زکریا هاشمی، بازیگری بود که از اواخر دهه سی خورشیدی در سینمای متفاوت و نوپای ایران خوش درخشیده بود، اما آشنایی با ابراهیم گلستان بود که پای او را به نویسندگی رمان و کارگردانی سینما هم باز کرد.
این گونه بود که او رمان طوطی را نوشت و بعد فیلمش را ساخت. رمانهای دیگر نوشت و فیلمهای دیگر ساخت و سرانجام اما، پس از انقلاب به ناگزیر به پاریس رفت.
۱۴ سالی از ابراهیم گلستان جوانتر است، اما رابطه ای که از اوایل دهه چهل بین آنها شکل گرفت تا آخرین روز زندگی ابراهیم گلستان بیهیچ وقفهای ادامه یافت.
او خاطراتش از همه این سالها، یادماندههایش از فروغ فرخزاد و ابراهیم گلستان را، به زودی در کتابی با عنوان «در سنگلاخ زندگی» منتشر میکند؛ عنوانی که ابراهیم گلستان آن را پیشنهاد داده است.
در روزی که خبر درگذشت ابراهیم گلستان منتشر شد، با زکریا هاشمی، تماس گرفتم. روزی متفاوت که در آن، سخن گفتن از دوست، همکار و استادی قدیمی و همیشگی آسان نبود.
در این گفتوگوی صمیمی، زکریا هاشمی از خاطراتش میگوید و از اینکه ابراهیم گلستان را چگونه دیده و دریافته است. با تأکید میگوید نثرش شعر بود و جملهای از او را با احساس میخواند: این گل انار میشود.