لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۸:۳۰

خامنه‌ای از سیستم آموزشی ایران چه می‌خواهد؟


عکسی از دیدار ۲۱ اردیبهشت علی خامنه‌ای با وزیر آموزش و پرورش و گروهی منتخب از معلمان
عکسی از دیدار ۲۱ اردیبهشت علی خامنه‌ای با وزیر آموزش و پرورش و گروهی منتخب از معلمان

وزیر آموزش و پرورش در ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ نامه‌ای با ادبیاتی سرشار از تملق و اغراق به آیت‌الله خامنه‌ای نوشت و بعد از تأکید بر تلاش همه‌جانبه برای تحقق اوامر رهبر، در پایان نامه اظهار امیدواری کرد که توفیق نصیبش شود و در دیدار آینده «شاهد شکوفایی لبخند رضایت امام و مقتدایش باشد».

یوسف نوری دو روز بعد به رسانه‌ها اعلام کرد که در شورای معاونان وزارت آموزش و پرورش مصوب شده که متون همه کتاب‌ها بازنگری شود. اما خامنه‌ای چه گفت که چنین شور و شعفی در مسئولان آموزش و پرورش به وجود آورد و آن‌ها را به بازنگری مجدد در متون آموزشی واداشت؟

واقعیت این است که سخنان رهبر حکومت چیزی جز گزاره‌های تکراری و البته متناقض در خود نداشت و بخش عمده هیجانات وزیر آموزش و پرورش را باید ناشی از کوته‌قامتی کسی دانست که بر صندلی بزرگانی چون فروغی و ناتل خانلری تکیه زده است.

مهم‌ترین بخش سخنان خامنه‌ای که در رسانه‌ها هم انعکاس بیشتری یافت، به محتوای آموزشی و تأکیدش بر حذف درس‌های بی‌فایده و افزایش دروس سودمند برمی‌گردد. اما اگر اظهارات او را دنبال کنیم، متوجه می‌شویم که چنین درخواستی در راستای همان اصل متعارف و شناخته‌شده نظام‌های آموزشیِ مدرن مبنی بر ارتباط دروس مدارس با زندگی واقعی دانش‌آموز نیست و هدف رهبر جمهوری اسلامی از بیان این موضوع چیزی دیگر است.

برای مثال او بر «هویت ملی» تأکید می‌کند و خواهان تمرکز و توجه بیشتر بر آن می‌شود، اما در شرح آن به آیت‌الله خمینی و عدم معرفی کافی و کامل او به دانش‌آموزان انتقاد می‌کند. حتی به «بیست و چند جلد کتابِ سخنان امام» اشاره می‌کند و این پرسش را مطرح می‌کند که دانش‌آموزان ما چقدر این کتابها را خوانده‌اند و با آن سخنان آشنا هستند؟

همه این‌ها در شرایطی است که آموزش و پرورش ایران یکی از ایدئولوژیک‌ترین و مذهبی‌ترین نظام‌های آموزشی دنیاست و حداقل سه برابر متوسط جهانی به تعلیمات مذهبی در قالب درس‌ها و فوق برنامه‌های متعدد اختصاص داده است.

درباره انقلاب و شرح زندگی و اقدامات آیت‌الله خمینی و سایر چهره‌های انقلابی، در اکثر پایه‌های تحصیلی و حتی در کتاب‌های به‌ظاهر نامرتبط هم مطالب فراوان گنجانده شده و «شهدای جنگ ایران و عراق» و « شهدای مدافع حرم» نیز حجم زیادی از برنامه‌های درسی را پر کرده‌اند.

یکی دیگر از نمونه‌های قابل‌‌تأمل در ارتباط با درس‌های غیرمفید، درس عربی است که به شکل اجباری در همه رشته‌های تحصیلی و همه پایه‌های دوره متوسطه اول و دوم تدریس می‌شود و حتی چنین اجباری را در قانون اساسی جمهوری اسلامی گنجانده‌اند و توجیه آن را نیاز دانش‌آموزان به عربی برای یادگیری معارف اسلامی عنوان کرده‌اند.

این درس در مجموع برای اغلب دانش‌آموزان بسیار کسل‌کننده و منفور است و اگر حملات گاه و بیگاه خامنه‌ای به آموزش زبان انگلیسی را به یاد بیاوریم، با این پرسش مواجه خواهیم شد که بالاخره نظر مردم و خانواده‌ها و سنجش میزان مفید بودن دروس در زندگی بچه‌ها هم جایی در تصمیمات حکومت و برنامه‌ریزی‌های آن‌ها دارد یا خیر؟

نگاه کلان حکومت به این حوزه چگونه است؟

بعد از تدوین سند چشم‌انداز ۱۴۰۴ در جمهوری اسلامی که مطابق آن قرار است ایران تا این سال به قدرت علمی و اقتصادیِ اول در منطقه تبدیل شود، آموزش و پرورش و شورای عالی انقلاب فرهنگی هم سندی تدوین کردند که قرار بود با اتکا به آن، انقلابی بزرگ در نظام آموزشی کشور به وجود آورند. اما این سند در نهایت به ابزاری برای انزوای فرهنگی و آموزشی کشور و حمله به اسناد علمی و استاندارد بین‌المللی همچون سند ۲۰۳۰ یونسکو و خروج ایران از مبادلات علمی و آموزشی در عرصه بین‌المللی و منطقه‌ای تبدیل شد.

این سند هدف غایی آموزش و پرورش را «تربیت انسانِ منتظرِ ظهور» و «راهنمایی دانش‌آموزان برای رسیدن به حیات طیبه» می‌داند و آیت‌الله خامنه‌ای از زمان تصویب این سند، ده‌ها مرتبه در سخنرانی‌های خود بر آن تأکید کرده و مسئولان آموزش و پرورش را به خاطر عملیاتی نکردن مفاد آن به باد انتقاد گرفته است. در چنین شرایطی و با چنین رویکرد کلانی که او دارد، سخن گفتن از «حذف مطالب غیرضروری و جایگزینی آن‌ها با مطالب مفید»، هم شعارگونه است و هم غیرصادقانه.

از طرفی، سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی که یک معاونت در دل آموزش و پرورش است و متولی تدوین کتاب‌های درسی است، همواره تابع اراده‌های فراتر از دولت‌ها بوده و اصولاً خط‌مشی آن را در جاهایی دورتر از آموزش و پرورش ترسیم می‌کنند.

بخشی از شاهکارهای این سازمان در حوزه کتاب‌های درسی در سالهای اخیر به شبکه‌های اجتماعی راه یافت و مجادلات فراوانی را برانگیخت. آن‌ها علاوه بر حذف، به دستکاری در آثار نویسندگان هم روی آوردند و برای مثال در داستانی از هوشنگ مرادی کرمانی، نماز خواندن را برخلاف متن اصلی کتاب، به قهرمان قصه تحمیل کردند.

همچنین بسیاری از آثار نویسندگان و شاعران معاصر ایران را از کتاب‌های درسی حذف و با اشعاری از «شاعران انقلاب»، که اصولاً این اشعار بیش از آنکه ارزش ادبی داشته باشند، محتوایی سیاسی و ایدئولوژیک دارند، جایگزین کردند. دامنه حذف اشعار و متون ادبی به آثار کلاسیک ادبیات فارسی هم رسید و در سال ۱۳۹۸ حسین قاسم‌پورمقدم، مدیر تألیف کتب درسی در سازمان پژوهش، در پاسخ به انتقاد از حذف اشعار ابتهاج و نیمایوشیج گفت؛ جایی نیاز بود شهید حججی را مطرح کنیم و این بر حافظ و سعدی اولویت داشت!

تطهیر و سفیدسازی روسیه در کتاب‌های تاریخ و حذف جملات و عبارت مرتبط با تجاوز روسیه به ایران در خلال جنگ‌های دوران قاجار، حذف مطالب درسی که در آن از برخی از پادشاهان باستان ایران به عدالت و درایت یاد شده بود، حذف آرامگاه کوروش، محو تصاویر دختران از جلد کتاب ریاضی و در نهایت اعتراض‌های گاه و بیگاه آقای خامنه‌ای به «وضعیت رهاشده مهدهای کودک»، از جمله مواردی است که نشان می‌دهد خط‌مشیِ کلی و مورد نظر او در آموزش و پرورش چیست و مدارس و دانش‌آموزان را به کدام جهت رهنمون می‌سازد.

رهبر جمهوری اسلامی امسال در روزی با وزیر آموزش و پرورش و عده‌ای از نیروهای اداری دیدار کرد که هم در سال گذشته و هم امسال، شاهد تجمعات مستمر و متعددی از سوی معلمان برای اعتراض به وضعیت معیشتی شان بودیم و ده‌ها معلم در این میان بازداشت شدند و مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.

با این حال او در سخنانش کوچک‌ترین اشاره‌ای به این موضوع نکرد و در مقابل، انتظارات عجیب خود از جمله لزوم جدیت معلمان در تحقق «تمدن نوین اسلامی» را تکرار کرد. در نهایت می‌توان گفت که نه منظور او از «دروس مفید» آن چیزی است که پژوهشگران حوزه آموزش و پرورش می‌گویند و نه بحران‌های ساختاری و زیربنایی دستگاه آموزشی کشور ذره‌ای ذهن و ضمیر او را آشفته کرده است.

نظرات نویسندگان در یادداشت‌ها لزوماً بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.
XS
SM
MD
LG