«تا آخرین نفس و تا آخرین قطرهٔ خونم بهشخصه دنبال دادخواهی هستم و خواهم رفت. میجنگیم و این جنایتکاران را به پای میز محاکمه خواهیم کشاند. جایشان خیلی خالی است و بدون آنها نفس کشیدن برای ما سخت است. بدون آنها دیدن و راه رفتن و هیچچیزی برای ما راحت نیست؛ این است که یک عهد و پیمانی بستیم و تا آخرین نفسمان این راه را خواهیم رفت.»
این تصمیم مهرزاد زارعی است برای باقی عمرش که پسر نوجوانش را در ساقط شدن هواپیمای اوکراینی با موشکهای سپاه در بامداد ۱۸ دی ۹۸ از دست داد؛ فاجعهای که به کشته شدن همهٔ ۱۷۶ سرنشین این پرواز انجامید، هرچند این فاجعه قربانی دیگری هم داشت؛ کودک هفتماههای که در رحم مادرش جان باخت.
آراد زارعی ۱۷ ساله و دانشآموز سال دوم دبیرستان یکی از ۲۹ کودک و نوجوانی است که در پرواز ۷۵۲ جان خود را از دست داد و غیر از جنازهاش که در کانادا به خاک سپرده شد، هیچ یک از وسایل شخصیاش به خانوادهاش تحویل داده نشد.
«هیچچیزی به ما تحویل داده نشد به جز آراد که آوردم اینجا. لپتاپی را که آراد خیلی دوست داشت چهار هزار و ۵۰ دلار گرفته بودم. آخرین مدل موبایل را برایش گرفته بودم. طلاهایش را داشت. دستبندش را داشت که همه اینها در مقابل خودش هیچ ارزنی ارزش نداشت. اینها چیزهایی نیست که برای ما ارزش داشته باشد. ارزش آن دستهگل ما بود که پرپرش کردند. هیچچیزی تحویل ندادند.»
مهرزاد زارعی از تهدیداتی میگوید که در کانادا و هزاران کیلومتر دور از ایران دریافت کرده: «به یک جایی رسیدم که اینجا تلفنی که شمارهاش نمیافتد دیگر نمیتواند با من تماس بگیرد. اینقدر تلفن میشد که شما بیشتر از دهانتان صحبت میکنید. خفه شوید. بالأخره شماها هم تقاص خواهید داد و از این صحبتهای اینجوری. ما یک مقدار نسبت به بقیه تندتر عمل میکنیم مخصوصاً زمانی که عکسهای این جنایتکاران را من به آتش کشیدم، آن زمان بود که خیلی حملاتشان و تهدیداتشان زیاد شد و مجبور شدم با کمپانی تلفنم صحبت کنم. شمارههای ناشناس را بلاک کردیم که نتواند کسی با شماره ناشناس به من تلفن بزند یا با من ارتباط برقرار کنند. در اینستاگرام هم همیشه پیغامهای خیلی بد میآید.»
پدر آراد از اضطراب خاص شب پرواز پسرش در ۱۸ دی ماه ۹۸ به دلیل حمله ایران به پایگاههای نظامی آمریکا در عراق میگوید: «آراد از فرودگاه به من زنگ زد. من استرس خاصی داشتم به خاطر اینکه اینها در همان زمان پایگاههای خالی آمریکاییها را زده بودند. یک اپلیکیشن هست در اینترنت که میتوانید پروازها را چک کنید. داشتم چک میکردم و یک استرس و یک دلشوره خیلی عجیبی در آن شب داشتم. هواپیما که بلند شد یک مقدار از استرسی که داشتم کم شد و روی همان اپلیکیشن چک میکردم که نشان میداد هواپیما در حال پرواز است و بیست دقیقه یا نیم ساعت بعد لپتاپ را باز کردم که موزیک بگذارم.
تا باز کردم، نوشته بود که یک هواپیمای اوکراینی سقوط کرده. فکر کردم این همان هواپیمای قبلی اوکراین است که قبلاً سقوط کرده. خیلی ناراحت شدم برای آنها اما آخرش نوشته بود که خبر مال امروز است. گفتم مگر میشود مال امروز باشد! دوباره بستم، باز کردم، دیدم باز همان خبر است. یک لحظه به ذهنم آمد که پرواز آراد را با این پرواز چک کنم. اینجا بود که تمام بدنم را عرق سرد گرفت. باور نمیکردم. کل کامپیوتر را خاموش کردم. دو دقیقه ایستادم. دوباره روشن کردم، باز شماره پرواز را چک کردم و متأسفانه همان بود.»
در فرودگاهی در کانادا که مهرزاد زارعی باید به استقبال پسرش میرفت، حالا سرگردان برای گرفتن خبری از پرواز ۷۵۲ و سرنوشت پسرش بود: «رفتم فرودگاه و پرسیدم. کسی هنوز خبر نداشت و نمیدانست. یک کیوسک در فرودگاه بود، گفتند هیچ خبری نیست و یکی مال سالهای پیش است و چهار نفر بیشتر کشته نشدهاند. انگار دنیا را به من دادند، پریدم بالا. همینطور داشتم میخواندم یک لحظه دیدم نه، این پرواز اوکراین نیست. دیدم نمیدانند و با ماندن آنجا چیزی دستگیرم نمیشود، برگشتم خانه.»
پدر آراد که میخواهد جنازه پسرش را به کانادا منتقل کند، به دلیل نداشتن گذرنامه ایرانی امکان سفر به ایران را پیدا نمیکند اما «مدارکم را با وکیلم چک کردم که یک برگ ورود به ایران به من بدهند؛ برگهای که از واشینگتن باید میفرستادند و سه روز طول کشید و ما متوجه شدیم سقوط نبود و توسط موشک سپاه پاسداران هواپیما را زدند و اینجا دوستان با سابقه و گذشتهای که در ایران داشتم گفتند نرو و مشکلساز میشود و نمیگذارند وارد شویی. توانستیم از طریق سفارت انگلیس در تهران که تابعیت و گذرنامه انگلیسی داریم بعد از تمام مشکلاتی که بود و نمیخواستند آراد را به ما پس بدهند و میخواستند همان جا به خاک بسپارند، موفق شدیم بعد از ۲۱ روز آراد را بیاوریم.»
مسئولان جمهوری اسلامی سه روز نخست بعد از ساقط کردن هواپیما، با کتمان حقیقت، علت را سانحه هوایی ذکر میکردند اما پس از فشارهای بینالمللی، فرمانده هوافضای سپاه عنوان کرد که هدف قرار دادن این هواپیما «سهوی» بوده و پدافند سپاه پاسداران آن را با یک موشک کروز اشتباه گرفته است.
«خبر سقوط هواپیما بینهایت خبر سنگینی بود و خیلی ناراحت بودیم، ولی زمانی که شنیدیم توسط موشکهای سپاه بوده واقعاً درد ما میتوانم بگویم هزار برابر و ده هزار برابر شد. اصلاً قابل آرامش نبود. مثل کوه آتشفشان داشتیم منفجر میشدیم و اصلاً نفس کشیدن سخت بود. تا الان به همین صورت سخت است نفس کشیدن که چطور ممکن است یک نیروی امنیتی بالای شهر پایتخت بالای فرودگاه بینالمللی هواپیمای مسافربری را مورد حمله قرار دهد و با موشک ساقط کند؟ خیلی سخت بود و از آن زمان درد ما اصلاً بگویم شاید صدها برابر و هزاران برابر شد.»
در آستانه سالگرد ساقط کردن هواپیما دولت ایران اعلام کرد که به بازماندگان هر جانباخته ۱۵۰ هزار دلار غرامت میدهد. پدر آراد زارعی میگوید: «هیچ کدام از بچههای پرواز ۷۵۲ افرادی نبودند که از لحاظ مالی مشکلی داشته باشند. از همان روزهای اول هم من و هم تمام بچهها گفتیم که ما هیچکدام به دنبال غرامت یا دیه نیستیم. هدف ما دادخواهی است. تنها چیزی که میخواهیم دادخواهی و به مجازات رساندن تمام جنایتکاران است، از بالاترین عضو این جنایت که رهبر جمهوری اسلامی باشد تا پایینترین درجه آن.
تمام این جنایتکاران از حاجیزاده، سلامی، شمخانی، ظریف و روحانی. تمام اینها در جلسه امنیت ملی که تصویب کردند و به این نتیجه رسیدند که با هدف قرار دادن این هواپیما میتوانند از جنگ جلوگیری کنند. میتوانند برای خودشان پشتیبانی روسیه را بخرند که اگر جنگی با آمریکا شد، ایران را پشتیبانی کند. هدف قرار دادن این هواپیما کلاً با برنامهریزی و با هدف مشخص بوده و ما حقیقتاً هیچ زمانی حاضر به گرفتن دیه یا غرامت نیستیم. فقط دادخواهی میخواهیم.»