لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳ تهران ۰۲:۰۲

یک‌سالگی تهاجم به اوکراین؛ از پل ناموجود در کی‌یف تا توهمات در تهران


روز ۲۴ فوریه (پنجم اسفند) اولین سالگرد شروع جنگ روسیه علیه اوکراین است. این جنگ در همین مدت بار دیگر اثباتگر این واقعیت بوده که شروع جنگ ساده است و به اراده و تصمیم طرفی که می‌خواهد جنگ بکند بستگی دارد ولی شروع که شد، دیگر از دست شروع‌کننده در وجه عمده خارج است.

خیلی از جنگ‌ها با همین توهم شروع شده که خودمان شروعش می‌کنیم و به موقع هم تمامش می‌کنیم. منتهی جنگ که کلید خورد، روند و عاقبتش دیگه صرفاً در اراده طرفی که شروع کرده نیست و تابع پیچیدگی‌های زیادی است.

صدام حسین جنگ را با همین توهم شروع کرد که دو سه هفته بخشی از ایران را می‌گیرم و تمام، جمهوری اسلامی با همین توهم ادامه‌اش داد، آمریکایی‌ها هم با همین توهم به عراق حمله کردند. عربستان هم با همین توهم می‌خواست یک جنگ ۵-۶ هفته‌ای در یمن بکند و قال قضیه را بکند. حالا کار به ۸ سال کشیده و جنگ روسیه هم در مسکو این گونه تصور می‌شد که ظرف چند هفته تمام است، حالا ولی دل شیر می‌خواهد که راجع به زمان اتمامش گمانه‌زنی کنی.

کرملین ورای فرادستی در عرصه نظامی، جنگ را با این امید هم شروع کرد که با توجه به شقاق ملی، نارضایتی‌ها، تبعیض‌ها و فسادها و برخی تصورات آکنده به واقعیت و توهم در باره نظر مثبت بخش‌هایی از جامعه اوکراین به روسیه، ارتش این کشور در ورود به اوکراین کم و بیش با استقبال مواجه خواهد شد، شکاف‌های قومی و ملی در این کشور شدت خواهد گرفت و همکاری بخش‌های بزرگی از مردم با قوای روسیه امر مسلمی خواهد بود.

منتهی در عمل حمله روسیه سبب شد که ضعف ساختار «دولت-ملت» اوکراین که از بعد از استقلال این جامعه را همراهی کرده بود تا حدودی رفع و رجوع بشود و جامعه برای مقابله با حمله روسیه به یک پارچگی بیشتری برسد. حمایت یک پارچه غرب و تبدیل کردن جنگ به یک یک جنگ نیابتی واقعی و سرازیرشدن سیل اسلحه غربی به سوی اوکراین هم کم در شکست محاسبات کرملین و ناکام‌ماندن حمله برای تصرف کی‌یف بی‌تأثیر نبوده است.

پلی که تنها روی نقشه بود

در مورد ناکامی روسیه در پیشروی به سوی کی‌یف علاوه بر ناکارایی و آسیب‌پذیری شیوه‌های جنگ قرن بیستمی، یعنی اعزام ستون بلندی از نیروها به درون خاک «دشمن» که پاشنه آشیل نیروهای روسی در اطراف کی‌‌یف شد، یک موضوع هم شاید خنده‌آور باشد، ولی واقعی است.

ارتش روسیه برای تسخیر پایتخت اوکراین باید به این شهر نزدیک که شد از یک رودخانه عبور بکند و کار را یک سره سازد. نقشه‌ای که به فرماندهان میدانی داده بودند مربوط به سال ۱۹۸۶ بود و نشان می‌داد که یک پل بر این رودخانه است. ظاهراً این پل در دوران شوروی طراحی شده بوده ولی ساخته نشده بود. القصه سپاه روسیه به پای رودخانه که می‌رسد پلی نمی‌بیند و بور می‌شود. به فکر زدن پل موقت می‌افتد که همین توقف و تاخیر هم فرصتی به نیروهای اوکراین می‌دهد برای حمله به آنها و رقم خوردن ناکامی حمله به کی‌یف.

البته چه انسجام داخلی بیشتر در اوکراین در پیامد جنگ، چه ارسال گسترده سلاح از سوی غرب و چه تحریم‌هایی که علیه روسیه اعمال شده اما و اگرهایی هم دارند و معلوم نیست که نهایتاً سرنوشت جنگ را به سرعت یا حتی در درازمدت به سود اوکراین رقم بزنند.

فساد گسترده و «بخور و ببری» که در اوکراین بیداد می‌کند، اخیراً معلوم شد که در درون وزارت دفاع و امور مربوط به جنگ هم جاری و ساری بوده است. قبل از جلسه نمادین اخیر کمیسیون اتحادیه اروپا در اوکراین زلنسکی اقداماتی نمایشی برای مقابله با فساد و اعمال فشار براتحادیه جهت پذیرش سریع‌تر اوکراین در اتحادیه به عمل آورد که کمتر باورپذیر شد.

خبرها درباره همدستی شهروندان یا این یا آن مقام اوکراینی با روس‌ها هم نادر نیست. دولت در فراخوانی نیروهای ذخیره هم وضعیت لزوما راحتی ندارد و مجبوراست که به بگیر و ببند و تفتیش و ...متوسل بشود. ضعف‌های مربوط به ساختارهای دمکراتیک و تیزی و تندی نسبت به مسائل قومی و ملی در اوکراین را هم که جنگ فزون‌تر کرده، مجلس عملاً به کنار گذاشته شده و درباره انتصابات حول و حوش زلنسکی هم نقد و انتقاد کم نیست. جامعه هم زیر تأثیر ترس و بیم حملات روزانه و وضعیت معیشتی خود به لحاظ روانی و عصبی با مشکلات گسترده‌ای روبه‌روست و تجارت قرص‌های خواب‌آور در داروخانه‌ها و بیرون از آن در اوج است و ...

از آن سو، جنگ روسیه را هم، نه تنها به لحاظ اقتصادی که به لحاظ سیاسی و اجتماعی به شدت به عقب رانده. درست است که اقتصاد کم و بیش نفتی روسیه آن طور که تصور می‌شد دچار بحران نشد، ولی به هر صورت از توسعه بازایستاده و لزوماً هم این نیست که تحریم‌ها سبب نوآوری و خلاقیت بشوند و اتکای کشور تا اطلاع ثانوی به نفت و گاز کاهش یابد یا چین بتواند جایگزین غرب در رفع همه نیازهای روسیه بشود، وضعیتی که در ایران هم است، البته بدترش. شدت گرفتن تیغ انسداد و سرکوب و ممانعت بیشتر از گردش آزاد اطلاعات و بستن هر چه بیشتر زبان و دهان دگراندیشان در روسیه هم که امری روزمره است.

با این همه‌، به نظر می‌آید که رهبری کرملین با توجه به جامعه سیاست‌‌گریز و مرعوب تبلیغات دولتی روسیه برای پیشبرد یک جنگ طولانی مشکلات کمتری دارد، به خصوص که سوخت و سرباز و سلاح هم کم و بیش تأمین است و به دیگران نیازی ندارد.

امید کرملین این است که اول، ارسال‌ سلاح‌های سنگین و تهاجمی غرب به اوکراین را تا حد ممکن مختل بکند به گونه‌ای که تأثیر چندانی در وضعیت جنگ نگذارند، و دوم این که ادامه جنگ و تأثیر تحریم‌ها و تلاطم در بازار انرژی و امتناع بخش عمده کشورهای جهان در پیوستن به تحریم‌های غرب نهایتاً بر اقتصادهای اروپایی هم تأثیرات فاحشی بگذارد و همراهی و انسجام در جوامع اروپایی و میان دولت‌های اتحادیه با اوکراین را رو به تحلیل ببرد و حتی میان دو سوی اقیانوس شکاف ایجاد کند.

یک‌سالگی تهاجم به اوکراین؛ نتایج تحریم کشورهای غربی بر روسیه
please wait

No media source currently available

0:00 0:05:05 0:00
تصورات روسیه و غرب از روند و پایان جنگ

در این میان، گرچه شماری از کشورهای مهم غیرغربی گرچه در قطعنامه‌های سازمان ملل عمدتاً به لحاظ سیاسی در کنار غرب ایستادند و خواهان پایان جنگ شده‌اند، ولی هیچ چشم‌اندازی نیست که به تحریم‌های غرب علیه روسیه بپیوندند. آنها تلاش‌هایشان را، به خصوص با توجه به تأثیر منفی این جنگ بر اقتصاد جهان و مسائل انرژی و تغذیه، برای زیرفشار گذاشتن هر دو طرف برای آتش‌بس و شروع مذاکره افزایش داده‌اند.

در مورد اروپا شاید این نکته هم قابل اشاره باشد که آمادگی کشورهای اتحادیه برای پذیرش پناهجو و تداوم حضور آنها هم با اما و اگرهایی مواجه است. همین الان در آلمان بحث بر سر این است که برای قبول پناهجو از اوکراین سقف تعیین شود یا جد و جهد و راهپیمایی هوادران تمرکز بیشتر بر دیپلماسی به جای ادامه جنگ هم مسئله روز است. این که سال ۲۰۲۴ هم در آمریکا و هم در اوکراین انتخابات ریاست جمهوری است هم طبیعتاً موضوعاتی هستند که کرملین بی‌اعتنا به آنها نیست، به خصوص که ساز مخالف در جمهوریخواهان و حتی در میان بخش‌هایی از دمکرات‌های آمریکا نسبت به تداوم کمک فعلی به اوکراین به جریان افتاده است.

البته سال ۲۰۲۴ در خود روسیه هم انتخابات ریاست جمهوری است که در آنجا بر خلاف آمریکا و اوکراین ظاهرا رئیس جمهوری بعدی هم کسی به جز خود پوتین نیست، مگر این که جنگ در این یکی دو سال روندی به کلی به ضرر روسیه پیدا کند و الیت این کشور کنارگذاشتن پوتین را ارجح بیابد.

ورای این که کدام طرف نفس بلندتری برای ادامه جنگ و قرارگرفتن در موضعی قوی‌تر در مذاکرات نهایی داشته باشد، به هر صورت تصور یک توافق صلح کار آسانی نیست. اگر به خصوص کرملین موفق بشود که صلح در برابر زمین را در هر توافقی به کرسی بنشاند و بخش‌هایی از اوکراین به این یا آن شکل در اشغال یا زیر نفوذ روسیه باقی بمانند و اوکراین هم از عضویت در ناتو صرف نظر کند، ولو که به اوکراین هم تضمین‌های امنیتی برای مقابله با حمله‌ احتمالی دیگر روسیه داده شود، باز هم این غرب با این مشکل و سؤال روبه‌روست که چرا این «امتیازات» را قبل از ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ به روسیه ندادند یا مذاکرات صلحی که در اوایل جنگ با همین مضامین به جریان افتاد را پیگیری نکردند.

غرب در جنگ اوکراین هنوز هم از اثرگذاری تحریم‌ها بر روسیه ناامید نشده و بسته یازدهم را هم اخیراً اروپایی‌ها تصویب کردند. ارسال سلاح‌های سنگین تهاجمی هم افتان و خیزان به اوکراین جریان دارد و باید منتظر ماند و تأثیر آنها در وضعیت جنگ را دید.

منتهی این سؤال در غرب همچنان بی‌جواب مانده است که استراتژی در جنگ چیست. فرمولبندی‌هایی مانند «اوکراین نباید شکست بخورد» یا «اوکراین باید پیروز شود» به چه معناست؟ و شرایط مناسب برای شروع مذاکره چگونه تعریف می‌شود؟ زمانی که روسیه به مواضع ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ برگشته باشد یا زمانی که از کل خاک اوکراین به شمول کریمه عقب رانده شده باشد؟ آیا اصولاً، به خصوص حصول هدف دوم ساده و ممکن است؟ و سؤال‌های مشابه... همین‌ ابهام‌ها هم در میان مدت به سهم خود بر تردید و عدم انسجام و تداوم در غرب برای حمایت از اوکراین می‌توانند بی‌تأثیر نمانند.

جنگ اوکراین و جمهوری اسلامی

این خواست مطرح در غرب که رهبری روسیه (عضو شورای امنیت سازمان ملل) باید در پایان جنگ به خاطر «شروع جنگ و جنایات جنگی» به محاکمه کشیده شود اگر عملی شود استاندارد و معیار جدید و بازدارنده در جهان خواهد بود که همه کشورهای قدر و قدرتمند را هم برای ورود به هر جنگی به تأمل و درنگ و احتیاط وادارد. منتهی این که این خواست در حال حاضر صرفاً یک اهرم فشار بر روسیه است یا غرب واقعاً قصد پیگیری آن را دارد و اگر دومی باشد چگونه آن را عملی خواهد کرد و تأثیر این خواست بر حصول هر گونه توافقی چگونه است سؤال‌های کم‌اهمیتی نیستند.

یک‌سالگی تهاجم به اوکراین؛ انتظار جمهوری اسلامی از گسترش روابط با کرملین
please wait

No media source currently available

0:00 0:05:29 0:00

هر چه هست درد و رنج و حرمان مردم اوکراین و در سطحی محدودتر مردم روسیه و کل جهان از این جنگ فعلاً ادامه دارد. مورد نسبتاً قطعی دیگر این است که پایان این جنگ اگر به قدرت‌گیری بیشتر غرب و تضعیف بیشتر روسیه و چین و کشورهای مدعی و مقابل غرب منجر نشود، لزوماً به شکل‌گیری جهانی متفاوت که غرب در آن از نفس افتاده باشد و یا بازیگری قدر در صحنه بین‌المللی نباشد هم نمی‌انجامد، یعنی توهمی که در جمهوری اسلامی از این جنگ وجود دارد و هسته سخت قدرت را به هم‌دوشی کامل با کرملین کشانده است به احتمال زیاد تحقق پیدا نخواهد کرد و صرفاً آسیب‌ها و فشارها و انزوای ایران را فزون‌تر می‌سازد.

در واقع می‌شود گفت که پیروزی یا شکست ولو نسبی اوکراین یا روسیه در این جنگ همچنان جای سؤال است، ولی در مورد جمهوری اسلامی تقریباً مشخص است که با رویه‌ای که در پیش گرفته (پیوند و همدوشی تسلیحاتی با روسیه) و همه کشورهای دوست روسیه مثل چین و هند و برزیل و آفریقای جنوبی و ... از آن احتراز کرده‌اند متضرر از این جنگ خواهد بود، ولو که روسیه هم در آن پیروز شود.

ایران بدون همکاری با غرب و داشتن مناسباتی چند جانبه کارش پیش نمی‌رود. ۴۰ سال گذشته ضرر و زیان عدم فهم این مسئله از جمله عوامل سیر قهقرایی ایران بوده است. آخرین سخنرانی خامنه‌ای، یک روز پیش از یک سالگی جنگ اوکراین نشان داد که هنوز هم موج اعتراضات و مخالفت‌های بی‌سابقه در ایران تلنگری اساسی بر ذهن و فهم رهبر جمهوری اسلامی و هسته سخت قدرت فرو نیاورده است.

تداوم اعتراضات و هشدارها اما دیگر شاید نه به صورت تلنگر که احتمالاً به صورت ضربه کار خود را خواهد کرد؛ در این مورد شاید کمتر جای تردید و سؤال باشد.

نظرات طرح شده در این یادداشت، الزاماً بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.
XS
SM
MD
LG