صادق سمیعی، از ناشران معروف ایرانی که روز سهشنبه ۱۵ تیر درگذشت، عقیده داشت كسانی باید در صنعت نشر ایران بمانند كه به کار نشر عشق بورزند، «در غیر این صورت، ماندن در این حرفه غلط است».
برای اولین بار، اتحادیهٔ ناشران و کتابفروشان تهران خبر درگذشت سمیعی را که مدیریت انتشارات کتابسرا را برعهده داشت، اعلام کرد. سمیعی مدتی بازرس همین اتحادیه بود.
سمیعی پیش از آنکه ناشر باشد، بانکدار بود و در حوزههای بانکی و بازرگانی فعالیت میکرد. پیش از انقلاب، قائممقام بانک ایران و عرب بود که پس از انقلاب در بانک ملت ادغام شد. مدتی هم مدیریت مجله اتاق بازرگانی ایران و بلژیک را برعهده داشت.
چهار دهه حضور در نشر کتاب ایران
صادق سمیعی که سال ۱۳۲۳ در تهران به دنیا آمده بود، کمی پس از انقلاب ۵۷ ایران و پس از سالها فعالیت در بانک، در سال ۱۳۵۹ شرکت خصوصی بازرسی بلیوان را تأسیس کرد و به شغل بازرسی کالاهای وارداتی و صادراتی روی آورد.
این شرکت تا پیش از اعمال مجدد تحریمها علیه جمهوری اسلامی، نمایندهٔ انحصاری شرکت اسپیاس (SPC) در زمینه بازرسی کالاهای وارداتی به ایران بود.
سمیعی اما از آنجاکه علاقهمندهای فرهنگی داشت، در سال ۱۳۶۰ بهطور جدی با ثبت «شرکت سهامی خاص کتابسرا» وارد صنعت نشر کتاب شد. یکی از مشاوران او در آن زمان فریده خلعتبری، همکار او در بانک و یکی از سهامداران این شرکت، بود که اکنون مدیریت نشر شباویز را برعهده دارد.
سمیعی به کار نشر هرگز به عنوان شغل نمینگریست و انتظار درآمد هم از آن نداشت. او چند سال پیش در مصاحبهای گفته بود: «حرفهٔ من بازرسی است. اگر درآمد شغل بازرسیام نبود، سالها پیش کرکرهٔ انتشارات کتابسرا را پایین کشیده بودیم.»
این ناشر در این چهل سال بهگفتهٔ خودش حدود ۴۰۰ عنوان کتاب منتشر کرد. در دههٔ شصت و در همان زمانی که کار خود را بهعنوان ناشر آغاز کرد، ترجمهٔ کتاب «بحران» نوشتهٔ همیلتون جردن را به چاپ رساند که روایتی از گروگانگیری در سفارت آمریکا در تهران است.
این کتاب در زمان خود تیراژ و فروش قابلتوجهی داشت و سمیعی برای انتشار این کتاب در ایران با نویسندهٔ آمریکایی آن که رئیسدفتر کارتر بود تماس و از او اجازه گرفت.
سمیعی دربارهٔ این کتاب گفته بود که آن را از طریق یک واسطه به دست اکبر هاشمی رفسنجانی رسانده بود و پس از چند ماه دیده بود که هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه دربارهٔ این کتاب سخن میگوید: «خیلی از کتاب تعریف کرد.»
سمیعی ناشر آثار برجستهٔ متعددی بود، از جمله «اطلس جهان» که با همکاری انتشارات سحاب منتشر شد و همچنین دورهٔ کامل یادداشتهای امیر اسدالله علم که با افزودههایی در انتشارات کتابسرا منتشر شد.
صادق سمیعی به رادیو فردا گفته بود که این کتاب دچار سانسور جمهوری اسلامی نشد و «صددرصد همان نسخهای است که توسط علینقی عالیخانی در آمریکا تنظیم، گردآوری و ویراستاری شده است و بدون حذف حتی یک کلمه در ایران چاپ شده است.»
کتاب «شعبان جعفری» هم یکی از کتابهای جنجالی انتشارات کتابسرا در دوران انتشار این کتاب بود.
این ناشر همچنین با وجود مشکلات متعدد نشر در ایران از جمله سانسور حکومتی، معتقد بود که اگر یک ناشر «انتخاب صحیحی» از كتابها داشته باشد، دلیلی ندارد كه كتابش فروش نرود.
او که نسبت به تأثیر منفی گران شدن کاغذ بر بازار کتاب هشدار داده بود و از طرفداران نشر الکترونیک در ایران هم بود، معتقد بود که الکترونیکی شدن نشر به رونق آن نیز کمک میکند.
سمیعی تقریباً در همهٔ دورههای برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، حتی در دورههایی که بهدلیل سیاستهای دولت محمود احمدینژاد فضا برای شرکت ناشران مستقل در نمایشگاه کتاب بسیار تنگ شده بود، در این نمایشگاه حضور فعال داشت.
روابط فرهنگی با خارج از ایران
صادق سمیعی روابط خوبی هم با ناشران ایرانی و حتی محافل فرهنگی خارج از ایران داشت؛ این موضوع را میتوان از واکنشها به درگذشت او درک کرد که اهل نشر و فرهنگ ایران از مرگش ناراحت شدند و هم برخی شخصیتهای خارجی تأسف خود را ابراز کردند.
محمود آموزگار، ناشر و نایبرئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران، در توئیتی نوشت: «جامعهٔ صنف نشر یکی از فعالان ثابتقدم خود را از دست داد.»
علیرضا زرگر، مدیر جایزه مهرگان و از دوستان قدیمی این ناشر، هم در نوشتهای که در رسانههای ایران منتشر شد، سمیعی را «دوستی قدیمی، آگاه و پرتلاش» خواند.
زرگر همچنین نوشت: «صادق سمیعی ناشر آثار متفاوت تاریخی و اجتماعی ایران موجز، باصراحت و صادقانه سخن میگفت، عاشق سرزمین مادریاش بود، اما ابایی نداشت که غمناکی و دلواپسیاش از آیندهٔ این سرزمین را با صدای بلند بگوید؛ صدایی که همهٔ ما بارها شنیده بودیم.»
بهروایتِ مدیر جایزهٔ مهرگان، «در روزگار دوریِ آدمها از هم، صادق سمیعی همیشه حاضر بود. سراغ هرکه را که میگرفتی، خبر داشت. کتابسرای او دری گشوده به روی همه اهالی کتاب و فرهنگ بود. هم نام و هم صفتش صادق بود، دوپهلو حرف نمیزد، اعتقاد داشت که دیروز و امروز ایران را آنگونه که بوده است باید شناخت. کتابهایی هم که منتشر کرد، چنین حکایتی دارند.»
در واکنش به درگذشت او رابرت مکایر، سفیر فعلی بریتانیا در تهران، نیز در توئیتی به زبان فارسی نوشت: «من از مرگ ناگهانی آقای صادق سمیعی بسیار شوکه شدهام.»
مکایر که قرار است جایش را به سایمون شرکلیف، سفیر جدید بریتانیا در تهران، بدهد، ادامه داد: «او همیشه از دیپلماتهای خارجی مهماننوازی میکرد، پیرو سنت قدیمی اجدادش. او همین هفتهٔ گذشته نهاری بهمناسبت خداحافظی من برگزار کرد.»
آنطور که سفیر بریتانیا تأیید کرده، صادق سمیعی ارتباطات خوبی با جهان بیرون از ایران داشت و در زمینهٔ روابط با خارج از ایران نیز کتابهایی مثل کتاب «لهستان و ایران: برگهایی از تاریخ روابط ایرانیها و لهستانیها» منتشر کرده بود.
صادق سمیعی همچنین میزبان برنامههای داخلی و بینالمللی بود. علاوه بر جایزهٔ مهرگان، در دههٔ ۱۳۸۰میزبان جایزهٔ کتاب «ابن عربی» شد که به بهترین ترجمه از زبان اسپانیولی به فارسی اهدا میشد. در مراسم این جایزه که در نشر كتابسرا برگزار شد، سفیر اسپانیا نیز حضور داشت.
اما برخی رسانهها این ارتباطات خارجی را «نمونهای از نفوذ فرهنگی» غرب در ایران توصیف کردهاند. مثلاً خبرگزاری آنا نوشت: «آنچه در دل این پیام تسلیت [سفیر بریتانیا] به زبان فارسی مستتر شده، پردهبرداری از روابط گسترده و عمیق انگلیسیها بهعنوان استعمارگرانی پیر با ناشران و اهالی فرهنگ و هنر ایران است. آنها ... روابط خود با اهالی فرهنگ را هر روز بیش از پیش گسترش میدهند و حتی این روزها آن را علنی میکنند.»
جمهوری اسلامی بارها با استناد به تئوری «تهاجم فرهنگی» که علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، آن را طرح کرده و ترویج میکند، اتهامهایی را علیه نویسندگان و ناشران ایرانی بهویژه کسانی که تلاش میکنند ارتباط مستقیم با مراکز فرهنگی غربی برقرار کنند، مطرح کرده است.
با وجود همهٔ مشکلات، صادق سمیعی همواره امیدوار بود: «من همیشه فکر میکردم اوضاع کتاب بهتر میشود. به هر حال باید امیدوار بود. چون صاحبخانه منم و باید خانهام را حفظ کنم.»