اعتراضهای خونین دی ۹۶ که ۱۶۰ شهر ایران را در بر گرفت و بهروایتی به کشته شدن بیش از پنجاه شهروند معترض به ضرب گلوله نیروهای امنیتی حکومت ایران منجر شد، کماکان مانند یک خط پررنگ حداقل سه حوزه را به پیش و بعد از خود تقسیم کرده است:
اول؛ اعتراضهای دی ۹۶ سرآغاز فروپاشی اجتماعی دولت حسن روحانی بود. حسن روحانی، با به امضا رساندن برجام و پیروزی با فاصله زیاد در مقابل ابراهیم رئیسی، خود را صاحب یک سرمایه سیاسی و اجتماعی قدرتمند میدانست.
تحلیلگران نزدیک به دولت روحانی میگویند اعتراضهای دی ۹۶ را مخالفان دولت روحانی برنامهریزی کردند تا سرمایه دولت را نشانه رود، و در گام بعد میگویند این اعتراضها انگیزه و قدرت مانور دونالد ترامپ برای خروج از برجام را فراهم کرد که ضربهای مهلک به موقعیت روحانی و دولتش بود.
این تحلیل به اندازه کافی نقطهضعف دارد. اعتراضهای دی ۹۶ از شهر مشهد و با حمایت محسوس مخالفان دولت شروع شد، ولی بهسرعت گسترش یافت، از کنترل خارج شد و تمامیت حکومت را نشانه گرفت. این نکته را مدیران ارشد دولت روحانی در کنایه به مخالفان خود بارها گفتهاند. بنابراین این اعتراضها اگر در یک مورد نقطهشروع حکومتی داشت، قطعاً در ادامه، اعتراضهای خیابانی ماهیتی مردمی و جدی و عمومی یافت و سرکوب گسترده و خشن آن هم نتیجه همین پتانسیل و ماهیت اعتراضها بود.
خیابان در ادبیات و فرهنگ جمهوری اسلامی جایگاه ویژهای دارد. از بدو انقلاب اسلامی تاکنون آوردن مردم به خیابان، از راهپیماییهای تعریفشده ثابت مانند ۲۲ بهمن و روز قدس تا راهپیماییهای فرمایشی و موردی مانند ۹ دی ۸۹، خیابان یکی از مهمترین جلوهگاههای حکومت برای مشروعیت خریدن و مشروعیت فروختن بوده است.
از این زاویه حکومت ایران همواره با حضور کنترلنشده مردم در خیابان مشکل جدی دارد و به محض اینکه متوجه شود ممکن است کنترل خیابان از دستش خارج شود، مانند اعتراضهای پس از انتخابات ۸۸، آبان ۹۸ و اعتراضهای اخیر اصفهان، بهسرعت وارد مرحله سرکوب میشود.
اعتراضهای دی ۹۶ نیز از همان جنس بود. خیابان محورش بود و کلیت جمهوری اسلامی هدفش. در حاشیه اما سرمایه و اعتبار دولت روحانی را مضمحل کرد.
حسامالدین آشنا، مشاور و معتمد حسن روحانی، نیز مرداد ۹۹ در گفتوگو با نشریه «اندیشه پویا» به این موضوع اشاره کرد: «بعد از دیماه ۹۶ آقای روحانی دیگر آدم قبل از دیماه ۹۶ نبود.»
دوم؛ در جریان اعتراضهای دی ۹۶، نظم و نظام موجود اطلاعرسانی درباره ایران، تحت تأثیر قدرت شبکههای اجتماعی بهویژه تلگرام، چه در داخل ایران و چه در خارج از ایران دچار نوعی فروپاشی شد و صورتبندی تازهای یافت و البته وضعیت تازهای برای این شبکهها نیز رقم زد.
در آن زمان حکومت ایران از شبکه اجتماعی تلگرام با محوریت کانال تلگرامی آمدنیوز بهعنوان نقطهثقل گسترش اعتراضها یاد کرد و آن را فیلتر کرد.
پس از آن نیز سلسله فشارهایی که به شبکههای اجتماعی وارد کرد، از تربیت نیروهای مشهور به افسران جنگ نرم تا هزینههای کلان برای پیامرسانهای داخلی و از سرعت بخشیدن به پروژه شبکه ملی اینترنت تا ربودن و اعدام روحالله زم، مدیر کانال تلگرامی آمدنیوز، صورتبندی جدیدی در شبکههای اجتماعی رقم زد و این شبکهها را بهعنوان مکمل خیابان و یکی از دو میدان اصلی نبرد معترضان و حکومت تبدیل کرد.
قطعی سراسری اینترنت در اعتراضهای آبان ۹۸ بهروشنی اهمیت این پدیده و همچنین ضعف مفرط حکومت در مواجهه با این پدیده را نشان داد.
سوم؛ نقش پررنگ معترضانی که از آنها بهعنوان طبقات کمبرخوردار و محروم جامعه یاد میشد، و گسترش سریع اعتراضهای دی ۹۶ به شهرهایی که جمعیت محروم یا مذهبی زیادی داشتند، نوع تحلیل طبقاتی درباره اعتراضها در ایران را تغییر داد.
اعتراضها از جانب طبقات محروم یا حاشیهنشین در ایران تا قبل از دی ۹۶ بیسابقه نبود ولی اعتراضهای مهمی که با هسته اصلی حکومت درگیر شده بود و کلیت نظام را هدف قرار داده بود، مانند اعتراضهای دانشجویی سال ۷۸ یا اعتراضهای انتخاباتی سال ۸۸، بهطور عمده در قالب اعتراضهای طبقه روشنفکر و متوسط دستهبندی و ارائه میشد.
از اعتراضهای دی ۹۶ این دستهبندی تقریباً فروپاشید و در سلسله اعتراضهای پس از آن مانند آبان ۹۸، خوزستان و اصفهان، همین طبقه که محروم یا فرودست خوانده میشدند، نقطه محوری و مالک خیابان بودند و برای حقوق خود اعتراض میکردند.
نقش و فشار این اقشار در اعتراضها چنان گسترده و برجسته شد که رهبر جمهوری اسلامی را ناچار کرد تعریف کلمه «مستضعف» را دستکاری کند و بگوید منظور از مستضعف، مردم محروم نیستند.
مردم معترض با حضور مستمر و گسترده شعارهای خلاقانه، شعارهای «نه به گرانی و فساد» را به «نه به جمهوری اسلامی» تبدیل کردند و در سطح داخلی آن را فراتر از دعواهای سیاسی مرسوم بردند و «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» به یک رویکرد عمومی سیاسی و فرهنگ رفتاری اعتراضی تبدیل شد. بهویژه اینکه در کنار این شعارها رشد محسوس شعارهای حمایت از دوران پهلوی نیز به بخشی از فرهنگ اعتراضهای خیابانی مردم تبدیل شد و مرزبندیهای معمول سیاسی را دگرگون کرد.
گروههای سیاسی بهویژه اصلاحطلبان پس از دی ۹۶ با تعابیر مختلف سعی در تحقیر و تقلیل این فرهنگ رفتاری داشتهاند، ولی محتوا و جهتگیری شعارهای اعتراضی آبان ۹۸ بهخوبی نشان داد که چنین تلاشی ناموفق بوده و نقاط کانونی اعتراضها علیه حکومت در ایران جابهجا شده است.
از این منظر اعتراضهای دی ۹۶ نقطه شروع فروپاشی اجتماعی برخی جناحهای سیاسی در ایران نیز بود.
ترسیم این سهگانه البته تحلیلی بر همهٔ آنچه در دی ماه ۹۶ رخ داد، نیست؛ ولی توضیح روشن یک نکتهٔ مهم است: خیابان و اینترنت با محوریت و عاملیت طبقاتی از اجتماع که هم از جانب حکومت و هم از جانب روشنفکران تحقیر میشدند، چند سالی است که نقطهٔ کانونی تحولات در ایران هستند. اعتراضهای دی ۹۶ لحظهٔ فروپاشی تحلیل کلاسیک سیاست ایران بود.