در میانه کسری گسترده گاز ایران و مازوتسوزی افسارگسیخته در نیروگاهها و صنایع، رئیس دفتر انرژی سازمان برنامه و بودجه میگوید بحران گازی کشور تا دو دهه آینده ادامه خواهد داشت.
احمد زراعتکار اعلام کرده است «تا سال ۱۴۲۰ باید بحران گازی را تحمل کنیم». او گفت حوزه انرژی با «بحران» مواجه شده و اگر این بخش نتواند خود را سرپا نگه دارد، نمیدانیم سایر بخشها چه شرایطی خواهند داشت.
حواله حل مشکل گاز ایران به دو دهه آینده در حالی است که بر اساس گزارشهای خود وزارت نفت و نیز نهادهای انرژی بینالمللی، میدان پارس جنوبی که ۷۰ درصد گاز ایران را تأمین میکند، از سال آینده وارد نیمه دوم عمر خود میشود و هر سال ۱۰ میلیارد متر مکعب از تولید آن کاسته خواهد شد و بهمرور زمان، افت تولید این میدان شتاب خواهد گرفت.
تا سال گذشته فشار این میدان حدود ۱۲۰ «بار» (واحد اندازهگیری فشار مخازن) بود، اما از سال آینده هر سال ۷ «بار» از فشار این میدان کاسته خواهد شد؛ بهعبارتی، هر سال معادل یک فازِ پارس جنوبی از رده خارج خواهد شد.
قطر؛ شریکی که زود جنبید
میدان پارس جنوبی، بزرگترین میدان گازی جهان، میان ایران و قطر مشترک است. یکسوم این میدان در آبهای ایران و دوسوم آن در آبهای قطر است. قطر ۱۰ سال زودتر از ایران آغاز به تولید گاز از این میدان کرد و تاکنون ۲.۵ برابر ایران گاز از این میدان مشترک پارس جنوبی تولید کرده است.
بخش قطری پارس جنوبی چند سال پیش وارد نیمه دوم عمر خود شده بود، اما این کشور با کمک شرکتهای غول غربی، از جمله توتال فرانسه سکوهای ۲۰ هزار تنی (۱۵ برابر بزرگتر از سکوهای بخش ایرانی) با کمپرسورهای عظیم را نصب کرد و از سال گذشته پروژه افزایش ۳۵درصدی تولید گاز از این میدان تا سال ۲۰۲۷ را آغاز کرده است.
همان سال، تولید سالانه گاز ایران از این میدان حداقل ۵۰ میلیارد متر مکعب افت خواهد داشت که معادل یکپنجم از تولید کنونی سالانه گاز کشور است. تولید گاز قطر از این میدان نیز تقریبا به همین میزان رشد خواهد داشت.
ایران بعد از برجام سال ۱۳۹۴ قراردادی ۵ میلیارد دلاری با کنسرسیومی بهرهبری شرکت توتال فرانسه برای توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی امضا کرد که نیمی از ارزش قرارداد مربوط به ساخت یک سکوی ۲۰ هزار تنی با دو کمپرسور عظیم برای جبران افت فشار میدان پارس جنوبی بود.
ایران در نظر داشت سفارش حدود ۱۵ سکوی ۲۰ هزار تنی با کمپرسورهای بزرگ را به شرکتهای غربی بدهد، اما با خروج آمریکا از برجام، شرکت توتال نیز بهرغم سرمایهگذاری ۴۵ میلیون دلاری، این پروژه را رها کرد.
ساخت هرکدام از این سکوها حدود سه سال زمان میبرد و فناوری آن تنها در دست چند شرکت انگشتشمار غربی است؛ بهعبارتی، حتی در صورت احیای برجام و بازگشت شرکتهای غربی به ایران، سالها زمان نیاز خواهد بود تا جلو افت تولید گاز ایران گرفته شود.
آقای زراعتکار همچنین گفته است پنج فاز پارس جنوبی ایران، از جمله فاز ۱۱، هنوز نیمهکاره مانده است. ایران بیش از یک دهه است که نتوانسته این پروژهها را تکمیل کند.
او همچنین گفته است سهم مصرف گاز در بخش خانگی ۳۳ درصد است و ۳۴ درصد از گاز نیز به نیروگاههای برقی میرود: «این آمار میتواند فاجعهآمیز باشد.»
او گفت مهمترین چالشهای بخش انرژی تحریمهای بینالمللی، عدم توجه به مدیریت مصرف و بهینهسازی انرژی، سهم پایین فرآوردههای با کیفیت از تولیدات، ناکارآمدی رابطه مالی صنعت برق و دولت، ناکارآمدی رابطه مالی شرکت ملی نفت و دولت، کمبود منابع مالی جهت سرمایهگذاری در طرحهای توسعهای و نگهداشت میادین نفت و گاز است.
هدررفت گاز در ایران
آمارهای بانک جهانی و وزارت نفت ایران نشان میدهد سالانه ۱۸ میلیارد متر مکعب گاز تولیدی کشور در همان مرحله تولید از میادین نفتی، بهخاطر عدم نصب تجهیزات جمعآوری گازی که همراه با نفت استخراج میشود، در مشعلها سوزانده و هدر داده میشود.
حدود ۹ میلیارد متر مکعب از گاز تولیدی کشور نیز در شبکه فرسوده انتقال و توزیع دچار نشتی شده و به هدر میشود. بدین ترتیب، تنها در مرحله تولید و انتقال، سالانه ۲۷ میلیارد متر مکعب گاز کشور تلف میشود که معادل حدود نیمی از کل مصرف گاز ترکیه است.
از طرفی سالانه ۶۵ تا ۷۰ میلیارد متر مکعب گاز کشور در نیروگاههای برقی حرارتی با راندمان ۳۷ درصد مصرف میشود؛ درحالیکه راندمان نیروگاههای حرارتی پیشرفته در جهان بالای ۵۰ درصد است. آمارهای وزارت نیرو هم نشان میدهد ۱۳ درصد از برق تولیدی کشور در شبکه فرسوده و قدیمی انتقال و توزیع تلف میشود.
بدین ترتیب، بخش بزرگی از گاز ایران در مرحله تبدیل به برق و انتقال آن تلف میشود و در مجموع بیش از یکچهارم گاز تولیدی کشور بدون اینکه به دست هیچ مصرفکنندهای برسد، در مرحله تولید و انتقال و همچنین تبدیل به برق و انتقال آن تلف میشود.
ارزش این میزان از هدررفت گاز با توجه به قیمتهای کنونی بازارهای جهانی حدود ۴۵ میلیارد دلار در سال است.
در رابطه با تحریمها، جمهوری اسلامی مدعی است که هدف از توسعه برنامه هستهای تولید برق اتمی است، اما آمارهای وزارت نیرو نشان میدهد سهم برق هستهای از تولید برق کشور کمی بیش از نیم درصد است و طی یک دهه گذشته ارزش مجموع برق تولیدی نیروگاه بوشهر حتی به ۵ میلیارد دلار نرسیده؛ درحالیکه بنا بر گفته مقامات ایران، بیش از ۸ میلیارد دلار برای راهاندازی نیروگاه بوشهر هزینه شده است.
همچنین آمارهای مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد که ایران طی ۴ سال گذشته سالانه حدود سه میلیارد دلار در بخش تولید نفت و گاز سرمایهگذاری کرده، درحالیکه این رقم بایستی حداقل ۲۰ میلیارد در سال میشد.
بدهیهای شرکت ملی نفت ایران نیز طی سالهای گذشته هر سال ۱۰ میلیارد دلار افزایش یافته و بنابر آخرین آمارها تا ابتدای پارسال حدود ۷۰ میلیارد دلار بود و این شرکت نیز منابعی برای سرمایهگذاری بیشتر در حوزه انرژی ندارد.
۷۰ میلیارد دلار معادل بیش از یکسوم تولید ناخالص داخلی ایران بر اساس قیمتهای جاری است و بازپرداخت بدهی شرکت ملی نفت بسیار سخت خواهد بود.