ساعت ۴ بعدازظهر روز اول خرداد با شلیک پنج گلوله به سر و سینه حسن صیاد خدایی در برابر خانه این افسر نیروی قدس سپاه پاسداران، در خیابان «مجاهدین اسلام» در مرکز تهران، یک ماه مملو از مرگهای مشکوک در نقاط مختلف ایران آغاز شد و خردادی را رقم زد که تا آخرین روز آن نیز در سایه عملیات منتسب به اسرائیل ادامه یافت.
رسانههای اسرائیل در آن روز یکشنبه اول خرداد، حسن صیاد خدایی را معاون واحد عملیات ۸۴۰ نیروی قدس معرفی کردند و گفتند که این یک واحد محرمانه است که از چند سال پیش با مأموریت ضربه زدن به اسرائیلیها و منافع یهودیان در نیروی قدس برپا شده است.
دو موتورسواری که یکی از آنها گلولهها را شلیک کرده بود، آن روز گریختند و دیگر رد پایی از آنها به دست نیامد.
چند روز نگذشت که نیویورکتایمز به نقل از «منابع آمریکایی» نوشت که اسرائیل آمریکا را آگاه کرده بود که از بین بردن حسن صیاد خدایی، کار اسرائیل بوده است.
اندکی پیش از کشته شدن حسن صیاد خدایی، رسانههای اسرائیل صدا و تصویری از یک مرد با نام «منصور رسولی» منتشر کرده بودند. فردی که به صدای «بازجویان» خود پاسخ میداد و «اعتراف» میکرد که (حکومت ایران) از او خواسته تا یک اسرائیلی در ترکیه و یک خبرنگار در فرانسه و یک ژنرال آمریکایی در آلمان را به قتل برساند.
بعدها معلوم شد که منظور کنسول اسرائیل در استانبول و برنار آنری لوی، کنشگر و نویسنده مشهور یهودی الجزایریتبار فرانسوی بوده، اما هنوز نیز روشن نیست که کدام ژنرال آمریکایی در آلمان قرار بوده هدف باشد.
«منصور رسولی» در آن کلیپ صوتی تقطیع شده به «جان مادر و دختر و خانوادهاش» قسم میخورد که کاری در راستای مأموریت محوله ضربه زدن به یهودیان و اسرائیلیها انجام نداده و دیگر نیز هرگز کاری نخواهد کرد.
«منصور رسولی» کمی بعد در یک مزرعه از خود فیلم گرفت و با لبخند گفت که او یک «دامدار و باغدار» است، ولی افرادی با ربودن و تهدید او که خانوادهاش را خواهند کشت، او را وادار کردند آن سخنان را بیان کند.
رسانههای اسرائیل با استناد به «منابع» نوشتند که عوامل موساد به ایران رفته و در خاک ایران از رسولی بازجویی کردند. تلویزیون حکومتی ایران اما بعداً مدعی شد که «زورگویان مرتبط با موساد و بیگانگان» را در استان آذربایجان غربی شناسایی و بازداشت شدهاند. اما دیگر خبر بعدی از این بازداشتشدگان منتشر نشد.
همزمان با این رویدادها، نفتالی بنت، که هنوز نخستوزیر اسرائیل بود، ابتدا گفت که «دوره مصونیت ایران به سر رسیده است»، و بعداً سیاست «زدن سر اختاپوس نشسته در تهران» را بیشتر رونمایی کرد. پیشتر نیز او ایده «زدن دشمن با هزار دشنه» را عنوان کرده بود.
اظهارات بنت و دیگر مقامات نوعی اشاره تلویحی به کشته شدن حسن صیاد خدایی بود.
هنوز آیینهای پرشمار تشییع جنازه و یادبود حسن صیاد خدایی در جریان بود که شامگاه چهارم خرداد انفجاری مشکوک در یکی از واحدهای تحقیقاتی وزارت دفاع در منطقه پارچین، احسان قدبیگی، جوان نخبه علمی را کشت و یک همکار دیگر او را که نامش هنوز اعلام نشده، زخمی کرد. او زاده اراک، «شهید صنعت دفاعی» و «شهید پارچین» لقب گرفت.
محمدرضا حسنی آهنگر، فرمانده دانشگاه جامع امام حسین سپاه پاسداران روز ۳۰ خرداد تأیید کرد که انفجار پارچین «خرابکاری صنعتی بود».
چند روز بعد در نهم خرداد، ایوب انتظاری، ۳۵ ساله، دانشآموخته مهندسی هوافضای دانشگاه صنعتی شریف و مسئول چند پروژه در پردیس فنآوری یزد، دو ساعت پس از بازگشت از خانه یک دوست که در آنجا شام خورده بود، نشانههای مسمومیت شدید از خود نشان داد و با رسیدن به بیمارستان جان سپرد.
خبر مرگ او ۱۴ خرداد رسانهای شد. او نیز مانند قدبیگی دانشآموخته دانشگاه صنعتی شریف تهران بود.
دادگستری یزد ابتدا اعلام کرد که یکی از بستگان دکتر انتظاری ادعای مشکوک بودن مرگ او را در شبکههای اجتماعی مطرح کرده و با این فرد برخورد قضایی خواهد شد. اما توصیف مرگ او به عنوان «شهید» در بیانیههای استانداری یزد، این پرسش را مطرح کرد که بعید نیست که او را نیز از پای درآورده باشند.
۱۷ خرداد از مرگ یک سرهنگ دیگر نیروی قدس خبر داده شد؛ علی اسماعیلزاده. بعداً معلوم شد که مرگ او نیز روز ۹ خرداد رخ داده است؛ روزی که آخرین برگ دفتر زندگی ایوب انتظاری در یزد با دلپیچههای شدید ناشی از «مسمومیت» بسته شد.
این بار گفته شد که سرهنگ سپاهیِ همکار با حسن صیاد خدایی در واحد ۸۴۰ نیروی قدس سپاه، از بالکن خانهاش در کرج «به پایین پرتاب شده» یا عواملی او را هل دادند.
شبکههای اجتماعی مملو از ادعاهایی بود از این دست که مرگ علی اسماعیلزاده نه آنگونه که برخی منابع ایرانی نوشتند «خودکشی ناشی از تأثر از جدایی همسر»، بلکه «پرتاب عامدانه»، به ظن انتقامگیری از همکاری با عاملان کشتن صیاد خدایی بوده است.
رسانههای اسرائیل نوشتند این واقعیت که بر خلاف تشییع جنازههای حسن صیاد خدایی، احسان قدبیگی و ایوب انتظاری، تنها افرادی انگشتشمار در مراسم خاکسپاری علی اسماعیلزاده شرکت کردهاند، نشان از آن دارد که مقامات و نهادها از او دوری کردهاند
رونن برگمن گزارشگر اسرائیلی در نیویورکتایمز نوشت مقامات اسرائیلی گفتهاند کشته شدن اسماعیلزاده کار آنها نبوده است.
روزنامه یدیعوت آحرونوت روز ۱۴ خرداد نوشت که کامران ملاپور، «دانشمند جوانی که در سایت هستهای نطنز کار میکرد، درگذشته است».
کانالهای تلگرامی فارسی مدعی بودند که کامران ملاپور، اهل شهرستان ایذه در استان خوزستان، دارای مدرک دکترای هستهای، در شرایطی مرموز در تأسیسات هستهای نطنز جان باخته است.
شبکههای اجتماعی ایرانی مرگ او را نیز «مسمومیت مشکوک» نامیدند اما ظاهراً به خانوادهاش گفته شده بود که او در یک «سانحه» در سایت نطنز جان داده است. کامران ملاپور نیز همان روز ۹ خرداد جان داده بود.
رام بنباراک رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس اسرائیل روز ۲۴ خرداد در واکنش به نوشته رونن برگمن در نیویورکتایمز در این زمینه که ایران مظنون است که مرگ ایوب انتظاری و کامران ملاپور کار اسرائیل بوده، به شبکه کان گفت «ما به افراد سم نمیخورانیم».
روز ۲۲ خرداد هم خبرگزاری فارس گزارش داد که محمد عبدوس، یکی از کارکنان هوافضای سمنان «در مأموریت» کشته شده ولی بعدتر وزارت دفاع او را از کارکنان این وزارتخانه در سمنان معرفی کرد؛ جایی که مرکز پرتاب موشکهای ماهوارهبر ایران موسوم به «پایانه فضایی امام خمینی» در آن قرار دارد.
«سپاه روحالله»، شاخه سپاه در استان مرکزی، نیز در همان روز، در بیانیهای از کشته شدن علی کمانی، عضو دیگر یگان هوافضای سپاه «در سانحه رانندگی» خبر داد، و آیین خاکسپاری او روز ۲۴ خرداد در خمین برگزار شد.
جروزالم پست ۲۳ خرداد نوشته بود که عبدوس و کمانی در زمینه ساخت پهپادها فعالیت میکردند.
غریبترین مورد اما از این رشته مرگهای مشکوک، نام وهاب فرامرزیان را بر خود داشت. تنها یک اعلامیه بستگان در مورد مرگ «ستوان یکم نیروی هوافضای سپاه» در فضای اجتماعی منتشر شد، و تشییع جنازهاش روز ۲۶ خرداد در روستای زادگاهش، قرطاول در شهرستان مراغه در استان آذربایجان شرقی برگزار شد.
همزمان تمام هفته آخر خرداد با گزارشها و اظهارنظرهای مقامات اسرائیل در باره نگرانی از «برنامهریزی ایران» برای دزدیدن یا کشتن گردشگران اسرائیلی در ترکیه، به عنوان انتقام از مرگ حسن صیاد خدایی سپری شد.
شبکه کان روز ۲۹ خرداد این پرسش را مطرح کرد که آیا احتمال میرود حسین طائب، رئیس سازمان اطلاعات نظامی سپاه، و «عامل پشت پرده اعزام مأموران به ترکیه برای لطمه زدن به اسرائیلیها» «به نحوی از بین برده شود؟». یک مقام اسرائیلی پاسخ داد: هر احتمالی مطرح است.
بامداد ۳۱ خرداد اما یک افسر پیشین اسرائیلی که از پایهگذاران توئیتر ارتش اسرائیل به فارسی بوده، در توئیت خود نوشته است که یکی دیگر از مهندسین و افسران عضو صنایع دفاعی ایران ساعات دیروقت ۳۰ خرداد همراه با یک دستیار خود کشته شده است. موضوعی که هنوز جزئیات بیشتری از آن در دست نیست.
همزمان ۳۱ خرداد کانالهای تلگرامی اسرائیلی از احتمال «ربوده شدن» دو کارمند در صنایع هستهای ایران در شامگاه ۳۰ خرداد گزارشهای مبهمی منتشر کردند. این ادعا نیز هنوز راستیآزمایی نشده است.
وال استریت جورنال ۳۰ خرداد نوشته بود که حملات اسرائیل در خاک ایران تشدید شده است. یائیر لاپید، وزیر خارجه اسرائیل، در آغاز خرداد به ایران گفته بود اگر جنگ را به در خانه ما بیاورید، آن را به در خانه شما میآوریم.
بنی گانتز، وزیر دفاع اسرائیل، روز ۳۰ خرداد گفت اهداف ایرانی برای حمله، در صورتی که ایران به جان گردشگران در ترکیه یا نقاط دیگر آسیب بزند، فهرستبندی شده و در صورت آسیب دیدن هر اسرائیلی، برنامههای پرقدرت آماده شده، کلید خواهد خورد.
این اظهارات ساعتی بعد، با فروپاشی رسمی دولت نفتالی بنت، تنها یکسال پس از آغاز به کار این دولت همزمان شد؛ فروپاشی که سرآغاز یک دوره بیثباتی سیاسی طولانی دیگر در اسرائیل است و به گفته ناظران هیچ بعید نیست که بنیامین نتانیاهو را که تنها یک سال از قدرت دور بوده، از سکوی رهبری اپوزیسیون به اقامتگاه نخستوزیری بازگرداند.
نتانیاهو نیز در بیش از ۱۵ سال نخستوزیری در تقابل با جمهوری اسلامی ایران، از بنت که عمر دولتش کوتاه بود، کمتر مایه نگذاشته بود.
در پی اعلام فروپاشی دولت اسرائیل نیز در بامداد ۳۱ خرداد معلوم شد که نفتالی بنت در دوره چند ماهه انتقالی کماکان مسئول پرونده تقابل با ایران خواهد ماند و این احتمال مطرح است که سیاست او در دوران گذار حتی تشدید شود تا در انتخابات پیشروی اسرائیل آرای بیشتری نصیب احزابی کند که به او و لاپید وفادار بودند.
بدین ترتیب، ممکن است پس از ماه پرالتهاب خرداد برای ایران، ماههای بعدی نیز آبستن رویدادهای مشابه یا حتی وخیمتر باشد و همزمان نگرانیهای امنیتی اسرائیل، بنا به نوشته خود رسانههای اسرائیل، از ناحیه واکنشها و اقدامات احتمالی ایران، غیر از ترکیه، به کشورهای دیگر نیز سرایت کنند.