گورستان خاوران، نامی شناخته شده در ادبیات سیاسی ایران پس از انقلاب است که نامش با وحشت و درد و رنج هزاران انسان بیپناه و بیدفاع گره خورده است. نامی که یادآور خونینترین و سیاهترین بُرهه پس از انقلاب اسلامی است؛ دهه شصت و تابستان خونین سال ۶۷.
مکان هزاران گور بینام و مدفن دهها هزار زندانی بیدفاع که در پی فرمان سران جمهوری اسلامی کشتار و شبانه در گورهای گروهی دفن شدند، بیهیچ نشان و بیهیچ مزاری، و بیهیچ فرصتی برای سوگواری خانوادههایی که عزیزانشان را در این کشتار دهشتناک از دست داده بودند.
اما شاید بسیاری از مردم ایران ندانند که بخش شمالی این گورستان مدفن گروهی دیگر از ایرانیان که است پس از انقلاب به دلیل دین و آیینشان، به کررات مورد ستم و تبعیض سازمانیافته قرار گرفتهاند.
تنها دوسال پس از وقوع انقلاب اسلامی و با در پیش گرفتن سیاست عدم تحمل پیروان آیین بهایی از سوی سران رژیم اسلامی، زمین گورستان بهاییان در فضای شهری تهران مصادره و هزاران مزار متعلق به بهاییان تخریب شد و از آن پس پیروان آیین بهایی واداشته شدند که پیکر عزیزان درگذشتهشان را در زمینی بایر خارج از شهر، در منطقه خاوران به خاک بسپارند.
قطعه زمینی به ابعاد تقریبی ۳۰ متر در ۶۰ متر، واقع در جنوبشرقی تهران در جاده خراسان که یکسره با سنگ و کلوخ پوشیده شده بود و دور تا دور آن حصار آهنی کشیده شده بود.
بهاییان نام این گورستان جدید را نیز گلستان جاوید نهادند. جایی که هیچ امکاناتی نداشت و خانوادهها هنگام انجام مراسم کفن و دفن در آن با سختی و زحمت فراوان روبهرو بودند. یکی از شاهدان عینی به خاطر میآورد که در ابتدای استفاده از این گورستان، چطور خانوادههای بهایی برای آبیاری درختانی که خود در آنجا کاشته بودند، به نوبت با دبه به درختان آب میدادند.
خاوران به نوعی، مدفن غیرمسلمانان است. بخش غربی گلستان جاوید، آرامستان ارمنیهاست که از شرایط نسبتاً بهتری برخوردار است. در بخش دیگری از آن باغی مربوط به هندوهاست که مردگانشان را با مناسک خاص خود در آن به خاک میسپارند.
اما بخش جنوبی گورستان جاوید حکایت دیگری دارد. زمینی که مشهور بود حکومت پس از انقلاب اسلامی مخالفانش را اعدام و در آن جا دفن میکند. اما دردناکترین بخش ماجرا، هزاران قربانی کشتار تابستان خونین ۶۷ و دفن پیکرشان در گورهای دستجمعی است. جمهوری اسلامی هرگز به خانوادههای کشتهشدگان دهه ۶۰ اجازه نداد که بر سر مزار عزیزانشان سنگ قبری بگذارند و یا در آنجا به سوگواری بپردازند.
یکی از بهاییان که از نزدیک شاهد ماجرا بوده در این رابطه میگوید: «نمیدانم که چطور خانواده برخی از این کشته شدگان، در نقطهای از این زمین صاف بزرگ، ناگهان میدیدیم سنگ قبری نهاده و در آنجا سوگواری میکنند، احتمالاً حدس میزدند که پیکر عزیزشان آنجا دفن شده است. ولی بیشتر خانوادهها نمیدانستند که محل دفن عزیزانشان کجاست. معمولاً افراد زیادی به آنجا میآمدند شاید به هزاران نفر میرسید، که در مناسبتهای مختلف به ویژه در جمعه پایان سال، در آنجا گرد هم میآمدند. شعر میخواندند، ترانههای ای ایران و یار دبستانی و نظیر آنها را میخواندند و برخی نیز بر سر مزارهای بینام و نشان قرآن میخواندند. مناسک خودجوش بود و معمولاً فضای ملتهیب و اعتراضی بر خاوران حاکم بود که بسیار تأثیرگذار بود».
به گفته این شهروند بهایی، تنها شانس حکومت در آن زمان، نبود فضای مجازی بود. هرچند که همان موقع هم بازتاب داشته است. به نظر میرسد تنها سند و مدرکی که میتوانست در مجامع بینالمللی بر علیه ایران به عنوان جنایت علیه بشریت شناخته شود، همان قطعه زمین بوده که در نتیجه حساسیت بسیار حکومت را در پی داشت.
در همان سالها برخی از شاهدان دیده و شنیده بودند، که در چند نوبت در گورستان خاوران استخوان و بقایای جسد کشف شدند که دوباره دفن شدند.
اواخر دهه ۷۰ و یا اوایل دهه ۸۰، قسمت شمالی زمین پر میشود و بهاییان درخواست میدهند که زمین دیگری به آنها واگذار شود. قطعه زمینی در ضلع شمالی به دفن مردگان جدید اختصاص یافت که به گلستان جاوید جدید معروف شد که حدود ۳۰ متر با گلستان جاوید قدیم فاصله داشت.
این بخش نظم و امکانات بیشتری همچون آب، سرویس بهداشتی و غسالخانه داشت که البته سالها طول کشید تا این امکانات فراهم شود. پس از این بود که درب گورستان جاوید قدیم یا خاوران بسته شد و مردم به ناچار از درب شمالی داخل میشدند. از این رو دیگر امکان رفتن جمعیت به بخش جنوبی گورستان نبود و کنترل بیشتری بر آمد و رفت به بخش جنوبی اعمال میشد.
به گفته یکی از شاهدان، در دوره احمدی نژاد، کنترل بر بخش جنوبی که محل دفن قربانیان کشتار ۶۷ بود، بیشتر شد، به طوری که دیگر مثل گذشته امکان ایجاد تجمع و گردهمایی خانوادههای قربانیان نبود. این کنترل حتی شامل بهاییان نیز میشد، به طوری که برخی از خانوادههای بهایی که قصد داشتند بر سر مزار عزیزانشان در گلستان جاوید قدیم بروند، به کرات با در بسته روبهرو میشدند.
اما در اواخر سال ۱۳۹۹، با آنکه گلستان جاوید جدید هنوز جا داشته، ناگهان از سوی نهادی نامشخص شروع به سنگاندازی بر سر دفن درگذشتگان بهایی در آنجا شد و به خانوادهها گفته شد که باید مردگانشان را از این پس در بخش جنوبی یعنی همان مکان گورهای دستجمعی قربانیان دهه شصت، به خاک بسپارند.
یکی از شاهدان عینی در این رابطه میگوید: «میخواستند آثار جرم را کاملاً رفع کنند. ما خیلی مقاومت کردیم و باز هم به دفن مردهها در همان گلستان جاوید جدید ادامه دادیم، ولی فردی بدون اینکه کارت شناسایی ارائه دهد و معلوم باشد که از کدام نهاد است، هر روز به گلستان جاوید جدید رفت و آمد داشته و بی آنکه بدانیم مسئولیتش چیست مدام آنجا بود و نظارت میکرد و از مردم عکس میگرفت. او دائم از صبح تا ظهر آنجا بود و دستور میداد و در کار بقیه دخالت میکرد».
به گفته یکی دیگر از شاهدان، از یکسال پیش دورتادور هر دو زمین را با فاصله چند متر، پایههای دیوار بتونی گذاشته و اوایل به بهاییان میگفتند این به شما ربطی ندارد و قرار است قبرستان کلیمیان باشد. اما اخیراً دیوار را تکمیل و روی آن دوربین امنیتی نیز نصب کردهاند. او میگوید این دیوار دورتادور هر دو قبرستان است و گویا دری در میانه هر دو گورستان هست که در اختیار آنهاست و کاملاً هر دو گورستان را تحت کنترل دارند.
به نظر میرسد که جمهوری اسلامی با چنین تمهیداتی سعی در پاک کردن گورستان خاوران از ذهن و خاطره ایرانیان دارد تا بدین وسیله بتواند آثار جنایات کشتار خونین و دهشتبار دهه شصت و به ویژه تابستان ۶۷ را از بین ببرد.
اما آنچه مسلم است اینکه آثار چنین جنایتهایی هرگز با اقداماتی از این دست فراموش نشده و تاریخ داوری روشن خویش را درباره آن بیان خواهد کرد، تا جهانیان بدانند حکومتی که با شعار عدالت و آزادی بر سر کار آمده بود، با فرزندان این آب و خاک چه کرد.