انتشار فایل صوتی محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران، یک دوگانه را در ادبیات سیاسی ایران برجسته کرده است؛ دیپلماسی که نماد آن وزارت خارجه است، میدان که نماد آن نیروی قدس سپاه است.
این دو نهاد در دهه اخیر بخشهای مختلف دیپلماسی ایران را پیش برده، گاه در کنار هم، گاه اینطور که محمد جواد ظریف روایت کرده، بدون اطلاع هم و حتی در تقابل با یکدیگر.
در فایل صوتی افشاشده ظریف درباره بخشهای مختلف فعالیت نیروی قدس سپاه سخن به میان آمده ولی یک موضوع مهم که پیامد مستقیم فعالیت «میدان» است، مغفول ماند؛ موضوع فساد.
در طول بیش از سه دهه که از فعالیت نیروی قدس سپاه میگذرد، گزارش دقیقی درباره ساختار سازمانی این نیرو، تعداد نیروها و به ویژه بودجه سالانه آن منتشر نشده و به طور مرتب حوزه ماموریتها و کشورهای تحت پوشش آن افزایش یافته است.
به موازات عدم شفافیت بودجه این نیرو، گزارشهای متعددی درباره تامین بودجه فعالیتهای این سازمان از طریق نهادهای پشتیبان، شبکههای مالی زیر مجموعه مانند ستاد عتبات عالیات و مشارکت با افرادی که ظاهرا فعالیتهای اجتماعی و خیریه دارند، منتشر شده است.
یکی از مهمترین نهادهایی که در سالهای گذشته به عنوان حامی نیروی قدس سپاه مطرح بوده، شهرداری تهران در دوران شهرداری محمدباقر قالیباف بوده است که دورانی پر از پروندههای فساد و تخلف محسوب میشود.
حمایتهای شهرداری تهران از نیروی قدس سپاه علاوه بر مشارکت در طرحهای مذهبی که در عراق اجرا میشد، از طریق «بنیاد تعاون سپاه» پیگیری میشد که به عنوان خزانه نیروی قدس سپاه شهرت یافته است.
به گفته محمود میرلوحی، عضو شورای شهر تهران، در یک مورد از تعاملات توأم با فساد و تخلف شهرداری تهران و بنیاد تعاون سپاه، در سال ۹۳، در طول یک بازه زمانی کوتاه، معادل ۴ میلیارد دلار از اموال شهرداری تهران به شرکت «رسا تجارت مبین» وابسته به بنیاد تعاون سپاه واگذار شده است.
بنیاد تعاون سپاه در سالهای اخیر درگیر یک پرونده فساد عظیم بود که ابعاد آن تا ۱۳ هزار میلیارد تومان برآورد شده و منجر به محکومیت برخی از مدیران شهرداری مانند عیسی شریفی، قائم مقام قالیباف در آن دوران و مدیران این بنیاد که همکار نیروی قدس سپاه و نزدیک به قاسم سلیمانی، فرمانده سابق این نیرو بودهاند، شد.
در یک مورد دیگر، مهدی خزعلی، فعال سیاسی ساکن ایران در جلسهای با حضور مرتضی الویری، عضو شورای شهر تهران افشا کرد که یک پرونده فساد اقتصادی درباره فعالیتهای همسر قاسم سلیمانی تشکیل شده و به قوه قضاییه ارسال شده ولی تاکنون خبری درباره نتیجه این پرونده منتشر نشده است.
یک جیب دیگر نیروی قدس سپاه، «ستاد بازسازی عتبات عالیات» است که سالها تحت کنترل حسن پلارک، مدیر کرمانی تبار و دوست سالهای دور قاسم سلیمانی بود.
حسن پلارک در بخش خصوصی هم صاحب تجربه است و ۱۰ سال پیش شرکت «یگانهاندیش سرمایه» را همراه پسرش، هادی پلارک راهاندازی کرده است که نام آنها در پرونده فساد بانک سرمایه نیز مطرح شد.
در زیر مجموعه این شرکت، دو شرکت خودروسازی راین و پرستوی آبی ارگ اول نیز فعال بودند. این دو شرکه ابتدا به حسین مرعشی، فعال اقتصادی اصلاحطلب کرمانیتبار تعلق داشتند و پس از مدتی به خانواده پلارک که طیف قاسم سلیمانی در استان کرمان محسوب میشدند، فروخته یا داده شدند و در گام سوم پدر و پسر این شرکتها را به هلدینگ یاس وابسته به بنیاد تعاون سپاه واگذار کردند.
علاوه بر روابط حسین مرعشی از طریق هواپیمایی ماهان با نیروی قدس سپاه و شرکتهای وابسته به حسن پلارک، خانواده پلارک رابطه نزدیکی با دیگر چهرههای کرمانی یعنی برادران «جهانگیری» داشتند.
حسن پلارک در دورانی به عنوان مشاور اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور ایران مشغول به کار بود و در برخی شرکتها نیز به همراه مهدی جهانگیری، شراکت اقتصادی دارد.
مهدی جهانگیری که بهمن سال گذشته به اتهام «قاچاق حرفهای ارز» به دو سال حبس و ضبط بیش از ۸۴۰ هزار دلار و همچنین ۱۰ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان جریمه محکوم شد، از مهرههای نزدیک به قاسم سلیمانی بود.
محمود احمدینژاد، عضو مجمع تشخیص مصلحت، دیماه سال ۹۷ پس از طرح مسائلی درباره فساد در مراودات مالی بین حمید بقایی و قاسم سلیمانی و محکومیت بقایی، سلیمانی را متهم کرد که با «پادرمیانی» و «توصیه به مقامات»، باعث آزادی مهدی جهانگیری شده است.
در پرونده بقایی نیز نیروهای سلیمانی، در ماههای پایانی دولت دوم احمدینژاد بیش از ۴ میلیون دلار پول نقد را در خیابانی در نزدیکی میدان انقلاب تهران، خارج از روال اداری به نیروهای حمید بقایی تحویل دادند.
در این پرونده حمید بقایی به دلیل فساد و اختلاس به زندان محکوم شد ولی سوالی درباره اینکه چرا سلیمانی اقدام به پرداخت پول نقد به این جریان که در آن زمان از سوی قوه قضاییه به عنوان «جریان انحرافی و فاسد» معرفی شده بودند، مطرح نشد.
یک مورد دیگر به رستم قاسمی، معاون اقتصادی نیروی قدس سپاه، باز میگردد که اکنون کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شده است.
رستم قاسمی یکی از متهمان اصلی پرونده فساد ۳ میلیارد یورویی بابک زنجانی است که نقش مهمی در معرفی و تثبیت موقعیت بابک زنجانی در صنعت نفت ایران داشت و علاوه بر این، پروندههای فساد متعددی درباره دوران وزارت نفت او مطرح شده است.
علاوه بر نامهایی چون محمدباقر قالیباف، رستم قاسمی، عیسی شریفی، مهدی جهانگیری، حمید بقایی، حسن پلارک و ... که همگی به فساد شهرت یافته و با شبکه قاسم سلیمانی در ارتباط بودهاند، نامهای دیگری مانند عباس ایروانی، مدیر «گروه قطعات خودرو عظام» که به قاچاق قطعات خودرو متهم بود یا چهرههایی چون صادق خرازی هم فعالیتهایش در زمینه خرید و فروش نسخ خطی و عتیقهجات همواره با پرسش و ابهام مطرح بوده، جزو شبکه یاران و نزدیکان قاسم سلیمانی محسوب میشدند.
به عبارت دقیقتر، مرور متن و حاشیه بسیاری از پروندههای کلان فساد اقتصادی در ایران نشان میدهد که قاسم سلیمانی به عنوان «فرمانده میدان»، یک شبکه عظیم از چهرههایی را در کنار خود داشته که مشهورترین مفسدان اقتصادی در ایران بودهاند.
این شبکه از مفسدان اقتصادی که گاه مانند عباس ایروانی فعالیتهای خیریه خود در عراق را به امر قاسم سلیمانی ربط میدادند و گاه چون محمد باقر قالیباف خود را متعهد به حمایت از خط و نیرو و میدان مقاومت میدیدند، شبکه پشتیبانی هستند که شکلگیری، فعالیت، نفوذ و قدرت آنها، نتیجه همکاری و پیوندشان با «میدان» بوده است.
از این منظر میتوان گفت یکی از مهمترین پیامدهای شکلگیری «میدان» در مناسبات خارجی جمهوری اسلامی، عمق و توسعه یافتن فساد اقتصادی بوده است، فسادی که گویا برای تامین هزینههای گزاف «میدان» ضروری بوده است.
پرونده فساد «میدان» البته در خارج از ایران بسیار گستردهتر است. غلامرضا باغبانی، فرمانده ارشد نیروی قدس سپاه، ۸ سال پیش به اتهام دخالت در قاچاق مواد مخدر تحریم شد و محمود سیف که در پرونده فساد بنیاد تعاون سپاه به زندان محکوم شد، در زمینه تامین اسکناس جعلی برای شورشیان حوثی و فعالیتهای قاچاق در اروپایی شرقی هم متهم ردیف اول بود.
در پرونده مشهور به «پروژه کاساندرا» که در دولت اوباما مطرح شد، حزبالله لبنان، مهره و شریک اصلی نیروی قدس سپاه در منطقه متهم به فعالیتهای گسترده در زمینه قاچاق مواد مخدر، جعل اسکناس، پولشویی، تجارتهای غیرقانونی در آفریقا، قاچاق اسلحه و انسان و فروش برده متهم شد.
بر اساس گزارشهای منتشر شده درباره این پروژه، حزبالله لبنان و نیروهای قدس سپاه پاسداران علاوه بر مناطق آفریقایی به سمت چین و دیگر بازارهای جدید نیز تغییر مسیر داشتهاند.
این لیست پایان ناپذیر میتواند گویای این واقعیت باشد که در کنار تحمیل هزینه بر دیپلماسی ایران، فساد نیز یکی از هزینههای کلان دیگری بوده است که شکلگیری «میدان» به همراه داشته است. هزینهای که گفتوگو درباره آن حتی در گفتوگوهای محرمانه مقامهای نظام هم ممکن نیست.