جنگ داخلی شش ساله یمن از بحرانهای بزرگ جهانی و خاورمیانه است که استمرار آن ضعف سازوکارهای بینالمللی برای ایجاد صلح و بازدارندگی در برابر جنگها و خشونتهای گسترده را نشان میدهد. از سال ۲۰۱۵ تا کنون بیش از ١١٢ هزار نفر از مردم یمن کشته شدند، و نزدیک به ١٣٠هزار نفر دیگر نیز تخمین زده میشوند که به واسطه پیامدهای جنگ در اثر گرسنگی، عدم دستیابی به موقع به امکانات درمانی و بیماری های واگیردار فوت کرده اند تا تعداد کل تلفات انسانی جنگ داخلی یمن بیش از ۲۴۲ هزار نفر معادل هشت درصد جمعیت این کشور شود.
در این مدت ٨٠ درصد مردم یمن به کمکهای بشردوستانه نیاز پیدا کرده و نیمی از آنها با رنج گرسنگی و قحطی رنج دست و پنجه نرم کردهاند. نزدیک به چهار میلیون نفر آوار شدهاند. بیش از دو میلیون کودک زیر پنج سال گرفتار سوء تغذیه هستند. مدارس، جادهها، بیمارستانها و تأسیسات زیربنایی نابود شدهاند. مجموعه خسارتهای اقتصادی بیش از صد میلیارد دلار برآورد شدهاست. اشاعه ویروس کرونا نیز وضعیت را بدتر کرد.
در حال حاضر کشور یمن تحت سه سامانه سیاسی اداره میشود. انصارالله به همراه متحدان قبیلهای و نظامیاش در ارتش یمن بخشهای مهم یمن و پایتخت آن صنعا را در اختیار دارد و مدعی است که دولت یمن تحت کنترل آنهاست. منصور عبدربه با پشتیبانی عربستان سعودی در منطقه حضرموت حضور دارد و در سطح بینالمللی و سازمان ملل به عنوان دولت رسمی یمن شناخته می شود. شورای انتقال جنوب مرتکب از عمده قبایل جنوب یمن است که مورد پشتیبانی امارات متحده عربی قرار دارد.
اکنون یکی از موضوعات مهم دولت بایدن در سیاست خارجی حل و فصل منازعه خونین یمن و یا حداقل ایجاد آتشبس است. بایدن در اولین گام فرمان اجرایی صادر کرد که بخشی از تحریمهای اعمالی دولت ترامپ در روزهای آخر علیه انصارالله (شیعیان حوثی) را به صورت موقت تا ۲۶ فوریه ٢٠٢١ به تعلیق در آورد تا گروههای خیریه و امدادی بتوانند کمکهای بشردوستانه را به مردم محروم یمن برسانند که با گرسنگی و فقر شدید دست و پنجه نرم میکنند. دولت بایدن هنوز تغییری در شمول انصارالله یمن در فهرست سازمانهای تروریستی نداده است.
مذاکرات صلح بین سه طرف درگیر یمن بلاتکلیف باقی مانده و توافقات استکهلم اجرا نشده است. دولتهای اروپایی و مقامات سازمان ملل منتقد تصمیم شتابزده ترامپ در پایان حیات دولتش هستند که هم فاجعه انسانی یمن را تشدید کرده و هم چشمانداز پیرامون توقف جنگ را تیرهتر میکند. دبیرکل سازمان ملل هشدار داد این اقدام میتواند به بزرگترین قطحی یمن در چهل سال اخیر منجر شود.
اما دولت جدید آمریکا مطابق آنچه جو بایدن در رقابتهای انتخاباتی تصریح کرد و همچنین سخنان آنتونی بلینکن در هنگام اخذ رأی اعتماد در سنای آمریکا در اندیشه تغییر سیاست در یمن است. وزارت خارجه جدید آمریکا قرار است به سرعت قرار گرفتن انصارالله یمن در فهرست سازمانهای تروریستی را مورد بازبینی قرار دهد. همچنین دولت آمریکا در جنگ داخلی یمن دیگر به صورت یک طرفه از عربستان حمایت نخواهد کرد که در دوره ترامپ از طریق فروش گسترده تسلیحات پیشرفته و حمایت تدارکاتی و سیاسی انجام میشد.
بایدن مشابه دوران اوباما تمایل به فاصلهگیری کنترل شده از حکام عربستان سعودی دارد تا مسائل حقوق بشری را در کنار منافع اقتصادی و ملاحظات امنیتی در نظر بگیرد. البته بعید است روابط راهبردی آمریکا وعربستان سعودی دستخوش دگرگونی معناداری شود.
البته ارتباط راهبردی و وابستگی انصارالله یمن به جمهوری اسلامی ایران و مواضع افراطی این گروه به شبکه جریان بنیادگرایی اسلامی شیعه محور نشانگر وجهی از مشکلات یمن است اما اکنون این گروه در ائتلاف با بخشی از نظامیان و قبایل یمن بخشی از نیروهای سیاسی این کشور و یک طرف منازعه را تشکیل میدهد که قابل نادیده گرفتن نیست.
انصارالله در حال حاضر یک نیروی نظامی صد هزار نفری را تحت فرماندهی داشته و مجموعه بزرگی از سلاحهای سبک و سنگین در اختیار دارد. از این رو دستکم دستیابی به آتشبس و صلح پایدار نیازمند مشارکت ائتلاف انصارالله یمن در مذاکرات است تا راهکاری مرضی الطرفین به دست آید و در ادامه مردم یمن پیرامون آینده این کشور تصمیم بگیرند.
در واقع موازنه قوا در داخل جامعه یمن، بعد از پایان یافتن جنگ نیابتی و غیرمستقیم حکومتهای ایران و عربستان در تحلیل آخر تعیینکننده است. برخورد دولت ترامپ که فاقد جنبه راهبردی بود و تنها اقدام موردی برای مانعتراشی در مسیر دولت آینده بود ظرفیتی برای حل بحران نداشت و شرایط را سختتر کرده است.
حال دولت بایدن که خواهان حضور فعالتر در خاورمیانه است مأموریت ویژهای دارد تا به تلاشها برای کاهش تنش در وضعیت به تعلیق در آمده یمن و آزمودن بخت دیپلماسی تحرک دیگری بدهد. اکنون دو طرف اصلی نزاع به نوعی قفل شده و توان پیشروی و شکست دیگری را ندارند.
در واقع جنگ یمن برنده ندارد و تداوم این وضعیت نابودی کامل یمن و تثبیت فروپاشی دولت است. بنابراین دولت آمریکا با خروج از جانبداری از یک طرف جنگ میتواند در موقعیت بهتری برای ایجاد فشار جهت شکلدهی توافق جدید قرار بگیرد.
البته دغدغه اصلی آمریکا در یمن مهار القاعده یمن است که توقف جنگ داخلی یمن در این مسیر ضرورت دارد. منتهی دولت بایدن که تغییر سیاست ترامپ را در یمن برگزیده است، نیازمند نادیده گرفتن سیاست باراک اوباما نیز هست که یمن را قربانی توافق هستهای با جمهوری اسلامی کرد.
حوثیها در یمن و متحد راهبردیشان یعنی جمهوری اسلامی ایران در نقض حقوق بشر سابقه سیاهتری از عربستان سعودی و نیروهای یمنی همسو دارد. دولت عبدربه منصور هادی به صورت نسبی وضعیت بهتری از حوثیها دارد اگرچه همه طرفهای دیگر در جنگ داخلی یمن مرتکب جنایت علیه بشریت و نقض قوانین بینالمللی شدهاند.
دولت بایدن در شرایط حساسی قرار دارد تا فاصله گرفتن از عربستان سعودی در جنگ داخلی یمن منجر به نزدیکی به جمهوری اسلامی ایران نشود و بتواند موازنه مناسبی ایجاد کند. همچنین به جای تحتالشعاع قرار گرفتن یمن در سایه برجام، بازگشت آمریکا به توافق اتمی با ایران اهرم فشاری برای کاهش مداخلات جمهوری اسلامی در یمن شده تا همراه با فشار به عربستان و امارات برای کنار گذاشتن اهداف توسعهطلبانه ژئوپلتیکی و ژئواکونومیکی در چارچوب رهیافتی واقعبینانه و احترام به استقلال کشور یمن زمینه برای صلح پایدار مساعد شود.
دولت بایدن مأموریت سختی دارد اما موفقیتش در شرایط جدید نامحتمل نیست. لازمه موفقیت رویکرد متوازن دولت بایدن در مواجهه با طرفهای داخلی و منطقهای منازعه خونین و فرسایشی یمن و امتناع از جانبداری است.