لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ تهران ۰۶:۲۸

رئیسی و سیاست خارجی؛ کارگزاری ساده و پرگو


ابرهیم رئیسی پس از نخستین کنفرانس خبری‌اش در روز دوشنبه اول تیرماه
ابرهیم رئیسی پس از نخستین کنفرانس خبری‌اش در روز دوشنبه اول تیرماه

یادداشتی از علی صدرزاده: واژه «خیر» همه چیز را روشن کرد؛ لحظه‌ای که ابرهیم رئیسی در نخستین کنفرانس مطبوعاتی‌اش این نه قاطعانه را گفت در واقع خود را با همین کلمه به جهانیان معرفی کرد.

همه فهمیدند آنکه از صندوق رأی انتخابات ریاست جمهوری ایران بیرون آورده شده، نه دیپلمات است و نه زبان دیپلماسی می‌شناسد. خبرنگاری روس پرسشی کاملاً فرضی داشت و پرسید، اگر روزی روزگاری آمریکا همه خواسته‌های ایران را برآورده کند، آیا رئیس‌جمهور جدید حاضر است با همتای آمریکایی‌اش دیدار کند، و رئیسی بی هیچ تأمل و با اعتماد به نفس بی‌سابقه‌ای «خیر» معروفش را بر زبان آورد، و دیگر هیچ.

اینکه چرا خبرنگار روس، از میان انبوه سؤالات، آمریکا را برگزید و خواست بداند که آیا روزی ایران به آمریکا نزدیک خواهد شد یا نه، هرچند که آن روز فرضی و غیرواقعی باشد، خود داستان بسیار آموزنده‌ای است. شاید نگران است که نکند ایران در آینده سیاست خارجی‌اش را تغییر دهد، حتی اگر آینده‌ای بس دور باشد.

رئیس‌جمهور جدید، اما خیال روس‌ها را با «نه» معروفش راحت کرد که بله در بر همان پاشنه می‌چرخد و ایران هیچگاه، هیچگاه، حتی در آینده‌ای فرضی هم تصمیم ندارد کمپ روس‌ها را ترک کند.

این «نه» اما نشان داد که رئیسی از روابط بین‌المللی هیچ نمی‌داند؛ نمی‌داند که دنیای دیپلماسی نه و آری قاطعانه نمی‌شناسد. نمی‌داند که سیاست خارجی جای بده بستان است. رئیسی نشان داد که همان قاضی دادگاه‌های انقلاب ایران است که می‌شناسیمش؛ نه بیشتر و نه کمتر.

آنجا هم که خبرنگار الجزیره خیلی با احتیاط از رئیسی پرسید درباره اعدام‌های ۶۷ چه می‌گوید، به یک باره صدایش را بلندتر کرد و با لحنی طلبکارانه از همه جهان خواست به او برای این اعدام‌ها جایزه دهند. گویی که برای بسیجیان ایران سخنرانی می‌کند و نه برای ده‌ها خبرنگار خارجی.

کسی هم پیدا نمی‌شود که به رئیسی بگوید در این دنیا قرار نیست به یک قاضی برای حکمی که صادر کرده، جایزه بدهند. چرا که حداکثر شغلش را انجام داده است.

عراق گذرگاه گشایش

چند ساعت پیش از این کنفرانس مطبوعاتی تلگرام تبریک دولت عراق به تهران رسیده بود و گفته شد که رئیسی هم بلافاصله از الکاظمی، نخست‌وزیر عراق، دعوت کرده که به ایران بیاید. روزنامه‌های عراقی تا کنون از این دعوت گزارشی نداده‌اند و الکاظمی هم در مورد ایران به کلی گویی بسنده کرده و همه چیز را به آینده حواله داده است.

اگر این خبر درست باشد، شاید این تنها عمل مشخص در زمینه سیاست خارجی است که از رئیسی دیده و شنیده‌ایم.

در روزها و هفته‌هایی که رئیسی با مسافرت‌های استانی‌اش خود را برای مقام جدید آماده می‌کرد، سفری هم به عراق داشت. ولی این سفر دستاوردی نداشت؛ نه آیت‌الله سیستانی حاضر شد او را بپذیرد و نه نخست‌وزیر و رئیس‌جمهور عراق.

اما رئیسی با همه بی‌خبری‌اش تا حدودی می‌داند ایران درعراق چه می‌کند، چرا که او روزی متولی آستان قدس رضوی بوده و دستگیرش شده که این «آستان مقدس»، یا بهتر بگوییم این غول اقتصادی اختاپوسی، در عراق چه حضور چمشگیری دارد.

در میان میلیون‌ها عراقی که در دوران پیش از کرونا هر ساله به مشهد می‌آمدند، حشدالشعبی‌ها و خانواده‌هایشان جای ویژه‌ای داشتند. درباره پروژه‌های آستان قدس در عراق باید جداگانه سخن گفت. به هر حال هر که در این پروژه‌ها دستی داشته باشد، خواهی نخواهی دستگیرش می‌شود که عراق جای مهمی برای ایران است؛ به عقل و هوش و دیپلماسی نیازی چندان نیست.

ایران می‌کوشد که ساختار سیاسی عراق روزی همان شود که امروز در ایران است. یعنی سرنوشت عراق را هم به گروه مسلح، ایدئولوژیک و قدرتمند که بیرون از کنترل دولت هستند، واگذارد، و در این راه هم به موفقیت‌هایی دست یافته است.

گروه‌های حشدالشعبی دست‌آموز ایران، کشور عراق را به بن‌بست تاریخی برده‌اند. شاید عراق هیچگاه نتواند حکومت مرکزی قدرتمند و مقبولی بسازد، ولی اگر بشود از این عراق ضعیف برای زدوبندهای منطقه‌ای استفاده کرد که چه بهتر. نه تنها با عربستان که شاید الکاظمی با روابط خوبش با نیروهای آمریکایی بتواند میان بیت رهبری و آمریکا هم نوعی میانجی‌گری کند.

ابراهیم و اسماعیل همیشه همراهند

تبریک حسن نصرالله از لبنان خواندنی است که نه به رئیسی، بلکه به همه جهان گوشزد می‌کند که سیاست منطقه‌ای ایران دو بال دارد. حسن نصرالله خطاب به رئیسی می‌نویسد: شما در تمام مراحل و در هر سمتی که قرار داشتید، از محور مقاومت حمایت کردید. امروز همه آزادگان و مبارزان شما را یک پشتوانه محکم و قوی در رویارویی با متجاوزان می‌دانند.

و بعد هم آیه ۱۲۵ سوره البقره از قرآن را می‌آورد که (وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى ۖ وَعَهِدْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ). تصادفی نیست که ابراهیم و اسماعیل را با هم می‌آورد. حسن نصرالله هم مانند هر روحانی قدرت‌پرستی با تأمل می‌نویسد. بی‌تردید اینجا هم می‌خواهد به روشنی به ابراهیم رئیسی بگوید تنها نیستی، اسماعیل قاآنی هم با توست و این اسماعیل است که ادامه دهنده راه است.

رئیسی همیشه تنها کارگزاری سرسخت و بی‌رحم برای کارهایی مشخص بوده؛ نه کمتر و نه بیشتر. فرقی نمی‌کند بر کرسی ریاست جمهوری نشسته باشد و یا بر مسند قضا. نمی‌دانیم امروز گوش‌به‌فرمان کیست و چه مأموریتی دارد. این را شاید ترکیب کابینه‌اش نشان دهد، شاید در هفته‌های آینده گروه‌هایی که هر کدام‌شان برای خود دولتی هستند، از تاریکی در آیند، و ما هم رفته رفته بفهمیم حامیان رئیسی کیستند و او برای چه مأموریتی آمده است.

در انتظار بیت

سیاست منطقه‌ای ایران در کوتاه‌مدت تغییر چمشگیری نخواهد کرد. رئیسی و روحانی در این «میدان» تفاوت چندانی ندارند. راه همان است که «میدان» تا کنون پیموده است. تنها فرقی که خواهیم دید اینکه رئیسی و وزیر خارجه‌اش بر خلاف روحانی و ظریف از «میدان» گله نخواهند کرد.

«ایران مانعی نمی‌بیند که عربستان سفارتش را در تهران باز کند». این تنها جمله‌ای است که رئیسی درباره عربستان گفته است و پاسخ سعودی‌ها به این جمله هم همان بود که همیشه شنیده‌ایم؛ فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان سعودی، در جواب رئیسی گفت تعامل و رویکرد ریاض با دولت آینده جمهوری اسلامی، همچنان بر اساس «واقعیت موجود» و «صرف‌نظر از اینکه چه کسی مسئول است»، خواهد بود. و اضافه کرد که: «از دیدگاه ما، سیاست خارجی در ایران در هر صورت به وسیله رهبر پیش برده می‌شود».

اینکه کدام یک از فارغ‌التحصیلان دانشگاه امام صادق وزیر خارجه شود، علی باقری کنی، حسین امیرعبداللهیان و یا سعید جلیلی چندان فرقی ندارد. اگر سیاست منسجمی برای منطقه وجود داشته باشد، باید آن را در پستوهای تاریک بیت جستجو کرد، ولی شاید آنجا هم پاسخی نباشد.

نظرات طرح شده در این یادداشت، الزاماً بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.
XS
SM
MD
LG