ادریس دبی، رئیس جمهور چاد که خبر کشتهشدن او در درگیری با شورشیان مخالف موسوم به «جبهه تغییر و مصالحه» اعلام شد همین شنبه گذشته در تلویزیون رسمی کشور خبر از مهار حمله مخالفان و پایان نبرد با آنها داد، نبردی که از منطقه شمال شرقی کشور شروع شده بود.
جبهه تغییر و مصالحه که سال ۲۰۱۶ تشکیل شد روز ۲۰ فروردین همزمان با انتخابات ریاست جمهوری در چاد حمله خود را از درون خاک لیبی شروع کرد و نیروهای آن با صدها تویوتای مسلح به سلاحهای پیشرفته، خود را به شمال شرقی چاد رساندند و درگیر نبرد با نیروهای دولتی شدند. آنها ظاهرا بر خلاف دادههای دولت چاد، با زدن ضرباتی به نیروهای ارتش حرکت خود را به سوی پایتخت شروع کردهاند و با طی بیش از دو هزار کیلومتر به ۲۸۰ کیلومتری پایتخت رسیدهاند
اکثر شبه نظامیان جبهه تغییر به گروه قومی توبو تعلق دارند و از منطقه مائو برخاستهاند که حالا نیروهای جبهه تغییر به آنجا رسیده و به سوی پایتخت روانه شدهاند. تا شروع حمله اخیر، آنها در کنار نیروهای ژنرال خلیفه حفتر در لیبی با نیروهای دولت مستقر در طرابلس درگیر جنگ بودند.
آنها در این رابطه از آموزشهای گسترده مربیان روسی گروه واگنر برخوردار بودند. با این همه نیروهای حفتر به رغم کمکهای روسیه و فرانسه، در تابستان سال گذشته مجبور شدند زیر حملات نیروهای دولت طرابلس که از حمایت ترکیه برخوردار است دست از محاصره این شهر و درگیری با دولت مستقر در آن بردارند و به مرکز و مناطق شرقی لیبی عقبنشینی کنند.
در حال حاضر در چارچوب تلاشهایی که برای مصالحه در لیبی در جریان است نیروهای جبهه تغییر هم، با آموزشها و سلاحهای تازهای که به دست آوردهاند به عرصه اصلی مناقشه خود، یعنی درگیری با دولت مرکزی چاد برگشتهاند. آنها فضای حول و حوش انتخابات ریاست جمهوری و تحریم آن از سوی بخش عمده نیروهای اپوزیسیون چاد را فرصت مغتنمی شمردند تا دوباره بخت خود را در مقابله با دولت ادریس دبی بیازمایند.
حمله آنها به نیروهای دولتی عملا با بروز اولین شکافها در درون نیروهای وفادار به دولت همراه شده و نوعی از سراسیمگی و سردرگمی هم در انجمنا حاکم بوده است. آمریکا هم احتیاطاَ بخش بزرگی از کادر دیپلماتیک خود را از چاد خارج کرده و شماری از کشورهای غربی از شهروندان خود در چاد خواستهاند که احتیاطا این کشور را ترک کنند. حضور شخصی و محرمانه ادریس ابی در جبهه که به کشتن او منجر شد از جمله برای روحیهبخشیدن به نیروهای دولتی، متشکل از صرفاً بخشی از اقوام دویست گانه کشور و ممانعت از بروز پراکندگی در صفوف آنها هم بوده است.
فرانسه کجا ایستاده است؟
سرازیرشدن نیروهای جبهه تغییر و مصالحه به سوی انجمنا دوباره این بحث را پیش آورد که آیا نیروهای فرانسوی که در چاد یکی از بزرگترین پایگاههای نظامی خود در آفریقا را دارند بسان دوبار پیشین در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۱۹ به حمایت از دبی و نیروهای وابسته به او درخواهند آمد و اصولاً رابطه فرانسه پشتیبان حفتر با نیروهای شورشی چاد که در معیت شبهنظامیان حفتر در لیبی میجنگیدهاند از چه کم و کیفی برخودار است.
در آن دوبار گذشته، حملات هوایی همین نیروهای فرانسوی پیشروی نیروهای جبهه تغییر و سلف آن را به سوی پایتخت متوقف کرد و رژیم دبی را از خطر سرنگونی نجات داد. این بار اما نیروهای فرانسوی هنوز به طور جدی وارد عمل نشدهاند که ابهامات و سوالها را در باره رویکرد فرانسه در معادلات جدید چاد بیشتر میکند، ولو که امانوئل مکرون از بابت کشتهشدن دبی ابراز تاسف کرده و او را متحدی ارزشمند برای فرانسه توصیف کرده است.
در همان روز یکشنبه که دبی در جبهه زخمی شد شماری از چهرههای شاخص اپوزیسیون غیرمسلح در چاد از دو طرف درگیر خواستند که حداکثر تا یک هفته دیگر آتشبس اعلام کنند و دیالوگی ملی را به جریان بیاندازند تا ازبروز یک جنگ داخلی تمام عیار جلوگیری شود.
دبی خود نیز سال ۱۹۹۰ در اقدامی کودتامانند در رأس یک گروه شورشی و با کمک فرانسه حکومت را در دست گرفت و در تمامی این سالها حیات و مماتش کم وبیش به پشتیبانی نیروهای فرانسوی مشروط بوده است و حالا هم که روسیه و حفتر با پشتیبانی مستقیم و غیرمستقیم از شورشیان به فاکتوری تازه در معادلات سیاسی منطقه ساحلی آفریقا بدل شدهاند، برای فرانسه اهمیت دارد که این قدرت این متحد مهم در ثبات بماند.
زیر سایه منازعات گذشته؟
چاد با مساحتی معادل پنج ششم خاک ایران و با یک جمعیت ۱۶ میلیونی در مرکز آفریقا واقع است و سومین کشور در قعر جدول توسعهیافتگی در جهان به شمار میرود، با خط فقری که ۴۰ درصد جمعیت را در زیر خود جای داده است.
شمال چاد که شورشیان از آنجا برخاستهاند منطقهای استراتژیک و دارای معادن طلا و اورانیوم است. در سالهای ۱۹۷۰ و ۸۰ میلادی نیروهای لیبی و چاد بر سر تصرف این مناطق با هم درگیر شدند، درگیریهایی که ژنرال حفتر به عنوان افسر بلندپایه رژیم قذافی هدایت بخشی از آنها را به عهده داشت و شکست خورد. هنوز هم سایه آن اختلافات و آن مدعیات بر مناسبات لیبی و به خصوص ژنرال حفتر با چاد سنگینی میکند. این سوال مطرح است که نقش و سهم نیروهای گروه امنیتی واگنر از روسیه در آموزش و تجهیز شورشیان جبهه تغییر چه ربطی به سیاستهای روسیه در آفریقا دارد و آیا مسکو با حمایت از شورشیان درصدد است که رژم چاد را از ادامه حمایت از شورشیان جمهوری آفریقای مرکزی که حکومتش با روسیه مناسبات تسلیحاتی و امنیتی دارد بازدارد؟ پاسخ به این سوالها هم در هالهای از ابهام است.
دبی در تمام سی سالی که در قدرت بود به گرگ بارانخورده شهرت یافته بود که شرایط داخلی و نیازهای بینالمللی به حکومت او کمتر محملی برای سرنگونیاش فراهم میکرد. چاد یکی از قویترین ارتشهای آفریقا را دارد و دبی آن را با حمایت فرانسه و آمریکا و کشورهای اروپایی برای مبارزه با تروریسم یا مقابله با شورشیانی که حکومتهای مورد حمایت غرب را تهدید میکردند به نیروی واکنش سریع بدل کرده بود، از مالی گرفته برای مقابله با گروههای نزدیک به داعش و القاعده تا نیجریه و نیجر برای رویارویی با بوکو حرام یا در حمایت از گروههای شورشی درون جمهوری آفریقای مرکزی تا ...
او با تکیه به کمکهای مالی فرانسه و سایر متحدان غربی و با استفاده از درآمدهای نفتی حکومتی کم و بیش بیگانه با موازین دمکراسی ایجاد کرده و با توجه به فقر مردم و اهمیتی که قوای مسلح چاد در مسائل امنیتی آفریقا داشت خود را در الزام و اجبار برای بازکردن فضای سیاسی کشور نمیدید، به گونهای که سه سال پیش قانون اساسی را تغییر داد تا دو دوره شش ساله دیگر در قدرت بماند. انتخابات روز یکشنبه دو هفته پیش قرار بود زمامداری او را برای شش سال و بعد هم برای شش سال دیگر رقم بزند. او تا کنون شش بار نامزد ریاست جمهوری بود و حالا هم که ۶۸ سال داشت سخت به قدرت دل بسته بود. در آخرین انتخابات در دو هفته پیش در میان تحریم گسترده نیروهای اپوزیسیون و در شرایط محدودسازی امکانات تبلیغات و فعالیت سیاسی برای آنها، ۸۰ درصد آرا را از آن خود اعلام کرد.
بیثباتی در کمین منطقه ساحلی آفریقا؟
با کشتهشدن ادریس دبی ارتش قدرت را به دست گرفته و پسر ۳۷ ساله او، محمت کاکا دبی، که رئیس گارد خوفناک ریاست جمهوری بوده را در مقام رئیسجمهور موقت نشانده است با این قول و قرار که انتخابات ریاست جمهوری برگزار کند؛ البته ۱۸ ماه دیگر.
فعلا ً نگرانی از پیشروی شورشیان مسئله اول جانشینان دبی است و این که فرانسه چه رویکردی درپیش خواهد گرفت. و چاد با این سؤال بزرگ روبهرو است که تشدید جنگ میان شورشیان و حکومت میراثدار دبی در کشوری با بافتی چهل تکه از اقوام و قبیلهها خطری مانند بیثباتی لیبی را در کمین چاد هم نشانده است؟ و کشوری که نیروی نظامیاش در منطقه ساحلی آفریقا، ولو به ضرب و زور و کمک و خارجی عامل ثبات تلقی میشد حالا خود به کانون بیثباتی بدل میشود و میدانگاهی برای داعشها و بوکوحرامها و ....؟