با بازگشایی تنها مرز زمینی قطر، یعنی مرز زمینی این کشور با عربستان سعودی، در پی امضای بیانیه اجلاس اخیر رهبران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، عملا حصر زمینی قطر طی بیش از سه سال گذشته پایان یافت.
پیشتر مرز هوایی میان قطر و عربستان سعودی و همچنین همه مرزهای قطر و امارات متحده عربی بازگشایی شده است.
یک شهروند قطر که روز یکشنبه دهم ژانویه از طریق مرز زمینی وارد خاک عربستان سعودی شد، به خبرگزاری فرانسه گفت: «عربستان سعودی مثل وطن دوم ماست. اینجا هیچ تفاوتی در سنتهای ما نیست.»
پایان جنگ تبلیغاتی و دستاوردهای اقتصادی
عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین و مصر در ژوئن سال ۲۰۱۷ با متهم کردن قطر به حمایت از «تروریسم» روابط سیاسی و تجاری خود با این کشور کوچک امیرنشین ثروتمند را قطع کردند.
مصر گرچه جزو کشورهای عربی خلیج فارس محسوب نمیشود و در مجاورت قطر قرار ندارد، اما به دلیل حمایت دوحه از گروههای اسلامگرا مثل اخوان المسلمین، به جمع سه کشور عربی حاشیه خلیج فارس پیوست.
رابطه نزدیک قطر با حکومت جمهوری اسلامی ایران و همچنین ترکیه مورد اعتراض شدید این چهار کشور بود.
علاوه بر بلندپروازیهای منطقهای ایران، در سالهای اخیر دولت رجب طیب اردوغان رئیسجمهور ترکیه داعیه رهبری جهان اسلام را داشته و به رقیبی چالشبرانگیز برای عربستان سعودی تبدیل شده است.
ضمن آنکه حزب اردوغان به اخوان المسلمین مصر بسیار نزدیک است و محمد مرسی رئیسجمهور پیشین و ناکام مصر که برآمده از اسلامگرایان مصر بود روابط نزدیکی با آنکارا داشت.
در این سالها تحریمهای شدیدی از سوی این چهار کشور علیه قطر اعمال شد، اما دوحه ضمن حفظ روابط خود با ترکیه و ایران و حتی امضای توافقهایی در زمینههای مختلف با آنکارا و تهران، همواره اتهامها علیه خود را رد میکرد.
یکی از خواستههای چهار کشور عربی از قطر، کاهش روابط با رقبای منطقهایشان بوده، اما هنوز مشخص نیست در صورت ادامه روابط صمیمانه دوحه-تهران، صلح اخیر میان قطر و این چهار کشور عربی چه سرنوشتی پیدا کند.
با این حال آن چه مشخص است، پایان تبلیغات خصمانه از سوی دو طرف این مناقشه علیه یکدیگر است.
سیزیا بیانکو، پژوهشگر اندیشکده شورای اروپا برای روابط بینالملل، در این زمینه گفته است: «مفاد عملی توافق [صلح میان قطر و چهار کشور عربی] بازگشایی مرزها و برقراری روابط دیپلماتیک در مقابل پایان دادن به پیامهای خصمانه [قطر] در رسانهها و شبکههای اجتماعی از سوی گروههای فکر و لابیگرها علیه چهار کشور است.»
کمی پیش از برگزاری اجلاس سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، لحن رسانههای هر دو طرف مناقشه نسبت به دیگری تغییر یافته و ملایم شده بود.
اما پایان این تبلیغات خصمانه، تنها دستاورد این توافق نیست، وجود منافع اقتصادی زیاد، موجب رسیدن دو طرف درگیری به چنین توافقی شده است.
دیوید رابرتز از کالج سلطنتی لندن معتقد است قطر که ضررهای زیاد اقتصادی از این قطع روابط دیده، امیدوار است با این توافق، سرمایهگذاریهای اقتصادی را جلب و رزمایشهای مشترک نظامی را برگزار کند.
اما دیگر خواستههای کشورهای عربی که شاید عامل اصلی جدایی آنان از قطر بوده چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد؟
برخی معتقدند آن چه اتفاق افتاده یک آشتی تمام عیار نیست و ممکن است اختلافات بنیادین را حل نکرده باشد.
به گفته خود انور قرقاش، وزیر مشاور در امورخارجه امارات متحده عربی، هنوز اختلافهای بنیادین کشورهای عربی با قطر حل نشده و حل آنها نیازمند زمان بیشتری است.
در واقع، آن چه فعلا طرفین دربارهاش توافق کردهاند، برطرف کردن سمپتومهای (نشانههای) این اختلافات عمیق ایدئولوژیک است، نه خود اختلافات. به همین دلیل، ممکن است این توافق به دلیل امتیازهایی که به قطر داده شده، چندان متوازن نباشد.
موضع غیرواحد در توافقی واحد
هر چند که همه طرفهای شرکتکننده در اجلاس العلا (شهری در عربستان سعودی که نشست سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در آن برگزار شد) بیانیه نهایی این اجلاس را امضا کردهاند، اما همه اعضای شرکتکننده دیدگاه و موضع واحدی نسبت به آشتی با قطر نداشتهاند.
نمونه واضح آن بحرین است. در حالی که این کشور همچنان با دوحه بر سر مرز دریایی اختلاف دارد، منامه از هرگونه صدور بیانیه در حمایت از آشتی با قطر خودداری کرد.
همچنین موقعیت امارات متحده عربی در این توافق نیز با موقعیت عربستان سعودی متفاوت است.
به عقیده برخی از کارشناسان، اساسا بالا گرفتن اختلاف میان عربستان سعودی و قطر، ناشی از نزدیکی بیش از پیش ریاض و ابوظبی بود.
در سال 2015، یعنی دو سال پیش از آغاز بحران دیپلماتیک قطر، امارات متحده عربی و عربستان سعودی یک پیمان دوجانبه امنیتی فوق العاده نزدیک را امضا کردند، اما اکنون پس از گذشت پنج سال از این توافق امنیتی، رابطه میان ریاض و ابوظبی به ویژه در مورد پرونده یمن، تاحدودی شکرآب شده است.
به همین دلیل، یکی از عوامل رسیدن عربستان سعودی به توافق آشتی با قطر، همین کمررنگ شدن رابطه نزدیک پیشین میان امارات و عربستان ارزیابی میشود.
هر چند خود مقامهای عربستان سعودی مایل نیستند اختلافهای دیپلماتیک در جبهه مقابل قطر به ویژه اختلاف میان ریاض و ابوظبی را برجسته کنند، اما برخی رسانهها از وجود یک بحران ناگفته و پنهان در روابط عربستان سعودی و امارات متحده عربی سخن میگویند.
دیوید رابرتز در این زمینه معتقد است بحرین و امارات و مصر از توافقی که به رهبری عربستان سعودی صورت گرفته، پیروی خواهند کرد، اما در عین حال این سه کشور چرخش موضع ریاض در مقابل با دوحه را به چالش خواهند کشید.
همچنین برخی دیگر از تحلیلگران به جانب دیگر این توافق، یعنی قطر، اشاره میکنند و میگویند دوحه نیز بعید است به سادگی تلخی بیش از سه سال تحریم را فراموش کند، زیرا بازسازی آسیبهای این تحریمها ممکن است سالها به طول بکشد.
به عقیده ایمان الحسین، پژوهشگر انستیتو کشورهای عربی خلیج در واشینگتن «بحران سال ۲۰۱۷ بسیاری از شهروندان منطقه خلیج [فارس] را بهتزده و مسائل غیرقابلپیشبینی را برجسته کرد.»
ابهام در سرنوشت ایران و قطر
یکی از ابهامهای بزرگ توافق العلا، بدون شک رابطه آینده قطر و ایران است. در حالی که ایران خود عامل جدایی قطر از همسایگان عربش شده بود، حکومت تهران ظاهرا از توافق به دست آمده اخیر ابزار خرسندی کرده است.
موضعگیری ایران که از زبان محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی بیان شده، این است که آشتی و سازش در خلیج فارس میتواند زمینهساز ایجاد «ثبات» و «توسعه سیاسی و اقتصادی برای همه مردم» منطقه باشد.
اما تصوری که ایران از «ثبات» در منطقه دارد، کاملا متفاوت از دیدگاه چهار کشور عربی درباره این موضوع است.
چهار کشور عربی، خود ایران را به دلیل حمایتش از شورشیان شیعی حوثی در یمن، حمایت از شیعیان ناراضی در بحرین، حمایت از دولت بشار اسد در سوریه، مداخله در لبنان از طریق حزبالله و مخالفت با صلح اسرائیل و کشورهای عربی، عامل بیثباتی در منطقه میدانند.
با این حال به نظر میرسد این چهار کشور عربی، برای هدف انزوای بیشتر ایران، چارهای جز کشاندن قطر به اردوگاه خود نداشتهاند.
هر چند که قطر پس از اجلاس العلا اعلام کرد که به روابط با ایران ادامه میدهد، اما عملا دوحه نیز مثل دیگر کشورهای عربی منطقه چندان از فعالیتهای منطقهای ایران رضایت ندارد.
به نظر میرسد، آنچه باعث نزدیکی قطر به ایران شده، وجود یک میدان گازی مشترک است. مقامهای دوحه بر این باورند که برای مدیریت این میدان گازی مشترک، داشتن رابطه با تهران ضروری است؛ هر چند که تحریمهای بینالمللی علیه تهران، موضع حکومت ایران را در پرونده این میدان مشترک گازی نسبت به قطر تضعیف کرده است.
در مجموع، اتحاد میان کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در برهه کنونی برای جمهوری اسلامی شرایط مطلوبی را فراهم نمیکند، ضمن آن که این اتحاد اکنون به اتحاد با اسرائیل نیز پیوند خورده است.
زمان توافق؛ چرا اکنون؟
زمانی توافق آشتی قطر با چهار کشور عربی نیز مهم ارزیابی شده است.
چهار کشور عربی در برههای دست آشتی به سوی قطر دراز کردند که قدرت در آمریکا در حال گذار از یک رئیس جمهور جمهوریخواه به یک رئیسجمهور دموکرات است. مسلماً اگر چنین تغییری در آمریکا رخ نمیداد، دستکم زمان امضای توافق چنین زمانی نبود.
هرچند تلاشهای دولت ترامپ برای آشتی دادن قطر با رقبای عربیش از مدتها پیش وجود داشته و اکنون نیز نقش جارد کوشنر، مشاور و داماد رئیس جمهوری آمریکا در این توافق بارز بوده، اما پیروزی جو بایدن در انتخابات اخیر آمریکا عامل مهم دیگری برای دستیابی به این توافق بوده است.
برخی از تحلیلگران نظیر رابرتز گفتهاند که باقی ماندن زمان اندک از دوران ترامپ موجب شد دولت او به انجام سریع این توافق اصرار ورزد و این توافق برای تکمیل چهره «صلحساز» رئیس جمهوری آمریکا لازم بود.
همچنین آندرآس کرینگ از کالج سلطنتی لندن معتقد است: «اگر بایدن انتخاب نشده بود و اگر تیم ترامپ تحت فشار نبود، سعودیها زیر بار چنین توافقی نمیرفتند.»
در واقع ارزیابیها بر این است که پادشاهی عربستان سعودی با یک تیر دو نشان زده است؛ از یک سو خواسته چندین ساله دولت ترامپ را برآورده کرده و از سوی دیگر، پیشاپیش خود را برای دوران بایدن آماده کرده است.
پیشبینی میشود دولت آینده آمریکا سیاستی سختگیرانهتر در زمینه مسائلی از جمله مسائل حقوق بشری نسبت به ریاض در پیش گیرد، به همین دلیل، ریاض با توافق با کشورهای عربی قصد دارد از پروندههای اختلاف و در نتیجه انتقادها از خود بکاهد.
همچنین این توافق ممکن است راه را برای رسیدن به یک توافق در جنگ یمن همواره سازد؛ جنگی که سالهاست پیامدهایش برای خود عربستان سعودی نیز سنگین بوده است.