کریدور شمال-جنوب که قابلیتهای ترانزیتی ایران عنصر مهم آن به شمار میرود، همچنان بهعنوان یک طرح مهم مورد توجه رسانههای روس است. اما همچون هفتههای پیشین, تأثیر جنگ بر تمام جنبههای زندگی مردم از موضوعات اصلی مورد توجه رسانههاست بهویژه که با طولانیشدن جنگ شرایط پایانگرفتن آن مبهمتر از گذشته شده است.
ادامهٔ درگیریها در استان بلگورود روسیه و تخریب سد نواکاخوفکا که فاجعهٔ کمسابقهٔ انسانی و زیستمحیطی در پی داشته است، از تحولات اصلی هفتهٔ گذشته بود اما در رسانههای نزدیک به کرملین پوشش چندانی یافت. در این میان نیروهای اپوزیسیون روسیه تلاش میکنند «برای آیندهٔ روسیهٔ بدون پوتین» متحد شوند.
تازهترین تحولات جنگ در رسانههای روسیه
در میان گزارشهای ضدونقیض دربارهٔ دلایل تخریب سد نواکاخوفکا در جنوب اوکراین و پیامدهای وخیم این فاجعه، گفته میشود که رسانههای نزدیک به کرملین دستور مستقیم برای پوشش ویژهٔ خبری در این باره دریافت نکردهاند و این در حالی ست که معمولاً دفتر ریاستجمهوری روسیه فوراً پس از وقوع یک رویداد مهم دستورالعملی در اختیار رسانههای زیر نظرش قرار میدهد. شاید به همین دلیل رسانههای نزدیک به کرملین کوشیدهاند هرچه کمتر به این موضوع بپردازند و حتی در برنامههای خبری تلویزیونی این موضوع در صدر اخبار نبود.
برای نمونه، در برنامهٔ ویژهٔ خبری شبکهٔ «روسیه-۲۴» در همان روز، فاجعهٔ تخریب سد نواکاخوفکا «بالارفتن سطح آب در پی گلولهباران نیروهای اوکراینی» توصیف شد. در «کانال یک» روسیه خبر تخریب این سد پس از «همایش وزیران آموزش کشورهای دوست»، «نابودی تسلیحات غربی در اوکراین» و «بازداشت مأمور کییف در دونتسک» پخش شد و طی این گزارش تأکید شد «عملیات امدادی پس از حمله (بدون توضیح اینکه چه حملهای و از طرف چه کسی انجام شد) با موفقیت کامل ادامه دارد».
این در حالی است که رسانههای مخالف مملو از گزارشهایی است که از ممانعت نیروهای روس از عملیات امدادی و آتشباران مسیرهای خروج غیرنظامیان از مناطق سیلزده حکایت دارد.
پوشش خبرهای جنگ در تلویزیون روسیه: تاکید بر «محاصرهٔ روسیه در حلقهٔ دشمن» بدون توضیح دلایل و پسزمینه؛ ادعای شجاعت نظامیان و درایت مسئولین؛ پنهان کردن جزئیاتی که ممکن است این ادعاها را زیر سؤال ببرد؛ و مهمتر از همه، اصرار مکرر بر آن است که همه چیز تحت کنترل پوتین است.
راهاندازی کریدور شمال-جنوب، به نفع روسیه است یا امتیاز به ایران؟
به برآورد مقامات و کارشناسان روس، انتقال بار از کریدور شمال-جنوب باید تا سال ۲۰۳۰ با رشد سه برابری به ۴۵ میلیون تُن و سپس به ۶۰ تا ۱۰۰ میلیون تن در سال برسد. اعلام شده که طی سال گذشته حدود ۱۰ میلیون تن صادرات روسیه به عراق، افغانستان، پاکستان، هند و کشورهای حوزهٔ خلیج فارس از طریق ایران عبور کرده است.
ایران حدود ۱۸ میلیون تن کالا اعم از ماشینآلات، محصولات شیمیایی، چوب و غلات به ارزش چهار میلیارد دلار از طریق کریدور شمال-جنوب از روسیه وارد کرده و روسیه نیز از همین مسیر فرآوردههای شیمیایی، مصالح ساختمانی، قطعات صنعتی، لبنیات و سبزیجات و میوهجات از ایران وارد میکند. از سوی دیگر، محدودبودن مبالادت تجاری روسیه و ایران و همچنین وضعیت سیاسی ایران بر ریسکهای سرمایهگذاری روسیه در این طرح میافزاید.
بهعقیدهٔ برخی تحلیلگران، فشار تحریمها و طرحهای رقیب آذربایجان و چین بهعلاوهٔ کهنگی زیرساخت راهآهن در ایران از موانع توسعهٔ کریدور شمال-جنوب هستند.
گفته میشود توجیه اقتصادی راهآهن رشت-آستارا جای سؤال جدی دارد. بیدلیل نیست که سرمایهگذاران خصوصی بهرغم فراخوان ولادیمیر پوتین تمایلی به این طرح نشان ندادهاند و سرانجام ارائهٔ وام به ایران یگانه راه دولت روسیه برای پیشبرد این طرح شده و «مسکو مجدداً وامی به تهران ارائه کرده که با توجه به چالشهای سیاسی و کمبود ارز در ایران دورنمای بازپرداخت آن مبهم است؛ عملاً امروزه همکاری روسیه و ایران در شرایطی شکل میگیرد که مسکو ناچار است به بدهیهای تهران چشم ببندد».
مقامات رسمی برآورد میکنند روسیه باید تا سال ۲۰۳۰ دستکم ۲۵۰ میلیارد روبل معادل ۳.۵ میلیارد دلار برای توسعهٔ کریدور شمال-جنوب سرمایهگذاری کند، اما از دید کارشناسان هزینههای واقعی بسیار بیشتر از این است. در عین حال «چارهای باقی نمانده».
«توجیه مسیرهای ترانزیتی از طریق ایران برای روسیه از آنجاست که پس از قطع روابط سنتی با غرب ناچار است بهدنبال جایگزین باشد و از آنجا که هر دو کشور تحت تحریم هستند، ایران مطمئنترین شریک روسیه به نظر میرسد. تهران وضعیت مسکو و انگیزهٔ کرملین برای توسعهٔ کریدور شمال-جنوب را بهخوبی درک میکند به همین دلیل هدف ایران مدرنسازی زیرساخت خود با کمک روسیه است و روسیه بهناچار پذیرفته که هزینهٔ توسعهٔ قابلیتهای ترانزیتی ایران را بپردازد و در جادهها، بنادر، انبارها و زیرساختهای مرتبط بیشتر و بیشتر سرمایهگذاری کند.»
کنفرانس اپوزیسیون روسیه؛ «روسیهٔ پس از پوتین چگونه خواهد بود؟»
کنفرانس دو روزهٔ مخالفان رژیم پوتین در بروکسل به ابتکار قانونگذاران مسئول بررسی اوضاع روسیه در پارلمان اروپا برگزار شد. این نخستین تلاش مقامات اروپایی برای تعامل با اپوزیسیون سیاسی روسیه و همچنین نخستین تلاش مخالفان کرملین برای تشکیل نهضت متحد توصیف شده است.
بسیاری از شهروندان روس و حتی افراد سرشناس – احتمالاً بهدلیل طرفداری اکثر جامعهٔ روسیه از جنگ خونبار علیه اوکراین – اغلب در خارج از کشور در انزوا هستند. دعوت مخالفان کرملین به بروکسل «بدان معناست که دستکم در پارلمان اروپا آنها را طرف گفتوگو و تعامل میدانند».
در میان شرکتکنندگان، سیاستمداران پیشین، تحلیلگران، اقتصاددانان و روزنامهنگارنی بودند که همه در دورههای مختلف و بهویژه پس از آغاز جنگ روسیه علیه اوکراین و سرکوب کمسابقهٔ داخلی ناچار به ترک روسیه شدهاند.
تنها نمایندگان بنیاد «مبارزه با فساد» آلکسی ناوالنی از شرکت در این گردهمایی خودداری کردند. آنها از شرکت در کنفرانس برلین هم که چندی پیش برگزار شد و طی آن مخالفان پوتین بیانیهای حاوی اعتقادات و نظرات مشترکشان امضا کردند، حضور نداشتند.
گفته میشود شرکتنکردن بنیاد ناوالنی بهدلیل اختلافهای شخصی بین لئونید وولکوف، رئیس این بنیاد، با گاری کاسپاروف، قهرمان پیشین شطرنج، و میخائیل خودورکوفسکی، سرمایهدار روس، است. «این در حالی است که طی این کنفرانس تأکید شد اپوزیسیون روسیه باید برای پیشبرد دموکراسی متحد شوند چراکه بدون روسیهٔ دموکراتیک امنیت اروپا هیچگاه تضمین نخواهد شد».
نام این کنفرانس را «روز بعد» گذاشتهاند که بیانگر هدف اصلی آن بود: بررسی سناریوهای متفاوت و راههای آمادهشدن برای روزی که ولادیمیر پوتین از قدرت کنار گذاشته میشود. ضمناً رایزنیها به سه بخش تقسیم شدهاند: «یک سال قبل» دربارهٔ دلایل ایجاد دیکتاتوری و آغاز جنگ؛ «یک روز بعد» پیرامون سناریوهای تغییر رژیم و در این شرایط چه باید کرد؛ و «یک سال بعد» دربارهٔ تضمین پایداری تحولات دموکراتیک در روسیه.
همزمان بسیاری از شرکتکنندگان از جمله دمیتری موراتوف، برندهٔ جایزۀ صلح نوبل، نسبت به آیندهٔ روسیه ابراز بدبینی شدیدی میکنند. اکثراً معتقدند تنها راه تغییر وضعیت کنونی شکست روسیه در جنگ علیه اوکراین است؛ تحولی که هنوز دربارهٔ آن اطمینان کامل وجود ندارد.
آیا ممکن است ولادیمیر پوتین بهزور از قدرت کنار گذاشته شود؟ او زمانی ادعا کرد که نگران کودتا نیست. اما بهعقیدهٔ خبرنگاران پژوهشی این ادعا کاملاً دروغ بود و «چندین سال است که سازمانهای اطلاعاتی روسیه گزارش شنود مقامات و افراد بانفوذ روسیه را در اختیار رئیسجمهور روسیه قرار میدهند و بسیاری از این کودتاچیها بهدلیل مخالفتهایی با کرملین مجازات شدهاند. البته پوتین در تنبیه کسانی که از طرف آنها خطر جدی حس نمیکند، خشن نیست و معمولاً این افراد منزوی و یا به سِمتهایی کماهمیت گمارده میشوند تا هرگونه تهدید رفع شود». هفتهٔ گذشته بخش اول تحقیق «تاریخچهٔ کودتا علیه کرملین» منتشر شد.