گرچه سوئد و فنلاند در سالهای گذشته پیوسته همکاریها و همگراییهای بیشتری با تحرکات و فعالیتهای ناتو داشتهاند، ولی حالا در سطح بینالمللی کمتر تردیدی وجود دارد که عامل اصلی سوق قطعی این دو کشور به واگذاشتن بیطرفی تاریخی خود در اروپا و تقاضای عضویت در ناتو به حمله روسیه به اوکراین برمیگردد.
به عبارتی روسیه با جنگ علیه اوکراین میخواست ناتو را از مرزهای خود دور نگه دارد، ولی نتیجهای بر عکس گرفته است، آن هم مثلاً در مورد کشوری (فنلاند) که ۱۳۰۰ کیلومتر مرز مشترک با روسیه دارد.
کرملین پیوسته اطمینان داده که وضعیت در اوکراین شباهتی با فنلاند و سوئد ندارد، مناسبات با این دو کشور به رغم برخی تنشهای دیپلماتیک مقطعی دههها عادی و حسنه بوده است و این دو کشور با عضویت در ناتو امنیت خود را بیشتر به مخاطره میاندازند، سخنی که در هلسینکی و استکهلم موافقانش در اقلیت هستند.
فنلاند و سوئد فینفسه نیز ظرفیتهای نظامی قابل اعتنایی دارند و ورودشان به ناتو برای این سازمان بیش از آن که بار باشد، توسعه ظرفیتها و امکانات آن است و مثلاً با ورود کشور ضعیفی مثل آلبانی یا مونتهنگرو ابداً قابل قیاس نیست.
البته این بحث جدی مطرح است که به خاطر ملاحظه افکار داخلی و حساسیتهای روسیه همکاری دو نامزد تازه ورود به ناتو مشمول برخی همکاریهای معمول با این سازمان نشود و مثلاً استقرار پایگاه دائمی ناتو یا سلاح اتمی را در این دو کشور در بر نگیرد، ولی همان «مزیتهای» یادشده باعث شده که عضویت آتی دو کشور در ناتو با استقبال وسیع قدرتهای اصلی در درون این سازمان، مثل آمریکا و بریتانیا و آلمان، روبهرو شود.
با این همه، با توجه به اینکه ورود به ناتو باید با موافقت همه اعضای آن باشد، مشکل مخالفت ترکیه به مسئلهای بحثانگیز در این ماجرا بدل شده و اگر دستکم روند ورود را مختل نکند، ممکن است آن را با تأخیر روبهرو سازد.
«عضوی دردسرساز اما غیرقابل چشمپوشی»
این ارزیابی پیش از هم مطرح بوده که ترکیه که همراه با یونان از سال ۱۹۵۲ به ناتو پیوسته است، با برخی رویهها و رویکردهای نظامی و سیاسی خود نوعی پاشنه آشیل برای این سازمان به شمار میرود و عضویتش در این مجموعه «بی دردسر» نیست.
سال ۱۹۵۲ که ترکیه وارد ناتو شد، در شبه جزیره کره جنگ به شدت در جریان بود و واحدهایی تحت فرماندهی آمریکا درصدد بودند که با کمک به نیروهای جنوب قوای شمال را که با کمک چین و شوروی در حال پیشروی بودند، مهار کنند و به عقب برانند. نیروهایی از ترکیه هم در این جنگ شرکت داشتند و از آن پس نیز در همه درگیریهای ناتو یا آمریکا در گوشه و کنار جهان، با یا بدون قطعنامه سازمان ملل، شراکت داشتهاند، از مناقشه و جنگ در یوگسلاوی گرفته تا عراق و افغانستان و ...
البته ترکیه حالا رأساً و بدون هماهنگی با ناتو در چهار منطقه جهان هم دارای پایگاه و امکانات نظامی است و به یکی از بازیگران مناقشات منطقهای بدل شده است.
مشارکت و همراهی با اقدامات و تصمیمات ناتو ولی تنها مورد در پرونده میان ترکیه و این سازمان نبوده است، بلکه مناقشه و مشاجره هم این مناسبات را همراهی کرده است. منتهی اهمیت ترکیه به عنوان دومین ارتش بزرگ درون ناتو بعد از آمریکا، و تنها کشور مسلمان و نیز حلقه واسط میان اروپا و خاورمیانه با اشراف بر نقاط استراتژیک حساسی مانند تنگههای بسفر و داردانل و دریای سیاه و مدیترانه، این کشور را در موقعیتی قرار داده که درافتادن با آن برای اعضای ناتو آسان و «به مصلحت» نباشد.
سال ۱۹۷۴ که ترکیه بر خلاف منشور ناتو مرزهای تثبیتشده بینالمللی را نقض کرد و به استقرار نیرو در شمال قبرس و ایجاد یک دولت مطیع در آن منطقه دست زد، یکی از بحرانهای جدی در درون این سازمان شکل گرفت.
یونان که به دلیل اصل و نسب یونانی اکثریت قبرسیها پیوندی تاریخی با این کشور دارد «مماشات ناتو» در قبال این اقدام آنکارا را برنتابید و از این سازمان خارج شد. اما بهرغم بازگشت یونان به ناتو در سال ۱۹۸۱، قبرس کماکان دو تکه است و وحدت دوباره آن هم در چشمانداز نیست؛ مسئلهای که پیوسته عامل تنش و تشنج میان دو عضو این سازمان (ترکیه و یونان) و نیز با دولت رسمی قبرس بوده و دردسر کوچکی برای ناتو نیست.
ناتو البته نهادی تشکیلشده مبتنی بر ارزشهای دمکراتیک نبوده است، ولی به خصوص تحمل کودتا و رفتار سرکوبگرانه با مخالفان در سالهای ۱۹۸۰ به بعد یا حتی پیش از آن در ترکیه، تا حدودی به اهمیت محوری این کشور در مجموعه ناتو برمیگردد. در سالهای پس از ۲۰۱۴ هم در میان کشورهای عضو ناتو اطلاعات و درک و دریافت مبتنی بر همکاری مخفیانه دولت ترکیه با حکومت داعش بحثی عمده بود، ولی کمتر سبب شد که کسی در ناتو با آنکارا زیاد در این باره وارد مناقشه شود.
تابستان سال ۲۰۱۹ هم ترکیه با ورود به مناطق کردنشین شمال سوریه و اشغال بخشهایی از آن دوباره ناتو را در برابر یک عمل اقدام مشکلساز قرار داد. این ورود برای مهار و سرکوب پیشمرگههای کرد شمال سوریه، متشکل در «گردانهای مدافع خلق» بود که آنکارا آنها را عقبه حزب کارگران کردستان ترکیه میشناسد و در فهرست تروریستی خود جا داده است. این در حالی است که قدرتگیری و برقراری مناسبات تنگاتنگ «گردانهای مدافع خلق» با کشورهای غربی، عمدتاً به نقشی برمیگشت که تا همان سال ۲۰۱۹ در سرکوب و تضعیف نیروهای داعش در شرق و شمال سوریه بازی کرده بودند.
سرکوب نیروی متحد غرب در منطقه یک طرف و این نگرانی که اگر نیروهای ترکیه با ورود خود به خاک سوریه مورد حمله قوای رژیم اسد یا روسیه قرار گیرند و طبق منشور ناتو خواهان کمک شوند، چه باید کرد و نحوه برخورد با این وضعیت نامطلوب چه باید باشد هم، نه در آن مقطع و نه حتی در حال حاضر برای ناتو سؤال کممخاطرهای نبود و نیست.
در روزهای پایانی سال ۲۰۱۹ نیز اجلاس سران ناتو در لندن به عرصهای برای چالشگری ترکیه بدل شد. در این اجلاس قرار بود که نیروهای ناتو در منطقه بالتیک افزایش پیدا کنند. رجب طیب اردوغان اما موافقت با این امر را به «تروریستی اعلام شدن حزب کارگران کردستان ترکیه و نیروهای مدافع خلق در سوریه» از سوی ناتو مشروط کرد.
البته نهایتاً اردوغان موفق به جاانداختن خواست خود نشد، ولی همین چالشها و نیز اختلافاتی که در آن زمان ترکیه با فرانسه بر سر نوع رویکرد در قبال مناقشه میان طرفهای درگیر در لیبی پیدا کرده بود و حتی به شبهتنشی نظامی میان دو کشور در مدیترانه منجر شد، از عواملی بود که سبب شد امانوئل مکرون در معرفی ناتو به عنوان «یک نهاد دچار به مرگ مغزی» ابایی نکند.
اینکه ترکیه به عنوان عضو ناتو در اقدامی کمسابقه به خرید تسلیحات حساسی مانند سامانه دفاعی اس-۴۰۰ از روسیه دست بزند، نیز مشکل کوچکی در درون این سازمان تلقی نشده است. واقعیت این است که آنکارا در ابتدا قصد داشت سامانههای مشابهای را از اتحادیه اروپا (سامپ-تی) یا آمریکا (پاتریوت) خریداری کند، ولی توافقی حاصل نشد که به ادعای آنکارا به برخی شروط غیر قابل قبول برای ترکیه برمیگشت. با رویآوردن ترکیه به روسیه برای خرید اس-۴۰۰، واشینگتن این کشور را از شراکت در طرح توسعه پیشرفتهترین جنگنده ناتو، یعنی اف ۳۵ محروم کرد؛ اقدامی که هنوز بر مناسبات میان ترکیه و ناتو سنگینی میکند.
مناسبات تنگاتنگ آنکارا با پکن یا تعرضات و مشاجرات مرزی با دو عضو دیگر ناتو، یعنی قبرس و یونان هم کمتر محملی برای یک رابطه روان و بی دردسر میان آمریکا، ناتو و ترکیه ایجاد کرده است.
در ماههای اخیر که آنکارا در مسیر عادیسازی مناسبات خود با اسرائیل و کشورهای عرب خلیج فارس قرار گرفته و حدی از دوری قابل اعتنا با تهران را تجربه میکند، و نیز با توجه به نقشی که به سبب مناسبات خویش با دو طرف درگیر در جنگ اوکراین به عنوان میانجیگر در این جنگ دارد، همه و همه سبب شده که رابطه دولت اردوغان با اروپا و آمریکا آرامش بیشتری پیدا کند و موقعیت آنکارا در میان متحدان ناتویی مطلوبتر شود.
سقف خواستهها، انگیزههای متفاوت
در حال حاضر اما مخالفت ترکیه با عضویت فنلاند و سوئد در ناتو، بار دیگر وضعیت سابق را در مناسبات آنکارا با ناتو و متحدان غربی به یاد آورده است.
این مخالفت ولو غیرمستقیم، نوعی سیگنال مثبت به کرملین تلقی میشود. آنکارا بر خلاف آمریکا و کانادا و اتحادیه اروپا با تحریم علیه روسیه همراهی نکرده و همچنان به حفظ مناسبات حسنه با کرملین اهمیت میدهد؛ چه برای داشتن امکانی جهت مانور در برابر متحدان ناتویی و چه به لحاظ همکاریهای امنیتی ولو دشوار در مسائلی مانند سوریه و قفقاز و دریای سیاه، و چه به لحاظ منافع و مناسبات اقتصادی گسترده میان دو کشور. همین حالا انتقال سرمایههای گسترده روسی به ترکیه به رونق کمسابقهای در بازار املاک و مستغلات این کشور منجر شده است.
خبرگزاری رویترز از قول دیپلماتهای حاضر در جلسه وزرای خارجه ناتو در برلین، در آخر هفته گذشته نوشت که «حملات تندی» از سوی مولود چاووشاوغلو وزیر خارجه ترکیه علیه همتای سوئدیاش، خانم آن لیند و «سیاست خارجی فمینیستی» این کشور صورت گرفته است؛ حملهای که دیپلماتها آن را «شرماور» توصیف کردهاند. ولی به نظر نمیآید که این مسائل در مخالفت ترکیه محوریت داشته باشند.
به طور رسمی ادعای آنکارا این است که هر دو کشور نامزد عضویت در ناتو، به خصوص سوئد «پناهگاه تروریستهای حزب کارگران کردستان ترکیه و متحد آنها در سوریه، یعنی گردانهای مدافع خلق» بدل شدهاند. تحریمهای تسلیحاتی آمریکا علیه ترکیه به سبب خرید اس-۴۰۰ یا اینکه شماری از کشورهای عضو ناتو، از جمله سوئد به دلیل اقدامات نظامی ترکیه علیه کردهای سوریه همکاری تسلیحاتی با این کشور را معلق کردهاند، نیز از گلایهها و علل مخالفت دیگر آنکارا عنوان میشود.
در دیدار و گفتوگوهای اخیر میان وزرای خارجه و نیز مشاوران امنیت ملی ترکیه و آمریکا ظاهراً این توافق و تفاهم کلی شکل گرفته که بخشی مهم از تحریمهایی که به سبب اختلافات بر سر حضور ترکیه در سوریه یا خرید اس-۴۰۰ از روسیه اعمال شده رفع شوند و برای مثال ترکیه دوباره اف-۱۶ که شاکله اصلی نیروی هوایی این کشور را تشکیل میدهد دریافت کند. گشایش در باز شدن مسیر مشارکت ترکیه در توسعه اف-۳۵ نیز محور بحثها و توافقات بوده است.
دو انتخابات و دشواری وضعیت
در زمینه انتظارات آنکارا درباره «تعهد جدی سوئد و فنلاند و سایر کشورهای عضو ناتو به مبارزه با تروریسم» موضوع ظاهراً دشوارتر است. برای واشینگتن همکاری با «نیروهای دمکراتیک سوریه» که «گردانهای مدافع خلق» کردها شاکله اصلی آن را تشکیل میدهد، اهمیتی منطقهای دارد چه در مقابله با داعش و چه در ایجاد اهرم فشار بر دولت اسد و مهار ایران و روسیه در سوریه. از این رو خواست آنکارا برای پایان همکاری آمریکا با این نیرو به سختی شاید قابل تحقق باشد.
علاوه بر این، دولت اردوغان تنها به این راضی نیست که کشورهای عضو ناتو با صدور بیانیه خود را در قبال مبارزه با "ترویسم پ ک ک" جدی و مسئول اعلام کنند، بلکه برای مثال سوئد باید دستکم سی نفر از "پناهجویان کرد وابسته به پ ک ک یا افردای که به شرکت در کودتای ۲۰۱۶ علیه این دولت متهم هستند" را به ترکیه مسترد کند.
دولت سوسیال دمکرات اقلیت سوئد با این خواستهای ترکیه در شرایط سختی قرار گرفته است. چهار ماه دیگر در سوئد انتخابات پارلمانی است و هرگونه انعطاف دولت کنونی در قبال مطالبات ترکیه که به محدودسازی آزادی بیان و فعالیت سیاسی تعبیر شود میتواند برای حزب حاکم گران تمام شود و به ریزش آرای آن بیانجامد.
سوئد با تشکیلات «نیروهای دمکراتیک سوریه» که اداره مناطقی در منطقه کردنشین شمال این کشور را در دست دارند، دارای مناسبات حسنهای است و برای تأمین آب و کمک به توانمندسازی زنان به آن کمکهای مالی کرده است. حمله نیروهای ترکیه به این منطقه در سال ۲۰۱۹ سبب شد که دولت استکهلم صدور تسلیحات به این کشور را معلق کند. سوئد از دیرباز پناهگاهی برای مخالفان کرد و غیرکرد دولت ترکیه هم بوده و شماری از کردهای مهاجر حالا در پارلمان سوئد نمایندهاند.
به رغم آن که حزب کارگران کردستان ترکیه در فهرست تروریستی سوئد است، ولی قوانین ضدتروریسم این کشور، با اندازهای سختگیرانه نیست که مطلوب دولت ترکیه باشد و هر گونه آزادی بیان و تحرک سیاسی افراد نزدیک به پکاکا را کاملاً ممنوع کند.
البته برای متحدان ناتویی و نیز اپوزیسیون دولت اردوغان در درون ترکیه پنهان نیست که رویکرد این دولت در طرح ماکسیمال خواستها و تأکید بر مخالفت با عضویت سوئد و فنلاند در ناتو تا زمانی که این خواستها پذیرفته نشوند، مصرف داخلی هم دارد.
ترکیه با مشکلات اقتصادی کمسابقهای روبهروست و تورم دائم در حال رکورد شکستن است. در چنین شرایطی و در حالی که انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری در سال آینده و در چشمانداز است، بازی با کارتهایی که به احساسات ناسیونالیستی دامن بزند و نیز ذهنها را از مشکلات داخلی منحرف کند هم، پس پشت رویکرد دولت آنکارا قابل مشاهده است.
با این همه، به نظر میرسد که آنکارا با توجه به اهرمهایی که در دست دارد تا آنجا که ممکن است به گرفتن حداکثر «امتیازات» از متحدانش در ناتو پا خواهد فشرد، ولی نهایتاً مانع ورود فنلاند و سوئد به ناتو نخواهد شد. اینکه ناتو و در وجه عمده سوئد تا چه حد در برابر خواستهای آنکارا انعطاف نشان دهند، البته میتواند ولو در ابعادی منفی برای سایر اعضا «سرمشق و الگو» شود.