادی حتی در زمینه همکاری در حوزه فناوری صلحآمیز هستهای، یکی از اهداف سیاست خارجی ژیسکار دستن بود.
شاه ایران پیش از ژیسکار دستن به فرانسه سفر کرده بود، اما در اولین سفری که در دوران ریاستجمهوری او به فرانسه رفت، در تابستان سال ۱۹۷۴، همکاری هستهای ایران و فرانسه برایش بسیار مهم بود.
روزنامه «آیندگان» چاپ تهران در آن زمان درباره این سفر نوشت که «ایران به طور قطعی وارد دوران هستهای» خود شده است.
شاه ایران در این سفر از مرکز تحقیقات هستهای فرانسه بازدید و نسبت به خرید رآکتورهای هستهای ابراز تمایل کرد.
ژیسکار دستن ، کمتر از یک سال بعد، با شاه ایران در سوئیس ملاقات کرد. آنطور که خود ژیسکار دستن در خاطراتش نوشته، این ملاقات مثل دیدار قبلی نبود. رئیسجمهور وقت فرانسه از پادشاه وقت ایران در این دیدار میخواهد که قیمت نفت کاهش یابد. اما شاه ایران در شرایطی نبود که بتواند پاسخ مورد پسندی به ژیسکار دستن بدهد. در آن دوره، محمدرضاشاه پهلوی برای پروژههای مدرنیزاسیون کشور نیاز به درآمدهای نفتی ایران داشت.
اما آنطور که ژیسکار دستن در خاطراتش نوشته، او به شاه گفت: «اما اعلیحضرت، شما در حال ایجاد یک انقلاب هستید!»
این جمله ژیسکار دستن بهخوبی عدم تفاهمی را که آن زمان میان رهبران فرانسه و ایران وجود داشت، نشان میدهد.
بنا به روایت ژیسکار دستن از این دیدار، محمدرضاشاه به او میگوید: «مشکل من این است که وقت ندارم. من مدت زیادی در قدرت نخواهم بود و مایلم که در هفت هشت سال آینده قدرت را ترک کنم… قصد دارم کارهای اصلی تا زمانی که پسرم قدرت را در دست بگیرد، انجام شود. بر عهده من است که تغییرات ایران را محقق کنم. من تصمیم گرفتهام این کار را انجام بدهم.»
اما ژیسکار دستن در ادامه مینویسد که «مبارزه او با زمان» را میفهمید اما «انقلاب یک مردم به خواستههای زمانبندیشده یک فرد پایبند نیست.»
در این دوره، سفر ژاک شیراک، نخستوزیر فرانسه، به تهران و مشارکت فرانسه در ساخت متروی تهران، نمونهای از تلاش شاه برای بهرهبرداری از روابط با فرانسهٔ دوران ژیسکار دستن در نوسازی کشور است.
خود ژیسکار دستن نیز در اکتبر ۱۹۷۶ به ایران سفر کرد. او آخرین رئیسجمهوری فرانسه بود که در زمان ریاستجمهوری خود به ایران رفته و پس از آن دیگر رؤسای جمهور فرانسه در زمان در اختیار داشتن این مقام به تهران نرفتهاند.
در سفر ژیسکار دستن به تهران، قراردادهایی از جمله در زمینه فعالیت شرکت خودروسازی پژو در ایران و مشارکت فرانسه در نوسازی خط آهن ایران به امضا رسید. شاه در جریان همین سفر ژیسکار دستن گفت: «همکاریای که ما میتوانیم با فرانسه داشته باشیم، هیچ حد و حدودی ندارد.» خود ژیسکار دستن نیز در این دوره، علاوه بر روابط تجاری، انرژی و تسلیحاتی، بر روابط فرهنگی و آموزشی میان ایران و فرانسه نیز تأکید داشت.
ژیسکار دستن و انقلاب ایران
اما دوران ماه عسل روابط ایران و فرانسه کوتاه بود و همکاریهای فرانسه و ایران، بهویژه در حوزه هستهای، از سال ۱۹۷۷ آنطور که پیشبینی شده بود، جلو نمیرفت.
در سال ۱۹۷۷، جیمی جارتر دموکرات در آمریکا به قدرت رسید و روابط این کشور با ایران در حال تحول بود. از طرف دیگر، تحولات و مشکلات داخلی ایران، نگرانیهایی را برای کشورهای غربی به وجود آورده بود.
با این حال، سفیر فرانسه در تهران در همان سال به مقامهای فرانسوی اعلام میکند که نسبت به عبور شاه از مشکلات امیدوار است.
این در حالی بود که بسیاری از مخالفان شاه در پاریس به سر میبردند و رسانههای فرانسوی نیز نظرات آنان را منعکس میکردند. همچنین، برخی روشنفکران خود فرانسه نیز تحولات ایران را دنبال میکردند و مدافع اعتراضات این کشور بودند.
اوج نقش فرانسه در انقلاب ایران وقتی بود که خمینی به فرانسه رفت و در ۱۱۲ روزی که در این کشور بود، تحولات انقلاب در ایران را مدیریت میکرد.
آیا فرانسه، اعم از والری ژیسکار دستن و دیگر مقامهای فرانسوی، میدانستند که حضور خمینی در خاک کشورشان به چنین نتیجهای منجر میشود؟ برخی تحلیلگران معتقدند که دیپلماتهای فرانسوی حاضر در ایران «بسیار دیر» نسبت به آنچه در ایران در حال وقوع بود، پاریس را مطلع کردند.
ششم اکتبر سال ۱۹۷۸، روحالله خمینی وارد فرودگاه اورلی پاریس شد. در آن زمان، ایرانیان میتوانستند به بسیاری کشورها از جمله فرانسه بدون ویزا سفر کنند و خمینی نیز از این امتیاز ویژه آن زمان گذرنامه ایرانی استفاده کرد.
اما ورود خمینی به خاک فرانسه در حالی انجام شد که دولت این کشور موضع شفافی درباره این سفر نداشت. در واقع، فرانسه در آن زمان بهنوعی ابتکار عمل را از دست داده بود و عرصه را به انقلابیون واگذار کرده بود.
یک ماه و نیم پس از ورود خمینی به فرانسه، والری ژیسکار دستن در یک نشست مطبوعاتی درباره نگرانیهای روزافزون درباره تحولات ایران و حضور خمینی در خاک فرانسه به خبرنگاران گفت: «آیتالله خمینی تحت شرایط قانونی به فرانسه آمده است، بهعنوان یک خارجی مقیم فرانسه. در دو نوبت به او [از طرف دولت فرانسه] اعلام شده که خاک فرانسه سرزمینی نیست که بتوان از آن فراخوانهایی را برای اقدامهای خشونتآمیز صادر کرد.»
اما بهطور واضح، خمینی این توصیه دولت ژیسکار دستن را نادیده گرفت. او نه تنها پیامهای خود را به ایران میفرستاد بلکه با خود رسانههای فرانسوی و غربی هم مصاحبه میکرد و از این ابزارهای مدرن و جهانی برای پیشبرد انقلاب بهره میبرد.
خمینی پس از نزدیک به چهار ماه حضور در فرانسه به ایران بازگشت و انقلاب ۵۷ در ایران به پیروزی رسید.
والری ژیسکار دستن در نوامبر همان سال در گفتوگویی که از تلویزیون فرانسه پخش شد، در واکنش به انتقادها که چرا خمینی را در خاک فرانسه پذیرفته بودند، اعلام کرد: «واقعیت را ببینید. اگر فرانسه اقدام خشنی علیه خمینی انجام میداد، انفجاری صورت میگرفت. اکنون حساسیت مردم ایران را [نسبت به خمینی] ببینید.»
اما حکومت جمهوری اسلامی بعداً چندان قدردان ژیسکار دستن و اساساً فرانسه نبود.
در سال ۱۳۷۷، روزنامه اصلاحطلب «توس» گفتوگویی را با ژیسکار دستن انجام داد. او در آن مصاحبه گفت که خمینی در سال ۱۹۷۸ وقتی به پاریس آمد، درخواست پناهندگی کرد. اما دستگاه قضایی ایران این اظهارات رئیسجمهور پیشین فرانسه را «توهین» و «افترا» به بنیانگذار جمهوری اسلامی تلقی کرد و روزنامه توس توقیف شد.