لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳ تهران ۱۶:۳۲

کارنامه سینمایی دولت روحانی؛ «سینما را گران کردند تا راحت‌تر کنترل شود»


با نزدیک شدن به روزهای پایانی دولت دوم حسن روحانی، ارزیابی کارنامه هشت ساله گذشته عملکرد دولتش در زمینه‌های مختلف مورد توجه رسانه‌ها و کارشناسان قرار گرفته است.

یکی از بخش‌هایی که در این ارزیابی‌ها کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد، بخش فرهنگ و هنر است. سینمای ایران به عنوان یکی از بخش‌های مهم فرهنگی ایران در هشت سال گذشته شرایط بسیار متفاوتی را تجربه کرد. دولت حسن روحانی با حمایت بخش عمده‌ای از چهره‌های شناخته شده سینمایی بر سر کار آمد اما حاصل این استقبال و همراهی به نتیجه مورد نظر سینماگران منتهی نشد.

شرایطی را که سینمای ایران در هشت سال گذشته تجربه کرد، در گفت‌وگو با ابوالحسن داودی، نویسنده و کارگردان بررسی کردیم. آقای داودی با تجربه چندین سال مدیریت صنفی در قالب مدیر عاملی خانه سینما، فیلم‌های «رخ دیوانه» و «هزارپا» را در سال‌های گذشته ساخت. او می‌گوید شرایط پیش آمده برای سینما کاملاً متفاوت از انتظارهای سینماگران بود.

صحنه: کارنامه سینمایی دولت روحانی در گفت‌وگو با ابوالحسن داودی
please wait

No media source currently available

0:00 0:15:00 0:00
لینک مستقیم

در گفت‌وگویی که هنگام شروع دولت اول آقای روحانی با هم داشتیم، شما نسبت به بهبود شرایط سینما در دولت ایشان امیدوار بودید. حالا پس از گذشت هشت سال، آن امیدواریتان را چقدر محقق شده می‌دانید؟

اگر بخواهم واضح و روشن بگویم، باید بگویم که قطعاً نه، محقق نشده. اما واقعیتش این است که ما در طول این دهه‌های مختلف با سردمداران مختلف و با تفکرات مختلف و متفاوتی که داشته‌اند، گذرانده‌ایم و یک جورهایی محکوم شده‌ایم به این که به هرحال امیدوار باشیم به یک شرایط بهتر در آینده. و همواره هم اگر در جایی حمایتی صورت گرفته یا تلاشی انجام شده تا در انتخابات گذشته یا در جابه‌جاشدن‌های دولت‌ها از جانب اهالی هنر و سینما حمایتی صورت بگیرد، به دلیل همین محکومیتی بوده که اهالی سینما دارند و به‌هرحال دارند با آن سر می‌کنند.

اما واقعیتش چیزی که در دولت روحانی اتفاق افتاد، طبعا با هیچکدام از آن حتی ضعیف ترین پندار ما و تصور ما نمی‌خواند. اینکه فرهنگ این قدر در این دولت مورد بی توجهی واقع شود، باوجود همه تلاشی که دست‌اندرکاران اهل فرهنگ کردند، به‌خصوص اهل سینما، و حمایتی که انجام دادند برای این که شرایط بهتری را برای خودشان فراهم کنند.

علت این وضعیت را در چه می‌بینید؟ آیا فرهنگ و هنر در خود دولت آقای روحانی مورد توجه نبود، یا اصلاً از توانش خارج بود و در واقع وضعیت فعلی به نوعی حاصل عملکرد کل حکومت است؟

ببینید، این به نظر من بیش از هر چیزی، به عدم باور خود جریانی مربوط می‌شود که آن زمان می‌خواست روی کار بیاید. به نظر می‌رسد عملاً فرهنگ برای بعضی از دست‌اندکاران به نوعی یک وسیله است. وسیله‌ای برای جابه‌جا شدن، وسیله‌ای برای آسان کردن مسیرهای پیش رو.

ما قبلاً هم در تغییرات دولت‌ها دیده‌ایم آن ذهنیتی که قبل از انتخاب و در زمان تبلیغات به شکلی عرضه می‌شود، با آن چیزی که بعد اتفاق می‌افتد گاهی فاصله‌ای نجومی دارد. اما حقیقت تلخی که ما بعدا متوجه شدیم، این است که انگار جریان فرهنگ اصلا در ضمیر دولت آقای روحانی هیچ نقشی نداشت. برای این که همه آن سرمایه‌ای را که آمد و پشت سر ایشان قرار گرفت تا همان محکومیت به امیدواری را که اهل فرهنگ داشتند ادامه بدهند، آن را هم به طرفة‌العینی خودشان با دست خودشان از بین بردند.

البته می‌شود گفت در دولت‌هایی که ممکن است یک خرده تمایلی به جریان‌های اصلاح طلبی داشته باشند، مخالفت‌های پنهان و دولت‌های پنهانی همیشه به وجود می‌آید، جریان‌های فرادستی و قدرت‌های فرادستی به وجود می‌آید که به هر شکلی این‌ها چوب لای چرخ تصمیمات می‌گذارند. اما بخش اصلی این بود که به نظر می‌آمد در طول این هشت سالی که حداقل ما در این دو دولت سپری کردیم، اصولا اعتمادی و اعتقادی به نقش جریان فرهنگ و نقش سازنده آن خیلی وجود نداشت.

ورود چشمگیر سرمایه‌های مشکوک به سینما و همچنین حضور آشکار نهادهای امنیتی و نظامی در سینما تبدیل به دو ویژگی اصلی سینمای ایران در دولت‌های حسن روحانی شد. دلیل شکل‌گیری این شرایط و این موضوعات را چه می‌دانید؟

در طول هشت سال گذشته ما دیدیم چه شرایط مدیریت فرهنگی خود دولت روحانی و چه بخشی که به هرحال فراتر از دولت و در جاهای پنهان‌تری سعی می‌کردند یک جور احاطه و سلطه پیدا کنند بر سینما، سعی کردند روش‌های دیگری را برای کنترل جریان سینما پیدا کنند و آن را به شکلی تحت قیمومیت خودشان دربیاورند.

خب روش‌های قبلی در اشکال سنتی و قدیمی خود که معمولا به شکل سانسور یا ایجاد موانعی در راه ساخت بعضی پروژه‌ها، یا کارکردن بعضی افراد که همیشه وجود داشته، این سال‌‌ها هم بود. این شکل هم اتفاق می‌افتاد اما به مرور، شکل پیچیده‌تری گرفت. بخشی‌ از آن از طریق خود مدیریت دولتی بود، بخشی‌ از طریق قدرت‌ها و خواست‌های فرادستی دولت.

این پیچیدگی هم این بود که سینما بدون این که جنبه‌ای از سانسور آشکار یا نظارت مستقیم آشکار بر آن وجود داشته باشد، بتواند به شکلی محدوتر بشود. این امر با گران شدن سینما اتفاق ‌افتاد. ابتدا از سریال‌های تلویزیونی و بعد محصول‌هایی که بخش‌های دولتی و نظامی ساختند شروع شد.

در ادامه هم سرمایه‌های پنهانی که منشأ آن معلوم نبود و نمی‌دانستیم که این‌ها از کجا کسب شده‌اند، آمد و در سینما شرایط را به گونه‌ای کرد که عملاً قیمت تولیدات یک‌باره در مدتی کوتاه تقریباً می‌شود گفت به چند برابر خودش رسید. و این امر بسیاری از فیلمسازان مستقل، فیلمسازانی که به هرحال با اقتصاد کوچکی که داشتند محصولات خودشان را تولید می‌کردند، آنان را به شکلی از گردونه خارج کرد، یا نیازمند به این سرمایه‌ها کرد. که آن سرمایه‌ها هم در خیلی از موارد، توانستند خیلی از این گروه‌ها را جذب کنند به خودشان و محصولاتشان را به وجود بیاورند.

پدیده عجیبی هم که ما در همین دوران سلطه کرونا در این نزدیک به یک ‌سال و نیم، دو سالی که این شرایط اضطرار شکل گرفته و سینما به گونه‌ای تقریباً به شکل کامل تعطیل شده می‌بینیم، این است که تولید محصولات نمایشی نه تنها کم نشده‌اند، بلکه در بخش‌هایی به شدت زیاد شده‌اند. معلوم نیست که واقعا این تولیدات به چه منظوری ساخته می‌شوند.

در برخی موارد ما دیگر رسماً شاهد هستیم که موضوع سود در تولید، دلیل اصلی این داستان است. یعنی سرمایه‌هایی که می‌آیند غالبا منشأ مشخصی ندارند، می‌آیند و هیچ مسئله‌ای با این ندارند که اصلاً فیلمشان دیده بشود یا نه. فقط نفس ساخته شدن این فیلم مهم است.

خب، این‌ها به شکلی اقتصاد سینما را تبدیل به اقتصادی مریض و رنجور و از مسیر خارج شده کرده‌ که به راه آمدنش اگر دوباره قرار باشد اتفاق بیفتد، به نظر می‌آید سالیان سال وقت می‌برد. پس کوتاه بگویم. داستان این است که فقط اراده و خواست دولت روحانی نبوده. این در واقع شرایط جدیدی بوده که در جامعه و در جریان اداره‌کردن فرهنگ به وجود آمده تا بتوانند ارتباط نظارتی خودشان را در واقع به شکل دیگری به خصوص با این بخش از سینما حفظ کنند.

این طور که از صحبت‌های شما متوجه شدم، ورود سرمایه‌های مشکوک و فعال شدن چشمگیر نهادهای امنیتی-نظامی را ناشی از پیچیدهتر شدن شرایط نظارت حکومت بر سینما دانستهاید. اما همزمان شاهد همراهی سینماگران هم با این مقولات و اتفاقات بودهایم. در حالی که سینما را به هر صورت می‌شود بخشی از حوزه‌های فرهنگی و هنری جامعه بدانیم و این چنین همراهیهایی در آن غیرمنتظره محسوب می‌شود. درباره این همراهی‌ها از سوی همکارانتان چه تحلیلی دارید؟

چیزی که در سینما جریان دارد و نوع تفکری که در آن هست، با تفکر سیاسی و تفکر حزبی به کلی متفاوت است. یعنی به هر حال اهالی سینما یک حرفه‌ای دارند که این حرفه در شرایطی دچار اضطرار شده است. ضمن این که نه مدیریت صنفی صحیحی در طول این سال‌ها بر آن جاری شده، نه مدیریت دولتی خیلی دلگرم کننده‌ای این جریان را پشتیبانی کرده اگر بخواهیم به طور اعم نگاه کنیم.

بنابراین، اهالی سینما به نوعی به این شرایط رسیده‌اند که مثل بقیه حِرَف و شغل‌هایی که وجود دارند، به یک شکلی باید روزگار خودشان را بگذرانند. این که ما انتظار داشته باشیم جریان سینما کلاً تبدیل بشود به یک سیستم اپوزیسیون و در مقابل هر پدیده‌ای آنقدر درک و درایت و به اصطلاح نگرش در حرکت عمومیش داشته باشد، باید قبلش در مثلاً مجامعی که دارند و در صنف‌هایشان اتفاق بیفتد. وقتی این اتفاق نمی‌افتد، طبعا نباید انتظاری داشت. آن‌ها هم باید مثل بقیه مردم جامعه به شکلی روزگار خودشان را بگذرانند، تولیدات خودشان را داشته باشند، و خیلی نمی‌توانند در مقابل این نوع حرکات که عموماً پنهان هم هستند و خیلی آشکار و آمرانه انجام نمی‌شوند بایستند.

از آن طرف هم انسجامی در جریان صنفی یا حتی فکری سینما به آن شکل وجود ندارد تا بخواهد اهالی سینما را به کل هدایت بکند. بنابراین خیلی نباید انتظار داشت که این جریان مثل یک جریان اپوزیسیون یا یک جریان چریکی، بخواهد سر یک مواضعی بایستد و آن‌ها بر ضدش قیام بکند یا حرکت دیگری بخواهد انجام بدهد.

مطمئن باشید در همین شرایط جدید، با وجود همه پس زدن‌هایی که می‌بینیم در عمق جامعه نسبت به جریان سیاست و انتخابات جدید وجود دارد، باز هم خواهیم دید که به هرحال حداقل بخش عمده‌ای از اهالی سینما یک جوری خودشان را هم‌ساز خواهند کرد با سیستم جدیدی که در جامعه به وجود می‌آید. سیستمی که ممکن است شرایط بسته‌تری را با خودش همراه بیاورد. ولی به هرحال به نظر می‌آید سینما مثل بقیه شرایطی که در جامعه اتفاق افتاده، تا حدودی انگار سرنوشت خودش را پذیرفته و دارد با این سرنوشت به شکلی کنار می‌آید.

  • 16x9 Image

    بابک غفوری آذر

    بابک غفوری‌‌آذر تهیه‌کننده پادکست «صحنه» در رادیوفرداست و در این پادکست تحولات حوزه سینما و تئاتر  را دنبال می‌کند. او که از سال ۱۳۸۹ به رادیوفردا پیوست، گزارش‌های تحقیقی مختلفی را نیز درباره اتفاقات دهۀ اول استقرار حکومت جمهوری اسلامی منتشر کرده است. بابک غفوری آذر روزنامه‌نگاری را از سال ۱۳۸۰ در ایران آغاز کرده است.

XS
SM
MD
LG