از حدود یک ماه پیش با آغاز نمایش فیلم «قهرمان»، ساخته تازه اصغر فرهادی، دور تازهای از اکران فیلمها در سینماهای ایران آغاز شد.
از زمان آغاز همهگیری ویروس کرونا اکران فیلم در سینماهای ایران مشابه بسیاری از کشورهای دیگر دنیا در رکود رفته بود، اما در هفتههای اخیر افزایش میزان واکسیناسیون عمومی و کاهش نسبی آمار تعداد مبتلایان و قربانیان ویروس کرونا باعث شد امیدواریهایی نزد سینماداران وسینماگران نسبت به بازگشت بیشتر تماشاگران به سالنهای سینما بهویژه با آغاز نمایش فیلم تازه اصغر فرهادی ایجاد شود.
این فیلم از زمان نخستین نمایش در جشنواره فیلم کن تاکنون از فیلمهای مطرح در رسانههای مختلف بود و بسیاری انتظار داشتند کنجکاویها برای تماشایش عاملی برای بازگشت رونق به سینماها باشد.
قبل از آغاز نمایش فیلم «قهرمان»، چند فیلم از ماههای پیش بر پرده سینماهای ایران بود و با اضافه شدن چند اثر دیگر، حالا طیف بهنسبت گستردهای از فیلمها با مضامین و در سطوح کیفی متفاوت بر پرده سینماهاست.
برای سینمایی که در کل شش ماه اول سال ۱۴۰۰ کمی بیش از ۷۴۰ هزار نفر تماشاگر داشت و رقم کل فروش کمی بیش از ۱۶ میلیارد تومان بود، اتفاقی که در یک ماه اخیر افتاده، قابل توجه است. بر اساس آمارهای وبسایت سمفا، که میزان فروش و تماشاگران فیلمهای ایرانی را بهصورت لحظهای گزارش میکند، در یک ماه اخیر بیش از یک میلیون و ۲۸۰ هزار نفر به سینماها رفتهاند و ۲۹ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان رقم فروش گیشه سینماها بوده است. بر همین مبنا، سینماداران و مدیران سینمایی میگویند تماشاگران بار دیگر با سینماها آشتی کردهاند. آنها میگویند باوجود ادامه محدودیت در فروش بلیت برای نصف ظرفیت سالنهای سینمایی، وضعیت استقبال از سینماها نشان از رونق دارد.
اما آیا واقعا رونق به سینماهای ایران در دوران ادامه مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بازگشته است؟
علی مصلح، روزنامهنگار و کارشناس مسائل فرهنگی و هنری، با تردید به این موضوع نگاه میکند: «رونق کلمه اغراقآمیزی است، اگر ما وضعیت فعلی را با فروش فیلمها قبل از همهگیری کرونا مقایسه کنیم. سینماها یک اکران نوروزی داشتند که همه فیلمهای حاضر در آن شکست خوردند. در ماههای اخیر فقط فیلم "دینامیت" بود که تا حدی فروش قابلقبولی داشت. تعداد تماشاگران آن را هم اگر مقایسه کنیم با کمدیهای قبل از کرونا، نشان میدهد افراد کمتری آن را دیدند. الان هم تقریبا یک هفته است که فیلم "گشت ارشاد ۳" اکران شده که فروش خوبی دارد.»
بررسی ارقام فروش و تعداد تماشاگران فیلمها نشان میدهد که بهجز دو فیلم «دینامیت» و «گشت ارشاد ۳» که آثار کمدی سرگرمکننده و متعلق به جریان سینمای عامهپسند تجاری هستند، سایر فیلمها تماشاگران زیادی ندارند. این اتفاق بهویژه برای فیلم «قهرمان»، باتوجه به پیشبینیهای اولیه درباره احتمال استقبال از آن، قابلتوجه است.
فیلمهای اصغر فرهادی در یک دهه گذشته از آثار پرتماشاگر سینمای ایران بودند. فیلم «فروشنده» در سال ۱۳۹۵ با بیش از دو میلیون و ۱۶۰ هزار تماشاگر دومین فیلم پرتماشاگر اکرانشده در آن سال بود. فیلم «جدایی نادر از سیمین» هم با بیش از یک میلیون و ۱۴۵ هزار تماشاگر سومین فیلم پرتماشاگر سال ۱۳۹۰ شد. فیلم «درباره الی» هم در سال ۱۳۸۸ باوجود آنکه در روزهای اعتراض به نتایج انتخابات ریاستجمهوری آن سال به نمایش درآمد، بیش از ۸۷۸ هزار نفر تماشاگر داشت و چهارمین فیلم پرتماشاگر آن سال بود. اما فیلم «قهرمان» در پایان چهارمین هفته از اکرانش حدود ۳۲۰ هزار تماشاگر داشت؛ رقمی که فاصله قابلتوجهی با تعداد تماشاگران آثار قبلی آقای فرهادی دارد.
علی مصلح دلیل استقبال کم از فیلم «قهرمان» را چنین تحلیل میکند: «سه دلیل میتوانیم بیاوریم. دلیل اول کروناست و شرایط غیرطبیعی که عملا دو سال است عادت سینما رفتن را تحتتاثیر قرار داده، اما این ابطالپذیر است چرا که "دینامیت" و "گشت ارشاد ۳" در همین شرایط کرونایی توانستهاند تماشاگران بیشتری را به سینماها بکشانند. دلیل دوم حواشی است که در مورد فیلم قهرمان با انتشار بیانیهها و اعلام مواضع به وجود آمد. در یک شرایط عادی اتفاقا این حاشیهها و جنجالها میتوانست باعث بیشتر دیده شدن این فیلم بشود، اما چنین نشد.
برای همین من به یک دلیل سوم فکر میکنم و آن را معتبرتر میدانم. آن هم این است که عادت سینما رفتن طبقه متوسط در چند سال اخیر به سمت یک سری فیلمهای کمدی بدون ارزش هنری، بسیار سطحی و گاهی با پیامهای اخلاقی خیلی نخنما هدایت شد. جریان سینمای ایران به آن سمت رفت و تعداد فیلمهای جدی و اجتماعی کمتر شد و یا در گیشه چندان مورد استقبال قرار نگرفتند. حالا این عدم استقبال به فیلم اصغر فرهادی رسیده و این خیلی عبرتآموز است. من فکر میکنم شکست تجاری "قهرمان" حتی در شرایط کرونا باعث تغییر خیلی چیزها میشود. یعنی به احتمال خیلی زیاد تعداد فیلمهایی از این دست کمتر خواهد شد و تا مدتها فقط کمدی شانس فروش و داشتن گیشه در سینمای ایران خواهد داشت. و این بهشدت میتواند سینمای جدی، سینمای اندیشمند و سینمای فرهنگی ایران را با چالشی جدید روبهرو کند.»
وضعیت استقبال از فیلم «قهرمان» حالا باعث طرح نظرات متفاوت درباره رویکرد انتقادی طبقه متوسط به فیلمهای جدی سینمای ایران شده است. برخی میگویند نوع پرداخت دغدغهها و خواستههای این طبقه در فیلمها با عمیقتر شدن شکاف ایجادشده بین حکومت و جامعه باعث آشکار شدن فاصله آشکار مضامین فیلمهای جدی با نکات مورد قبول طبقه متوسط شده است.
آنها حتی نوع تقابل روزافزون کاربران شبکههای اجتماعی با موضعگیریها و اقدامات چهرههای شناختهشده سینمایی را هم جلوهای از این افتراق و فاصلهگیری میدانند. آیا این فضا در وضعیت ایجادشده برای فیلمهای جدی سینمای ایران مؤثر بوده است؟
علی مصلح: «بهنظرم قطعا نقش دارد. جشنواره فیلم فجر پارسال به نیمه که رسید، من این را نوشتم و گفتم که چند فیلم از شاخصترین فیلمهای سیونهمین جشنواره فجر ضد مردم است. این اتفاق افتاده. و این ناشی از سانسور هوشمند است؛ تعبیری که من به کار میبرم. سانسور خیلی شدیدتر شده. نسبت به دهه ۶۰ و ۷۰ خیلی سختتر شده. ظاهرش این است که خیلی فیلمهای جسورانهتری ساخته میشود، ولی این فیلمها در مضمون و در نتیجهگیری و حتی در فرم بهغایت فیلمهای خنثایی هستند. سینمای ایران به سمت خنثی شدن سوق پیدا کرده و دقیقا از مطالبات مردم عقب افتاده است.
طبقه متوسط تحت فشارهای خردکننده اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و برآورده نشدن مطالبهها در حوزههای مختلف دیگر نمیتواند امیدی به فیلمها داشته باشد. دیگر نمیتواند آرمانها و آرزوهایش را در فیلمها ببیند. اصغر فرهادی اتفاقا از معدود کسانی بود که بخشی از این مطالبهها را در فیلمهایش به شکل ظریفی مطرح میکرد. حالا الان اتفاقی که افتاده این است که این روگردانی و قهر طبقه متوسط به جایی رسیده است که انگار فیلم اصغر فرهادی را هم نمیروند ببینند و این بهنظرم خیلی نکته هشداردهندهای است.»
علی مصلح با بیان اینکه اصغر فرهادی یک نمونه شاخص برای آشتی طبقه متوسط با سینما بود، میگوید: «هر وقت فیلمهای آقای فرهادی اکران میشد، عدهای که شاید در طول سال نمیرفتند سینما، میرفتند و فیلم اصغر فرهادی را میدیدند. الان میبینیم این اتفاق نیفتاده. من فکر میکنم احتمالا با پایان اکران "قهرمان" شاید تعداد تماشاگران آن به نصف تعداد آخرین فیلم اکرانشده آقای فرهادی یعنی "فروشنده" هم نرسد. اینها همه نشانه است و قطعا این طبقه متوسط ایران که دیگر فقط نامی از آن مانده، در حال واکنش نشان دادن است.
من مطمئنم فیلمهای مهم بعدی در صف اکران هم دچار همین سرنوشت میشوند. یعنی اصلا جریان سینمای ایران دارد به سمت دوقطبی فیلم تجاری (ترجیحا کمدی) و از آن طرف فیلم سفارشی میرود. این وسط به نظرم همان چیزی هم که از سینمای اجتماعی مستقل باقی مانده، احتمالا بهتدریج نابود خواهد شد؛ مگر این که اتفاقهای دیگری بیفتد که بعید است.»
استقبال کمتر از انتظار از فیلمهای جدی سینمای ایران در حالی روی میدهد که در سایه تداوم طولانی مدت دوران رکود کرونایی سینماها سامانههای آنلاین رسمی و بامجوز پخش فیلم و سریال در ایران قدرت و اهمیت روزافزونی پیدا کردهاند. سامانههایی که در غیاب قوانین روشن حق مؤلف تقریبا تمام محصولات نمایشی روز دنیا را با اعمال سانسور در کوتاهترین زمان ممکن در اختیار کاربران قرار میدهند و سطح کیفی اغلب فیلمها و سریالهای تولیدی آنها هم با واکنشهای منفی منتقدان روبهرو میشود.