یادداشتی از فرید صفری: مدل توسعه انرژی در قرن بیستویکم تا حد زیادی با مدل توسعه در نیمه دوم قرن بیستم تفاوت دارد و روشهای تولید و بهرهبرداری از انرژی بهسرعت در حال تحول است.
پس از آشکار شدن اثرات تغییرات اقلیمی بهخاطر انتشار فزاینده گازهای گلخانهای در نتیجهٔ بهرهبرداری گسترده از منابع سوخت فسیلی، راهکار کشورها برای تأمین انرژی موردنیاز دستخوش تغییرات زیادی شده که از میان آنها میتوان به متوقف کردن تدریجی استخراج و مصرف ذغالسنگ و چرخش به سوی منابع انرژی تجدیدپذیر و سوختهای جایگزین اشاره کرد.
در بیست و ششمین گردهمایی دولتها بر سر موضوع تغییرات اقلیمی (موسوم به کاپ ۲۶) در گلاسکو اسکاتلند که نوامبر سال گذشته برگزار شد، علاوه بر توافق بر سر کنترل افزایش متوسط دمای کره زمین تا سقف ۱.۵ درجه سانتیگراد و ایجاد تعادل کربنی صفر تا سال ۲۰۵۰، کشورها برای اولین بار در یک سند حقوقی بینالمللی متعهد به گذار انرژی شدند.
گذار انرژی یعنی گذار تدریجی از سوختهای فسیلی، کاهش مصرف ذغال سنگ، متوقف کردن جنگلزدایی و کاهش گاز متان در اتمسفر شدند که همه اینها میتواند نشان از یک تغییر عمده در شیوه برنامهریزی کشورها برای توسعه انرژی باشد و مجموعاً به گذار انرژی موسوم است.
گذار انرژی در عصر جدید با هدف کاهش و کنترل آلودگی کربنی در عین تأمین انرژی موردنیاز بشر با توجه به افزایش جمعیت و ملاحظات محیط زیستی، اقتصادی، ژئوپولتیکی و… در دستور کار بسیاری از دولتها و شرکتهای بزرگ جهان قرار گرفته است، بهطوری که بسیاری از آنها ملزم به ارائه نقشه راه برای این گذار در دههٔ پیش رو شدهاند.
گذار انرژی از منابع انرژی فسیلی کربنی به منابع انرژی پاک در جهان از دهه ۵۰ میلادی با توسعه انرژی هستهای (بهعنوان یک منبع انرژی پاک و نه تجدیدپذیر) آغاز شد به نحوی که از ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۰، جهان شاهد رشد چشمگیر تولید برق از انرژی هستهای بود.
این روند با وقوع فاجعه چرنوبیل در اتحاد جماهیر شوروی کند شد و در سال ۲۰۰۰ تقریباً متوقف گردید، بهطوری که از آن زمان تا کنون میزان تولید برق از انرژی هستهای در جهان حولوحوش ۲۵۰۰ تراوات ساعت ثابت مانده است که سهم حدود ۱۰درصدی را در کل برق تولیدی جهان به خود اختصاص داده است.
با وجود ردپای کربنی پایین برق هستهای نسبت به برق تولیدشده از منابع سوخت فسیلی کربنی، موانع فنی و اقتصادی از جمله مشکلات ایمنی، پسماندهای مخرب هستهای و مدت زمان طولانی احداث را میتوان از عوامل توقف احداث و بهرهبرداری از نیروگاههای هستهای ذکر کرد، بهطوری که سرمایهگذاریهای جدید در این حوزه بیشتر مربوط به نیروگاههای سایز کوچک موسوم به مدولار است و برخی کشورها همچون آلمان و ژاپن هم به تعطیلی این نیروگاهها رو آوردهاند.
اما از ابتدای قرن بیستویکم و با مشخص شدن بیشتر وضعیت گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی، روند افزایشی بهرهبرداری از منابع انرژی تجدیدپذیر مانند انرژیهای بادی و خورشیدی در جهان را شاهد هستیم، بهطوری که انتظار میرود با برداشتن موانع فنی و اقتصادی این انرژیها، از جمله مشکل نوسانات تولید در شبانهروز و قیمت تمامشدهٔ بالا به ازای هر کیلو وات ساعت، انرژیهای تجدیدپذیر در ۱۰ سال آینده به منبع اصلی تولید برق تبدیل شوند.
با این حال، توسعه پایدار انرژی، علاوه بر پیشرفت فنی، نیازمند توجه به سه رکن اصلی توسعه پایدار یعنی محیط زیست، جامعه و اقتصاد است که بهنوبهٔ خود نیازمند شفافیت اطلاعات، همکاری بینالمللی و گشایش اقتصادی است و این همگامی نهادهای تصمیمگیری با بخشهای مختلف جامعه را میطلبد.
ایران کشوری است که با توجه به منابع سرشار نفت و گاز دارای یک سبد انرژی متکی به منابع فسیلی است، بهطوری که هماکنون بیش از ۹۰ درصد برق تولیدی کشور از منابع سوخت فسیلی تأمین میگردد.
در عین حال ایران یکی از بالاترین سرانههای آلودگی کربنی در جهان را داراست که عمدتاً از ساختار فرسوده و ناکارآمد سامانههای تولید و مصرف انرژی و سهم بالای سوختهای فسیلی در سبد انرژی ناشی میشود.
افزون بر این، عدم شفافیت اطلاعات، مدیریت ناکارآمد و همچنین نبود روابط اقتصادی گسترده و سرمایهگذاریهای بینالمللی بر مشکلات زیستمحیطی در حوزه انرژی ایران دامن زده است.
این در حالی است که ایران از نظر منابع انرژی تجدیدپذیر نیز یکی از مستعدترین مناطق در جهان بهشمار میرود و ظرفیت خوبی را برای تولید برق بهخصوص از منبع انرژی خورشید داراست.
برای مثال، در یک پژوهش توسط مؤسسه فناوری ماساچوست که ماه گذشته به چاپ رسید، عنوان شده است که ایران با بهرهبرداری بهینه از فقط یک درصد منابع تجدیدپذیر خود میتواند ظرف کمتر از ۱۰ سال بیش از ۱۰ درصد برق موردنیاز خود را تأمین کند.
تابش سالیانه گسترده انرژی خورشیدی در مناطق مرکزی و جنوبی و ظرفیت بالای انرژی بادی در مناطق شمالی و جنوب غربی، ایران را در این زمینه ممتاز میکند.
با در نظر گرفتن تغییرات جهانی در مدل توسعه انرژی و افزایش سهم انرژیهای تجدیدپذیر و سوختهای جایگزین و عاری از کربن در سبد انرژی جهانی بهویژه هیدروژن سبز که یک واسطه کلیدی برای امنیت انرژی و تثبیت شبکه برق تجدیدپذیر نیز بهشمار میرود، پنجرهای برای ایران و کشورهای دارای ظرفیت بالای انرژیهای تجدیدپذیر برای توسعه این انرژیها و تولید هیدروژن سبز باز شده که میبایست قبل از بسته شدن آن با تبیین استراتژی درست همسو با تغییرات جهانی، جهت تحقق امنیت انرژی و تسلط بر بازار انرژی در آینده گام برداشت.
در تازهترین تحولات در این عرصه، عربستان سعودی برنامه بلندپروازانهای را برای تولید هیدروژن سبز از انرژی خورشیدی در شش سال آینده در یک همکاری بینالمللی موسوم به منجنیق هیدروژن آغاز کرده که میتوان آن را گامی مهم برای ایفای نقش در بازار انرژی آینده تلقی کرد.
ترکیه نیز با ثبت یک رکورد در ماه گذشته توانست حدود ۲۲ درصد از برق مورد نیاز خود را از انرژی بادی تأمین کند که بیشترین سهم را در سبد انرژی برای تولید برق در این کشور به خود اختصاص داده است.
با در نظرگرفتن ملاحظات تغییرات اقلیمی و نگاهی به سرمایهگذاریهای کشورها، از خاورمیانه گرفته تا اروپا و آمریکای شمالی، میتوان برآورد کرد که سمتوسوی توسعه پایدار انرژی در جهان بهویژه در کشورهای غنی از منابع تجدیدپذیر به سمت بهرهبرداری هرچه بیشتر از منابع انرژی تجدیدپذیر و توسعه هیدروژن سبز تغییر جهت داده است.
با در نظر گرفتن شرایط ایران و زیربنای سوخت فسیلی موجود، این کشور میتواند در کنار ارتقا و بهینهسازی صنایع تبدیلی سوخت فسیلی و سامانههای مربوط به آن، بهمرور و با گشایش اقتصادی، افزایش همکاریهای بینالمللی و تغییر در نحوه نگرش به توسعه پایدار انرژی، بهرهبرداری از منابع انرژی تجدیدپذیر و تولید هیدروژن سبز را در دستور کار قرار دهد و از بازیگران اصلی در مبادلات انرژی آینده در منطقه و جهان باشد.