هنوز ۵ هفتهای بیشتر از آخرین کنگره حزب کمونیست چین و ستایش بیحد و مرز از سیاست «کووید صفر» رهبری کشور در این کنگره نمیگذرد.
شی جین پینگ و سایر مقامهای ریز و درشت حکومتی دائم با استناد به شمار نسبتاً پایین قربانیان کرونا در چین در قیاس با آمریکا و برخی دیگر از کشورهای غربی، آن را نشانه برتری سیستم چین در قیاس با نظامهای دمکراتیک در مقابله با بحرانهایی مانند بحران کرونا معرفی کردهاند تا بگویند که حرف نظریهپردازانی مانند فوکو یاما که نظام چین را «اقتدارگرا ولی کارآمد» توصیف کردهاند، مصداق و معنا دارد و از آن برتری سیستم بسته خود را بر نظامهای دمکراتیک نتیجه بگیرند.
این که سیاست «کووید صفر» در چین ادامه صفرهای دیگری در عرصههای مختلف اجتماعی و سیاسی بوده است هم کمتر در تبلیغات مقامها و نهادهای چین بیان شده است، از «گردش اطلاعات صفر» گرفته تا «تکثر صفر» و تا «تغییر صفر» که از جمله به خاطر عدم بازبینی به موقع سیاست کووید صفر و اعمال تغییرات در آن، حالا کشور نهایتاً با برخی التهابها روبهرو شده است.
«کووید صفر» سیاستی خاص چین
سیاست دولت چین در مقابله با کرونا ۱۸۰ درجه با سیاستی که برای مثال در سوئد پیش رفت، متضاد بود. در بسیاری از کشورها راه سومی میان این دو برگزیده شد.
در چین سیاست این بوده و هست که با مشاهده اولین مورد ابتلا در یک منطقه بلافاصله آنجا را مشمول قرنطینه سفت و سخت بکنند، رفت و آمد متوقف شود و تست اجباری هر دو روزه برای شهروندان به اجرا درآید. این که این رویکرد مثلاً در منطقهای مثل شانگهای که شاهرگ اقتصادی جهان به شمار میآید، عملاً هفتهها به تعطیل بسیاری از نقل و انتقالهای کالا و مواد نیمساخته و خام در گسترده بینالمللی منجر شده و حلقه تأمین مواد برای تولیدات و تامین بازار را در بسیاری از نقاط جهان با مشکل روبهرو کرده یک طرف، فشاری که بر اقتصاد چین میآید و رشد بیسابقه ۳۰ ساله آن را به تنزلی بیسابقه دچار کرده هم یک طرف و ناجور و بدشدن وضعیت معیشت و اعصاب و روان جمعیت مانده در گوشه خانه در مناطق مختلف چین هم یک طرف. بروز اعتراضات کمسابقه در روزهای اخیر حاصل همین مجموعه بود.
پیش از اعتراضات روز یکشنبه، خبر اعتراضات در بزرگترین کارخانه تولید آیفون در چین (فاکسفون) به محدودیتهای شدید کرونایی هم، از خبرهای مهم جهان شد. این شرکت ۲۰۰ هزار کارگر در چین دارد. فولکس واگن، بزرگترین تولیدکننده خودرو در اروپا که یک سوم خودروهای خود را در چین تولید میکند نیز مجبور شده که بسیاری از خط تولیدها را به دلیل محدودیتهای دولتی و غیبت کارگران موقتاً متوقف کند.
یک وجه سیاست اعمالی در چین متوجه این بوده که ابتلای جمعی که معمولا روش مناسبی برای ایجاد ایمنی جمعی یا رمهای است به جریان نیافتد، چون اطمینانی وجود نداشت که نظام درمانی کشور بتواند در برابر ارائه خدمات به موجی از مبتلایان که روانه بیمارستان میشوند دوام بیاورد و چه بسا که مرگ و میر در کشوری با چگالی بالای جمعیت از کنترل خارج شود.
در سوئد کمجمعیت اما بر عکس، کمترین محدودیتها اعمال شد تا این ایمنی جمعی با سرعت هر چه بیشتر به جریان بیافتد.
در بسیاری از کشورها اما اعمال محدودیتهایی نسبی، نه شدید مثل چین و نه فقدان تقریباً کامل محدودیت مثل سوئد تدبیری بود که هم چرخه تحرکات اقتصادی و اجتماعی دچار سکته نشود و هم وضعیت تا کشف و ساخت واکسن قابل کنترل و مدیریت باشد و نظام درمانی فرونپاشد.
در ایران هم، بعد از یک دوره سردرگمی و بیمبادلاتی عمدی که در اعلام دیرموقع شیوع کرونا یا مقابله با ورود واکسنهای آمریکایی و بریتانیایی نمود یافت، دولت در سیاست اعلانی خود راه سوم را برگزید که البته از سر نگرانی از ناکارایی و ناتوانی در ارائه خدمات و تامین معیشت مردم، در اعمال عملی آن بازماند و در اجرای آنها با بیمسئولیتی و تساهل تمام عمل کرد. این که مخدوش بودن رابطه حکومت و مردم هم در پیشبرد هر گونه سیاست ولو درست هم میتوانست خلل ایجاد کند هم کماهمیت نبوده است.
مشکلاتی فراتر از «کووید صفر»
مشکل چین این است که چشماندازی برای پایان سختگیری و تداوم سه ساله در تدابیر قرنطینهای دیده نمیشود، یعنی نه ضعیفشدن سویههای جدید کرونا و نه رواج واکسن رهبری چین را متقاعد نکرده که از سختگیریهای قرنطینهای که علاوه بر وضعیت اقتصادی مردم، شرایط روانی و روحی آنها را هم به نحوی منفی تحت تأثیر قرار میدهد منصرف شود.
با این وجود، به یک باره هم، دوباره اینجا و آنجا شمار ابتلا صعود نجومی پیدا میکند، کما این که روز یکشنبه تعداد مبتلایان ثبتشده به حدود ۴۰ هزار نفر رسید که در سال جاری بیسابقه بوده است. البته در چنین شرایطی حالا بیایند و قرنطنیههای سفت و سخت را بردارند هم، با توجه به شدت شیوع اومیکرون، مشکل میتواند ابعاد وخیمتری به خود بگیرد، یعنی که رهبری چین کم و بیش در یک مخمصه گرفتار شده است.
این مخصمصه به پایینبودن سطح واکسنیاسیون که نوعی راهحل منطقی و علمی برای پایان دادن به قرنطینههاست هم برمیگردد.
علاوه بر کارایی نازل واکسنهای چینی، این هم هست که تنها ۸۶ درصد افراد بالای ۶۰ سال در چین دو بار واکسن دریافت کردهاند و تنها ۶۸ درصد آنها مشمول واکسن سوم هم شدهاند. این در حالی است که ایجاد ایمنی بهتر در جامعه نیازمند رقمی بالاتر از تزریق واکسن یادآور (بوستر) است.
مخمصه دولت چین حالا این است که اگر سیاست کرونا صفر را بعد از سه سال کنار بگذارد، ورای مشکلات تکنیکی و درمانی آن که به سادگی میسر نیست، این معنا را هم میرساند که در برابر اعتراضات عقبنشینی کرده است. چنین برداشتی میتواند آنهایی که در اعتراضات شعارهایی علیه کل سیستم و رهبری آن دادند دلیرتر کند و خود را در پیگیری این شعارها محقتر ببینند.
شعارهایی که اینجا و آنجا علیه کل حکومت مطرح شدهاند البته صرفا به مشکلات ناشی از کووید صفر برنمیگردد. در ۱۰ سالی که شی جین پینگ حکمران چین است نظام این کشور بیش از پیش بستهتر شده است و رصد و کنترل اجتماعی و فردی هم با پیشرفتهترین تکنیکها ابعاد گستردهتری یافته، کنترلی که اعمال قرنطینههای سفت و سخت هم بدون آنها شاید ممکن نمیبود.
ایدئولوژیکشدن هر چه بیشتر نظام آموزشی و رسانهای، اعمال انسدادهای بیشتر در اینترنت، تغییر در قانون اساسی به نفع تداوم زمامداری شی بعد از دو دوره ئنج ساله و ایجاد فضایی برای رشد و میدان دادن به کیش شخصیت و الوهیت بخشیدن به شی هم از جنبههای دیگر سیاستهای رهبری چین در سالهای اخیر بوده است.
این در حالی است که در عرصه بینالمللی، با توجه به برآمد چین به عنوان دومین قدرت اقتصادی جهان که میتواند در ادامه به تغییرات اساسی در معادلات قدرت شکلگرفته بعد از جنگ جهانی دوم بیانجامد هم، چالشهای سیستمی بیش از پیش شدت گرفتهاند. حالا غرب نسبت به رویکردهای چین در قبال جنبش آزادیخواهی در هنگ کنگ یا استقلالخواهی در تایوان یا حضور نظامی چین در دریای جنوب چین و حوزه پاسفیک حساسیت بیشتری دارد و توجه و تمرکز بر روی آنها را بخشی از رویکردها در مهار چین و رقابتهای سیستمی میبیند.
اینکه در بحبوبه اعتراضات در چین برخی از کشورهای غربی پیشنهاد خود مبنی بر ارائه واکسنهای نسل جدید ((Rmna را به رهبری پکن با تأکید و ندای بلندتری اعلام کردهاند، هم جنبههای انسانی دارد، هم واجد انگیزههای اقتصادی است و هم اشارهای زیرکانه به رقابتهای سیستمی و فرادستی غرب در فناوریهای پیشرفته است.
در این میان واگرایی و کندشدن روندهای جهانیشدن، یعنی همان روندهایی که در سه دهه اخیر از عوامل اصلی رشد اقتصادی چین بوده است نیز مشکل کمی برای رهبری چین نیست. هم قدرتگیری چشمگیر چین و جدیترشدن رقابت سیستمی و هم وضعیتهای اقتصادی منفی خاصی که در کنار جنبههای مثبت جهانیشدن، در کشورهای غربی به وجود آمده، و از جمله به قدرتگیری راست پوپولیست و گرایشهای ملیگرایانه و تمرکز بر کاهش پیوندهای اقتصادی با چین و تقویت بیشتر اقتصاد ملی یا همپیوندی بیشتر با کشورهای «همسو» انجامیده است، همه و همه از نقش و وزن چین در اقتصاد بینالمللی به این یا آن اندازه میکاهد.
«توافقی» که خدشه برداشته است
در ۳۰ سال گذشته، یا به عبارت دقیقتر، در دوران پس از سرکوب جنبش گسترده میدان تیان آنمن دل سال ۱۹۸۹، میان رهبری چین و جامعه نوعی توافق نانوشته شکل گرفته بود که بر اساس آن دولت قول رفاه و بهبود وضعیت اقتصادی میداد و جامعه هم باید سرخود را پایین میانداخت و جز تحسین یا حداکثر سکوت برای حکومت نمیداشت.
هم روندهای یادشده در عرصه بینالمللی و هم سیاست «کووید صفر» حالا در تداوم و ضمانت این توافق شک و خدشه اساسی وارد آوردهاند. این که بنا بر برخی گزارشها نقاط مختلفی از چین و از جمله ۵۰ دانشگاه مختلف در ناآرامیهای اخیر درگیر بودهاند و اعتراضاتی را رقم زدهاند که بعد از جنبش میدان تیانآنمن بیسابقه تلقی میشوند، را میتوان نشانه بارزی در این راستا تلقی کرد.
واکنش اولیه رهبری چین عقبنشینی معین و غیرگسترده در برخی از جنبههای سفت و سخت قرنطینهها بوده است، مانند برداشتن محدودیت کامل در رفت و آمد به منطقه قرنطینهشده یا لغو اجبار تست دو روز یک بار و ...
روز چهارشنبه، ۹ آذر، سون چونلان، قائممقام نخستوزیر چین از «یک مرحله جدید پاندمی» سخن گفت که شایعات درباره عقبنشنی بیشتر دولت و رفع احتمالاً گستردهتر محدودیتها را هم به دنبال آورد. سون در جلسه کمیسیون ملی بهداشت چین گفت: «از آنجا که سویه اومیکرون خطرات کمتری دارد و شمار بیشتری از شهروندان هم واکسن دریافت کردهاند و تجربه دولت هم در پیشگیری از شیوع کرونا فزونتر شده، مقابله ما با این پاندمی حالا وارد فاز جدیدی میشود و وظایف و رویکردهای ما هم تغییر میکنند.»
در همین راستا در روزهای اخیر محدودیتها بیش از پیش کاهش یافتهاند و از جمله بردن مبتلایان به مراکز خاص نگهداری متوقف شده است. حالا اگر کسی به کرونا مبتلا شد میتواند در خانه خود در قرنطینه بماند.
به موازات کاهش محدویتها دولت بر شدت تدابیر امنیتی و بازداشتها هم افزوده است. تدابیر بحثانگیزی مانند نشاندادن چهره تماشاگران فوتبال در بازیهای قطر از تلویزیون به صورت مات هم، همچنان جریان دارد. دولت بیم دارد که مردم با دیدن تماشاگران بدون ماسک در استادیومهای قطر بیش از پیش در باره زدن اجباری ماسک حتی در اماکن سرباز معترض شوند.
مجموعه سیاستهای انعطافی و امنیتی حکومت اما بعید است که پایان ماجرا را رقم بزند، چرا که عدم بازبینی اساسی در سیاست کرونایی در تلفیق با مشکلات دیگری که رهبری چین در گستره داخلی و خارجی با آنها روبهروست، شرایط را برای نارضایتی و ناآرامی همچنان مساعد نگه میدارد.
این که در رویارویی با این وضعیت که حالا با برآمد یک طبقه متوسط دارای مطالبات اجتماعی، فردی، فرهنگی و سیاسی هم با دوران گذشته متفاوت شده، حکومت تا چه حد دوباره به راهکارهای سختافزاری و سرکوب متوسل شود و تا چه حد عقبنشینی پیشه کند، معادله سختی برای آن و تداوم قدرت بلامنازعش خواهد بود.