تحلیلی از رضا حقیقتنژاد: در یک ماه گذشته، حسن روحانی و محمدجواد ظریف بارها با لحنی قاطع و هشداردهنده تأکید کردهاند که دربارۀ برجام هیچ مذاکرهای صورت نخواهد گرفت. با این حال به نظر میرسد حکومت ایران نه تنها آماده مذاکره درباره برجام است که در حال تعیین و اعلام دستورکارهای مدنظر خودش در مذاکرات آینده پیرامون برجام و برنامه هستهای ایران است.
نخستین علامت درباره مذاکرات آینده با کشورهای غربی را روز ۲۲ دیماه، علی اکبر ولایتی، مشاور امور بینالملل رهبر جمهوری اسلامی، داد که عضو هیئت نظارت بر اجرای برجام است.
او در گفتوگویی که در وبسایت دفتر نشر آثار خامنهای منتشر شد، گفت که «حتماً در صورت برگزاری مذاکرات بعدی» مکانیسم ماشه باید «کنار گذاشته شود».
مکانیسم ماشه که مستند به بند ۳۷ برجام است، اگر از سوی یکی از اعضای توافق هستهای اعمال شود، میتواند در نهایت منجر به فعالشدن دوبارۀ تمام تحریمهای بینالمللی گذشته علیه ایران شود.
همین بحث را روز ۲۴ بهمن، عباس عراقچی، معاون وزیر خارجه و عضو تیم هستهای ایران، در گفتوگو با سایت خامنهای تکرار کرد و گفت ایران در «مذاکرات آتی» بحث «سوءاستفاده آمریکا از سازوکار» مکانیسم ماشه را مطرح میکند تا جلوی چنین روندی را بگیرد.
عباس عراقچی همچنین با استناد به گفتههای رهبر جمهوری اسلامی تأکید کرده است که بحث خسارتهای ناشی از خروج آمریکا از برجام «در مذاکرات آتی حتماً» مطرح میشود.
موضوع دریافت خسارت را علی خامنهای در سخنرانی روز ۱۹ دیماه امسال مطرح کرده بود: «مسئله خسارتها... در مراحل بعدی دنبال خواهد شد.»
پیش از این، دریافت خسارت بهعنوان پیششرط بازگشت آمریکا به برجام مطرح شده بود، ولی محمدجواد ظریف گفت که این موضوع بهعنوان پیششرط نیست و حالا عباس عراقچی آن را بهعنوان دستورکار «مذاکرات آتی» اعلام کرده است.
این نمونهها نشان میدهد که حکومت ایران آمادۀ مذاکره دربارۀ برجام است ولی میکوشد با تعیین چند مؤلفه نشان دهد که دستورکار مذاکرات آتی را خودش تعیین میکند و بهعنوان مثال مذاکره میکند تا خسارت بگیرد و موضوع بازگشت تحریمهای سازمان ملل را بهطور کلی منتفی کند.
اعلام این دستورکارها بهمعنای مطرح شدن آنها در جریان مذاکرات یا تن دادن طرفهای مذاکره به این دستورکارها نیست، ولی در پروپاگاندا و تبلیغات سیاسی، دستاویز مناسبی برای توجیه بازگشت به مذاکره دربارۀ برجام است.
با وجود چنین علامتهایی اما افزایش نگرانیها درباره برنامه هستهای ایران میتواند وضعیت را پیچیده و حتی دگرگون کند.
در طول یک ماه گذشته موضوع تولید اورانیوم فلزی به دو نگرانی قبلی، یعنی تعداد و نوع سانتریفیوژهای فعال ایران و درصد مجاز غنیسازی، افزوده شده و در روزهای آینده نگرانی درباره بازرسیهای سازمان بینالمللی انرژی اتمی نیز به آن اضافه میشود.
بررسی سابقۀ اظهارات و رویکرد رهبر جمهوری اسلامی نشان میدهد که او میخواهد از این نگرانیها بهعنوان ابزار فشار مذاکراتی استفاده کند.
علی خامنهای، مهرماه سال ۹۷ گفت چون ایران در مقابل اِعمال گستردۀ تحریمها «حرکت عملی قوی» نشان نداد، طرفهای غربی «طلبکاری» کردند. او در همان دوران دو بار از هیئت نظارت بر اجرای برجام خواستار نقش فعالتر شد و کاهش گامبهگام تعهدات هستهای ایران بخشی از همین روند بود که به نظر میرسد از نظر رهبر جمهوری اسلامی کافی نبوده است.
از همین منظر، او خرداد سال ۹۸ خواستار استفاده از «ابزار فشار» در مقابل آمریکا شد و گفت «راه فقط این است» و دیماه امسال نیز با دفاع از مصوبۀ مجلس برای کاهش بیشتر تعهدات هستهای ایران گفت این تصمیم «منطقی و عقلانی و قابلقبول» است و دستور اجرایی شدن سریع آن را داد.
وبسایت دفتر نشر آثار خامنهای که در هفتههای اخیر به بلندگوی اصلی اعلام مواضع جمهوری اسلامی دربارۀ برجام تبدیل شده است، روز ۲۵ دیماه در گزارشی با استناد به همین سخنرانیها نوشت که «راه درست برای تأمین منافع ملی» استفاده از ابزار فشارهایی چون کاهش تعهدات هستهای است.
اما چرا استفاده از این ابزار فشار بهویژه در مواردی چون تولید اورانیوم فلزی یا محدود کردن بازرسیها در ماههای قبل مورد توجه حکومت ایران قرار نگرفت؟
احتمالاً چون در آن دوران این برآورد وجود داشته است که استفادۀ بیش از حد از ابزارهای فشار توسط ایران میتواند سطح تنشهای سیاسی را به سمت تنشهای نظامی بین ایران و آمریکا ببرد ولی اکنون این برآورد تغییر کرده و از نگاه دولت ایران، مهمترین واکنشها در نهایت راهحلهای سیاسی و دیپلماتیک خواهند بود.
بهعبارت دقیقتر، حکومت ایران اکنون وضعیت و تنشهای بین ایران و آمریکا را پیشبینیپذیرتر از قبل ارزیابی میکند، به همین جهت قدرت و دامنۀ مانور خود را افزایش داده است تا با استفاده از کارتهای بازی و ابزار فشار، امتیاز بیشتری در مذاکرات آینده بگیرد.
استفادۀ ایران از ابزار فشارها البته یک شمشیر دولبه است؛ میتواند با بحرانی کردن بیش از حد وضعیت و افزایش شدید نگرانیها منجر به ارائه بستههای پیشنهادی یا گامهای مرحلهای برای حل مقطعی بحران و مهار تنشها شود یا اینکه وضعیت را بهگونهای پیچیده کند که شروع هرگونه مذاکره چند ماه به عقب بیفتد.
هرکدام از این وضعیتها میتواند در حوزۀ سیاست داخلی و بهویژه انتخابات آیندۀ ریاستجمهوری ایران بازتابهای متفاوتی داشته باشد، ولی در نگاه کلانتر، چون از نگاه حکومت ایران در چشمانداز نهاییِ هر دو وضعیت، راهحل سیاسی و دیپلماتیک و مذاکره وجود دارد، چنین مؤلفهای حداقل در کوتاهمدت خیلی آزاردهنده نیست. آنها میخواهند در این نبرد دیپلماتیک قویتر باشند یا حداقل قویتر به نظر برسند.