لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
شنبه ۱ دی ۱۴۰۳ تهران ۲۱:۵۱

رضا شاه پهلوی؛ مردی برای تمام فصل‌ها


رضا شاه در کنار ولیعهدش محمدرضا پیش از کناره‌گیری از سلطنت به نفع او در شهریور ۱۳۲۰
رضا شاه در کنار ولیعهدش محمدرضا پیش از کناره‌گیری از سلطنت به نفع او در شهریور ۱۳۲۰

یکصد سال بعد از ظهور در عرصه سیاست ایران و علیرغم ۴۲ سال جعل مستمر تاریخ به منظور کم‌بها کردن اقدامات او در راه احیای کشور، اقبال عمومی از جایگاه رضا شاه پهلوی، قضاوت جهت‌دار مخالفان عقیدتی او، جهان‌وطنی‌های طیف چپ، و امت‌گرایان افراطی را به چالش می‌کشد.

مخالفان رضا شاه او را کودتاچی، دیکتاتور و گماشته خارجی می‌خوانند و به قیمت سرافکنده کردن بیشتر خود در پیشگاه تاریخ، تا جایی پیش می‌روند که حتی ایجاد ارتش نوین ایران را نیز به اقدامات تجددطلبانه قجرها نسبت دهند، و نه به فکر روشن و همت والای او.

رضا شاه، شاهزاده نبود ولی با اراده‌ای محکم و تکیه بر ارزش‌های فردی خود به مقام پادشاهی رسید، خان‌زاده هم نبود ولی در مسیر ترقی از میرپنجی تا رسیدن به منصب سردار سپه، خان شد؛ رضا خان سردار سپه!

در جایی که بی‌سوادی برای محمد، پیامبر مسلمانان، اعجاز است (وَ مَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُون؛ و تو کتابی را پیش از این نمی‌‌خواندی و با دست خود آن را نمى‌‏نوشتی؛ در غیر این حال باطل‌‌اندیشان قطعاً درباره قرآن شک می‌‌کردند؛ سوره عنکبوت، آیه ۴۸)، نسبت دادن ساختگی بی‌سوادی به رضا شاه، ترجیع‌بندی شده برای کوچک شمردن او.

در جایی که علی ابن ابیطالب، امام نخستین شیعیان به خاطر زندگی غیر اشرافی نماد عدل معرفی می‌شود، رضا شاه را که با سربازان خود، خورد و خوراک و زندگی یکسان داشت، با نیت تحقیر، برخاسته از خانواده‌ای فقیر معرفی می‌کنند.

نشست مجلس موسسان در زمان رأی به انحلال سلطنت قاجار و آغاز پادشاهی پهلوی
نشست مجلس موسسان در زمان رأی به انحلال سلطنت قاجار و آغاز پادشاهی پهلوی

او به اهمیت سه عنصر اصلی در رشد پایدار جامعه واقف بود: امنیت، فناوری مدرن و ارتباطات. ایجاد ارتش نوین و مستقل ایران برای دفاع از تمامیت کشور، تأسیس دانشگاه تهران و اعزام صدها دانشجو برای تحصیل به خارج از کشور برای رسیدن به قافله علم روز و کشیدن راه آهن سراسری، تأسیس بنادر در شمال و جنوب و ایجاد فرودگاه در سراسر ایران گام‌هایی بود که رضا شاه برای تأمین هدف‌های اصلی خود برداشت.

خصیصه‌ای که رضا شاه را از بسیاری رهبران سیاسی گذشته ایران و همچین شمار قابلی از رؤسای دولت‌های خارجی متمایز می‌کند، آمیزه‌ای از خصلت ناب رهبری، همراه با قدرت مدیریت قاطع و خلاق در او است.

رضا شاه با ظرفیت‌های بالقوه کشور خود آشنا بود و طی کمتر از دو دهه، که در عمر یک ملت لحظه‌ای گذرا است، به هدف‌هایی دست یافت که در ذهن هیچیک از سیاستمداران هم زمان او نمی‌گنجید.

اراده خلل‌ناپذیر وی برای چیره آمدن بر موانع راه را می‌توان و باید به خصلت رهبری در او نسبت داد و نگاه و نظر راهبردی او را برای رسیدن به توسعه و تجدد، ناشی از تسلط و خلاقیت او در مدیریت دولت دانست.

جمع این دو خصلت کمتر در رئیس کشوری دیده شده چنانکه در پیشینه تاریخی دو هزار و ۵۰۰ ساله ایران نیز این نمونه‌ها از شماره انگشتان یک دست فراتر نمی‌رود.

مخالفان رضا شاه بدون اشاره به وضعیت داخلی ایران و شرایط پیرامون کشور در زمانی که او قدرت را به دست گرفت، او را به زورگویی و توسعه اختناق متهم می‌کنند و پاسخگو نیستند به این پرسش که چگونه می‌توان رهبری را به اختناق متهم کرد که قصد نهایی او تعلیم و تربیت و علم و رسیدن به اشراق و اشراف همگانی است؟

دعوت از روشنفکران ایران به همکاری در راه عبور دادن کشور از ورطه فقر و جهل و عقب‌ماندگی، و پشتیبانی خالصانه بسیاری از آنها از فراخوان رضا شاه برای مدیریت جمعی، (مانند فروغی، حکمت، تیمورتاش، داور، تقی‌زاده، مصدق، قوام ... و ده‌ها رجل دیگر)، پاسخ روشن به جاعلان تاریخ است، هر چند که او هرگز مدعی «دمکراسی» هم نبود!

یکصد سال پیش، ایران در مرحله فروپاشی داخلی قرار داشت، قحطی بزرگ ایران (۱۲۹۶ تا ۱۲۹۸)، بخش بزرگی از جمعیت کشور را به کام مرگ برده بود، ارتش روسیه تا دروازه‌‌های تهران پیش آمده بود و بریتانیا با کمک «پلیس جنوب» بر جنوب کشور مسلط بود.

کشورهای همسایه ایران نیز در وضعیت انتقالی قرار داشتند؛ پیامد جنگ جهانی اول روسیه انقلاب اکتبر را پشت سر گذاشته بود و ترکیه سقوط امپراطوری عثمانی را تجربه کرده بود؛ همسایگان غربی و جنوبی ایران یا مستعمره بودند و یا در وضعیت قبیله‌ای زندگی می‌کردند.

بعد از چند دهه وابستگی و تداوم نفوذ قدرت‌های استعماری، رضا شاه نخستین حکمران مستقل ملی در ایران بود که جز شکوفا کردن کشور سودای دیگری نداشت.

رضا شاه گماشته کسی نبود، شخصیت ساخته‌ای بود که با اراده فردی به قدرت رسید و قدرت‌های استعماری، بخصوص بریتانیا، دل از کینه و دشمنی با او از زمان رسیدن به قدرت تا لحظه ترک ایران با یک چمدان، خالی نکردند. حافظه تاریخی مردم ایران در مورد رضا شاه به بی‌راهه نرفته است!

نظرات نویسندگان در یادداشت‌ها لزوماً بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.
XS
SM
MD
LG