«برای مقابله با ایران، در سه سال گذشته، فعالیتهای خود در دریای سرخ را به طور فزایندهای افزایش دادهایم».
فرمانده پیشین نیروی دریایی اسرائیل
سالهاست که جنگ در سایه میان ایران و اسرائیل، با شدت و ضعف، در عرصههای مختلف ادامه دارد.
بُعد دریایی این جنگ در اردیبهشت سال ۱۳۹۸ آغاز شد و در جریان آن، یک نفتکش ایرانی در دریای سرخ، به نام «هَپینس ۱» که حامل بیش از یک میلیون بشکه نفت بود، روز پنجشنبه ۱۲ اردیبهشت، به دلیل ظهور حفرهای مشکوک در موتورخانه آن و متعاقباً آب گرفتگی، از حرکت باز ایستاد. به علت شرایط اضطراری، این نفتکش به لنگرگاه بندر جدّه در عربستان که نزدیکترین بندر امن بود، انتقال داده شد.
از آن زمان تا به حال، به گزارش نیویورک تایمز اسرائیل دستکم در خرابکاری در ۱۰ کشتی متعلق به ایران، دست داشته است. کشتیهایی که اغلب آنها حامل سوخت، اقلام نظامی یا کالاهای دیگر برای سوریه و حزبالله لبنان بودند.
اسرائیل هیچوقت به این حملات اذعان نکرد ولی در فروردین امسال، بنیامین نتانیاهو نخستوزیر وقت اسرائیل، در پاسخ به این پرسش که چه واکنشی به حمله ایران به یک کشتی اسرائیلی نشان خواهد داد، گفت: «در سراسر منطقه» به ایران حمله خواهیم کرد.
در مقابل، جمهوری اسلامی هم مسئول حمله به دستکم پنج کشتی اسرائیلی قلمداد شده است. اضافه بر این، اسرائیل و شماری از کشورهای غربی و عربی، جمهوری اسلامی را عامل حمله به کشتیهای متعلق به دیگر کشورها از جمله ژاپن، عربستان سعودی، نروژ و امارات متحده عربی میدانند.
به نحوی مشابه، جمهوری اسلامی هم مانند اسرائیل هر گونه حمله به کشتیها و نفتکش را رد میکند و اسرائیل را باعث یک رشته از خرابکاریها و انفجارها در مراکز هستهای و نظامی ایران، و ترور پنج دانشمند هستهای، از جمله ترور محسن فخری زاده میداند.
ایران و اسرائیل در اجرای حملات منتسب به آنها، از تاکتیکها و سلاحهای مشابه استفاده کردهاند.
ایران بنا به گزارشها از مین چسبان، پهپاد و موشک علیه کشتیهای اسرائیلی استفاده کرده، و اسرائیل هم از همین سلاحها بهره گرفته است. هر دو کشور تلاش کردهاند که حتیالامکان، حملات به تلفات انسانی در کشتیها منجر نشود و سطح حمله در حدی باشد که باعث غرق شدن کشتیها نگردد.
حملات منتسب به ایران و اسرائیل
یکی از حملات کارساز منتسب به اسرائیل، علیه نفتکش «سابیتی»، متعلق به ناوگان شرکت ملی نفتکش ایران بود که در روز جمعه ۱۹ مهرماه ۱۳۹۸، در ۶۰ مایلی بندر جدّه در دریای سرخ رُخ داد. در این حمله که با دو موشک صورت گرفت، دو حفره به قطر نیم متر و یک و نیم متر در بالای خط آب بدنه نفتکش، ظاهر شد که موجب نشت نفت به دریا گردید. این نشت متعاقباً مهار شد.
روز شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، یک حمله سایبری که کامپیوترهای ویژه کنترل ترافیک دریایی مجتمع بندری رجایی در بندر عباس را از کار انداخت، فعالیتها در ترمینال این بندر را به شدت مختل کرد. همه کامپیوترهای هماهنگکننده حرکت کشتیها، کامیونها و حملونقل بار از کار افتاد و در آبراههها و جادههای منتهی به این تأسیسات، بینظمی و ترافیک ایجاد شد. از نظر ایران، اسرائیل عامل این حمله بود.
روز هشتم اسفند ۱۳۹۹، کشتی «هلیوس ری» که تحت مالکیت اسرائیل بود و با پرچم پاناما از بندر دمّام در عربستان به سوی سنگاپور در حرکت بود، در دریای عمان مورد حمله قرار گرفت و دو حفره در دو طرف کشتی، در بالای خط آب آن ایجاد شد. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر وقت اسرائیل، ایران را مسئول این حمله دانست.
روز ۳۰ اسفند ۱۳۹۹، یک کشتی کانتینربر به نام «ایران شهرکرد» که در حال حرکت به سوی بندر لاذقیه در سوریه بود، در آبهای بینالمللی، در ۹۲ کیلومتری سواحل اسرائیل در دریای مدتیرانه، در پی اصابت یک شیئی انفجاری به این کشتی، دچار سانحه شد. بخشی از بدنه آن صدمه دید و آتشسوزی مختصری در محل انفجار رخ داد که متعاقباً مهار شد. ایران این حمله را مصداق «راهزنی دریائی» دانست و اسرائیل را مسبب این حمله معرفی کرد.
پنج روز بعد، در پنجم فروردین ۱۴۰۰، یک کشتی کاتینربر اسرائیلی به نام «لوری» که با پرچم پاناما از دارالسلام در تانزانیا عازم هند بود، مورد حمله موشکی قرار گرفت. خسارات وارده مختصر بود و یک مقام اسرائیلی، سپاه پاسداران را عامل این حمله دانست.
۱۲ روز بعد، ۱۷ فروردین ۱۴۰۰، کشتی ایرانی موسوم به «ساویز» که متعلق به خطوط کشتیرانی جمهوری اسلامی است و دراختیار سپاه پاسداران قرار دارد، در اثر یک مین چسبان صدمه دید. این کشتی چند سال است که در آبهای بینالمللی تنگه استراتژیک باب المندب لنگر انداخته و ضمن پایش تردد کشتیها و جمعآوری اطلاعات، از تکاورهای ایرانی که به عنوان محافظان مسلح به کشتیهای عبوری ایران اعزام میشوند، پشتیبانی میکند. متعاقب این حمله، شبکه کان اسرائیل، در برنامه خبری خود گفت که عامل این حمله در صدد رساندن «پیام خاص» به جمهوری اسلامی بوده است.
یک هفته بعد، ۲۴ فروردین ۱۴۰۰، یک کشتی اسرائیلی به نام «هایپریون ری» که با پرچم پاناما در حرکت بود، در نزدیکی سواحل فجیره در دریای عمان، هدف یک موشک یا پهپاد قرار گرفت. این حمله که دو روز بعد از خرابکاری در تأسیسات نطنز صورت گرفت، خسارات چندانی ببار نیاورد. تلویزیون دولتی اسرائیل انگشت اتهام را به سوی ایران نشانه گرفت.
روز ۱۲ تیر ۱۴۰۰، کشتی کانتینربر «تیندال» با پرچم لیبریا که از بندر جدّه در دریای سرخ عازم بندر جبلعلی در امارات متحده در خلیج فارس بود، به وسیله یک موشک یا پهپاد هدف قرار گرفت و خساراتی جزئی به آن وارد آمد. این کشتی چند ماه قبل از حمله تحت مدیریت «شرکت دریانوردی زودیاک» متعلق به یک تاجر اسرائیلی به نام «ایال اوفر» بود ولی بعداً فروخته شد و در زمان حمله مالک آن شرکت «پولار ۵» بود که اداره مرکزی آن در لندن قرار دارد و رابطهای با اسرائیل ندارد. مقامهای اسرائیلی گفتند که جمهوری اسلامی پشت این حمله بود.
نزدیک به چهار هفته بعد، هفتم مرداد ۱۴۰۰، نفتکش ژاپنی «مِرسِر اِستریت» که از تانزانیا عازم امارات متحده بود، در دریای عمان با پهپادهای مسلح هدف قرار گرفت و در نتیجه ناخدای رومانیایی و محافظ بریتانیایی آن کشته شدند. این کشتی با پرچم لیبریا دریانوردی میکرد و مدیریت آن با «شرکت دریانوردی زودیاک» اسرائیلی بود. در ابتدا، برخی از رسانههای دولتی ایران گفتند که این حمله در واکنش به حمله هوایی اسرائیل به ضبعه در سوریه صورت گرفت، ولی بعداً جمهوری اسلامی دخالت خود را تکذیب کرد. مقامهای آمریکایی، بریتانیایی و اسرائیلی به طور رسمی جمهوری اسلامی را مسبب این حمله معرفی کردند.
یک هفته بعد از حمله به «مِرسِر استریت»، در ۱۵ مرداد ۱۴۰۰، فرماندهی مرکزی آمریکا یا سنتکام، با اعلام نتیجه بررسی خود را با انتشار عکسهایی از بقایای انفجار، گفت که پهپاد بهکار رفته در حمله، در ایران تولید شده بود.
در پی این بررسی آمریکا، روز سوم شهریور امسال، اسرائیل نیز اعلام کرد که پهپاد بهکار گرفته شده برای حمله به کشتی «مرسر استریت» از «خاک ایران و با موافقت رهبر به پرواز در آمده بود».
حضور دائمی اسرائیل در دریای سرخ
به تازگی، دریابان اِلی شارویت، فرمانده پیشین نیروی دریایی اسرائیل، در مصاحبهای با خبرگزاری آسوشتیدپرس، گفت که فعالیتهای دریایی ایران در رأس نگرانیهای اسرائیل قرار دارد ولی نیروی دریایی اسرائیل قادر است، در صورت لزوم برای محافظت از منافع اقتصادی و امنیتی کشور، هر لحظه دست به حمله زند.
او همچنین در این گفتوگو نکات دیگری را مطرح کرد:
- کشور اسرائیل آزادی دریانوردی برای خود را در سراسر جهان تأمین خواهد کرد و در اجرای این کار، فاکتور فاصله از اسرائیل مطرح نیست؛
- نیروی دریایی اسرائیل فعالیتهای خود در دریای سرخ را به طور فزایندهای با استقرار ناوهای فریگیت و زیردریاییها افزایش داده است. در گذشته مدت حضور این نیرو در این دریا کوتاه بود، ولی اکنون حضورش دائمی است؛
- کشتیهایی که در خلیج فارس از سوی ایران هدف قرار گرفتند، به اسرائیل ربط داشتند ولی در مالکیت و تحت مدیریت بنگاههای بازرگانی مستقر در خارج از اسرائیل بودند و لذا چنین حملاتی نیاز به پاسخهای بینالمللی دارد.
در همین مصاحبه، فرمانده پیشین نیروی دریایی اسرائیل گفت، کشورش تصمیم گرفته با انتقال سوخت از ایران به لبنان کاری نداشته باشد، چون در شرایط فروپاشی اقتصاد لبنان، منفعتی در آن دیده نمیشود.
او اضافه کرد که اسرائیل در ارتباط با ارسال تسلیحات به حزبالله از راه دریا گوش به زنگ است و اگر تشخیص دهد که محموله تسلیحاتی است، وارد میدان خواهد شد.
مأموریتهای نیروی دریایی اسرائیل
رئوس مأموریتها و تهدیدهای عمدهای که پیش روی نیروی دریایی اسرائیل قرار دارند، عبارتند از:
- تأمین امنیت و دفاع از آبهای سرزمینی و «منطقه انحصاری اقتصادی» اسرائیل در دریای مدیترانه و باز نگهداشتن خطوط مواصلات دریایی کشور. مرز این منطقه وسیع، با قبرس تعیینشده ولی با لبنان نامشخص و مبهم است. طول خط ساحلی اسرائیل در دریای مدیترانه ۲۷۳ کیلومتر است و تقریباً همه واردات اسرائیل از راه دریا صورت میگیرد؛
- حفاظت از سکوهای گازی فراساحلی اسرائیل در دریای مدتیرانه که سه چهارم برق کشور را تأمین میکنند؛
- ادامه محاصره دریایی نوارغزه. به گفته دریابان اِلی شارویت، کماندوهای دریایی و غواصان حماس، به رغم شمار اندک آنها، آموزشدیده و کار آزمودهاند و تهدیدی بالقوه برای نیروی دریایی اسرائیل محسوب میشوند؛
- جلوگیری از انتقال تسلیحات از دریا از سوی ایران به حزبالله لبنان و سوریه؛
- تأمین امنیت و باز نگهداشتن خطوط مواصلات دریایی در خلیج عقبه و دریای سرخ. بندر ایلات اسرائیل در خلیج عقبه قرار دارد و طول خط ساحلی اسرائیل در این خلیج حدود ۱۲ کیلومتر است.
بنیه نیروی دریایی اسرائیل
نیروی دریایی اسرائیل در میان نیروهای سهگانه این کشور، کوچکترین نیرو است. به گفته یوئل گازانسکی، پژوهشگر ارشد «مؤسسه مطالعات امنیت ملی» در تلآویو، نیروی دریایی اسرائیل «کوچک و سودمند» است ولی تکیه بیش از اندازه به این نیرو در چهارچوب استراتژی اسرائیل در قبال ایران، صلاح نیست.
بزرگترین یکانهای سطحی این نیرو، هفت ناو گشتی (کُروِت) از نوع «ساعر ۵ و ۶» است. همچنین این نیرو، هشت ناوچه موشکانداز، پنج زیردریایی (کلاس دولفین ساخت آلمان)، ۴۵ قایق گشتی و دو ناو تدارکاتی دارد. استعداد پرسنلی نیروی دریایی اسرائیل ۱۰ هزار نفر است.
چهار فروند کُروِتهای نوع «ساعر ۶» که جدیدترین یکانهای سطحی این نیرو هستند و در آلمان ساخته شدند، به سلاحهای اسرائیلی مانند موشکهای ضدکشتی «گابریل»، سامانه پدافند هوایی «باراک ۸» و نوع سامانه دریایی گنبد آهنین برای دفاع نزدیک مجهزند. برد عملیاتی ناو «ساعر ۶» حدود ۴۵۰۰ کیلومتر است.
سه فروند «ساعر ۵» ناوهای آمریکایی بودند که در سالهای ۱۹۹۴ و ۱۹۹۵ به اسرائیل تحویل داده شدند. یک فروند از این ناوها به نام «هانیت»، در سال ۲۰۰۶ هدف یک موشک چینی ساحل به دریا از نوع «سی ۸۰۲» (موشک نور در ایران) قرار گرفت. در این حمله چهار خدمه ناو جان باختند.
سامانههای دریایی این نیرو در شبکههای دفاع هوایی و موشکی اسرائیل برای ارتقای هماهنگی بین نیروهای زمینی و دریایی برای مقابله با تهدیدات هواپایه تلفیق شدهاند.
زیردریاییهای نوع دولفین اسرائیل، توانایی حمل اژدر و موشکهای کروز را دارند. بُرد این موشک دستکم ۱۵۰۰ کیلومتر است. بسیاری معتقدند که این موشکها به کلاهکهای هستهای مجهزند و برای «ضربت دوم» پیشبینی شدهاند. به عبارت دیگر، این موشکهای کروز، توانایی لازم را به اسرائیل میدهند که بعد از حمله هستهای دشمن، حمله تلافیجویانه هستهای انجام دهد و خسارات دهشتناکی به دشمن وارد آورد.
آسیبپذیری متقابل، حملات سنجیده و محدود
نیروی دریایی اسرائیل یک نیروی دریایی کوچک ساحلی است و توان گسترش و حضور دائمی در آبهای فراتر از دریای سرخ، از جمله خلیج عدن، دریای عمان و به طور کلی شمال غرب اقیانوس هند را ندارد که بتواند کشتیهای متعلق به اسرائیل یا تحت مدیریت شرکتهای اسرائیلی را حفاظت یا اسکورت کند.
با توجه به توافقنامههای اسرائیل با امارات متحده عربی، بحرین و دیگر کشورهای عربی، موسوم به پیمان ابراهیم، و گسترش روابط اقتصادی اسرائیل با این کشورها به ویژه با امارات، بیشک تردد کشتیهای اسرائیلی در دریای عمان و خلیج فارس افزایش خواهد یافت.
از این رو آسیبپذیری کشتیهای اسرائیلی در مقابل حملات احتمالی ازسوی نیروهای دریایی ایران را نمیتوان کتمان کرد. جمهوری اسلامی، به سبب نداشتن توان واکنش در مقابل حملات هوایی پرشمار اسرائیل در سالهای اخیر علیه مواضع یکانهای ایران و یا شبهنظامیان وابسته در سوریه و مناطق مرزی با عراق، اکثراً سکوت پیشه کرده است. اما در عرصه دریا، توانایی واکنش را دارد و دستش باز است و میتواند صدماتی به کشتیهای اسرائیلی وارد کند.
با اینهمه، اسرائیل میتواند از ابتکار تازه آمریکا که برای بهبود تأمین امنیت کشتیها در منطقه انجام داده، بهره گیرد. به تازگی، ناوگان پنجم آمریکا، برای تأمین امنیت خطوط مواصلات دریایی در دریای عمان و آبهای اطراف و جلوگیری از حملات احتمالی به کشتیها و نفتکشها، یک نیروی رزمی به نام «نیروی رزمی ۵۹» تشکیل داده است.
این نیرو قرار است در سه بُعد سطحی، زیر سطحی و هوایی عمل کند و برای این کار از پهپادها، ناوهای بدون سرنشین هدایتپذیر از راه دور، و وسایل بدون سرنشین زیرآبی هدایتپذیر استفاده خواهد کرد.
پیشتر، در سپتامبر ۲۰۱۹، آمریکا به سبب افزایش حملات به کشتیها و نفتکشها در منطقه، تشکیلاتی را تحت عنوان «ساختار امنیت دریانوردی بینالمللی» با عضویت هشت کشور از جمله بریتانیا، عربستان، امارات، استرالیا تشکیل با هدف تأمین امنیت خطوط مواصلاتی را در خلیج فارس، دریای عمان، خلیج عدن و جنوب دریای سرخ تشکیل داده بود.
جمهوری اسلامی با توجه به حمایت گستردهاش از حزبالله لبنان و رژیم اسد، سه راه برای پشتیبانی و تأمین نیازمندیهای لجستیکی آنها دارد. خطوط مواصلاتی زمینی و هوایی بسیار آسیبپذیرند و اسرائیل با حملات هوایی پرشمارش بارها این را نشان داده است. لذا راه دریایی با توجه به حجم و وزن کالاهایی که میتوان با کشتی حمل کرد، در مقایسه با دیگر خطوط مواصلاتی، عملیتر و بهتر است. با اینهمه، کشتیها و نفتکشهای ایران در دریای سرخ و شرق دریای مدیترانه، آنگونه که اسرائیل در گذشته نشان داد، آسیبپذیرند.
در این باره، شائول چورِف دریادار بازنشسته نیروی دریایی اسرائیل، گفته است: «حمله به نفتکشهای ایران نه این کشور را از غنیسازی باز میدارد و نه از کمکهایش به حزبالله و دیگر گروههای نیابتی میکاهد... یک جنگ دریایی برای ما نیز هزینه زیادی به بار خواهد آورد، به ویژه در محدوده خلیج فارس و دریای عرب که خارج از برد عملیاتی نیروی دریایی اسرائیل و همینطور تواناییاش برای حفاظت کشتیهای اسرائیلی در این منطقه قرار دارد».
از این رو، هر دو کشور تاکنون سعی کردهاند که جانب اعتدال را در حملاتشان رعایت کنند و درجه حملات در حدّی نباشد که خسارات جبرانناپذیر به کشتیها و نفتکشها وارد شود و یا بر اثر نشت نفت منجر به فاجعه زیست محیطی گردد.
جنگ علنی؟
تداوم تقابلهای دریایی بین ایران و اسرائیل میتواند دانسته و ندانسته و یا بر اثر ارزیابیهای نادرست از سایه بیرون آید و به درگیری آشکار و جنگ تمامعیار تبدیل شود.
این جنگ در سایه، ریشه در یک چنبره گسترده اختلافات و دشمنی میان جمهوری اسلامی و آمریکا و همچنین با اسرائیل دارد که به مسایلی حاد، از جمله برنامههای هستهای و موشکی جمهوری اسلامی و فعالیتهای «خرابکارانه و بیثباتکننده» آن در منطقه گره خورده است.
اسرائیل احیای برجام و یا رسیدن به برجامی دیگر را به نفع ایران و کشورهای گروه ۵+۱ میداند و خواهان قطع کامل برنامه هستهای ایران، کنترل برنامههای موشکی این کشور و تغییر رفتار جمهوری اسلامی در منطقه است و همانگونه که بارها مقامهای بلندپایه اسرائیل هشدار دادهاند، این کشور، در صورت لزوم، خود رأساً به عملیات نظامی علیه ایران دست خواهد زد.
به نظر میرسد که دولت بایدن خواهان این اقدام احتمالی اسرائیل نیست و تلاش دارد که این کشور را از حملات نظامی باز دارد و اصولاً مایل نیست که درگیر جنگ دیگری در خاورمیانه شود. ولی در صورت علنی شدن جنگ میان ایران و اسرائیل، واشینگتن به احتمال بسیار قوی خود را ملزم خواهد دید که بر پایه «قانون مشارکت استراتژیک ایالات متحده-اسرائیل» در سال ۲۰۱۴، از اسرائیل حمایت کند که نتیجه آن جنگ تمام عیار خواهد بود.
چنین جنگی، در صورت وقوع، دامن همه کشورهای منطقه را خواهد گرفت و چیزی فراتر از فاجعه خواهد آفرید.