یک سال پس از اعتراضهای سراسری که پس از جانباختن مهسا (ژینا) امینی در بازداشتگاه گشت ارشاد شکل گرفت، خروج گروههای گوناگون مردم از ایران شدت گرفته است. هرچند آمار دقیقی از خروجهای بیبازگشت در یک سال گذشته وجود ندارد، اما هم گزارشهای عمومی، هم برخی اسناد محرمانه و هم روایت مردم در شبکههای اجتماعی از شکلگیری «موج گستردهٔ مهاجرت» و همچنین «افزایش شدید میل به مهاجرت» حکایت دارد.
در یک نامهٔ «خیلی محرمانه» وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بهتاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۱، ذکر شده است که «حدود ۳۳ درصد از جامعهٔ ایرانی برای رسیدن به وضعیت بهتر زندگی تمایل دارند از ایران بروند».
در این نامه که گروه هکری «قیام تا سرنگونی»، نزدیک به سازمان مجاهدین خلق، آن را منتشر کرده، همچنین آمده است که براساس یک نظرسنجی محرمانه، «مردان جوان دارای تحصیلات عالیه و توانمند مالی و همچنین ساکن در شهرهای بزرگ بیشترین تمایل را به مهاجرت دارند».
رادیوفردا بهطور مستقل نمیتواند صحت اطلاعات اسناد درزکرده را تأیید کند، اما در یک سند دیگر که نامهٔ «محرمانهٔ» ۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری خطاب به احمد وحیدی، وزیر کشور، است،نیز «موج گستردهٔ میل به مهاجرت» تأیید شده است.
در این نامه حتی چنین هشدار داده شده که «حجم بالای میل به مهاجرت بهویژه در قشر جوان و تحصیلکردهٔ مذهبی و حزباللهی زنگ خطری است که نشان از کاهش تأثیرات مباحث ایدئولوژیک در کنترل انگیزههای مهاجرت و بیتفاوتی به کشور دارد».
این ارزیابیها و برآوردها بهجز مهاجرتِ نخبگان و دانشجویان یا کادر درمان است که هر سال، بهروال یک قانون نانوشته، بهدلیل فشارهای اقتصادی و نابرابریهای اجتماعی، از کشور کوچ میکنند.
در شبکه اجتماعی ایکس (توئیتر سابق) کاربری نوشته است: «حتی در بحبوحهٔ جنگ هم این موج درخواست را ندیده بودم، هر کسی، تأکید میکنم هر کسی با هر شغلی هر میزان درآمدی خصوصاً کسی که بچه دارد، به رفتن فکر میکند.»
کاربر دیگری مینویسد: «از سال گذشته چند پست کلیدی مدیریتی در شرکتی که در آن کار میکنم، بهدلیل مهاجرت خالی شده است.»
این شتاب در مهاجرت اگر تا پیش از این در شرکتهای خصوصی بهدلیل نبود امنیت شغلی یا دستمزدهای پایین و تأمین اجتماعی نامطمئن بیشتر از مشاغل دولتی بود، حالا این تمایل به خروج از ایران به ادارات دولتی هم سرایت کرده است؛ کارمندان ادارات دولتی که گاهی به جای استعفا به مرخصیهای بلندمدت بدون حقوق تن میدهند تا فقط از ایران بروند؛ به کجا؟ هر جایی که شرایط اجتماعی و اقتصادی آن از ایران بهتر باشد.
راهحل اجباری؛ مهاجرت
در یک دهه گذشته در پی هر ناآرامی بزرگ اجتماعی یا اقتصادی مثل موجهای شدید تورمی و یا اعتراضهایی که ریشهٔ آن فشارهای معیشتی بوده، تصمیم یا اقدام به مهاجرت افزایش یافته است.
این موضوع بهخصوص بعد از حوادث پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ به این سو شدت گرفته است. اوایل دهه ۹۰ ناامیدی نسبت به آینده، محدودیتهای اجتماعی و بیثباتی اقتصادی عواملی بوده که در پی آن گروهی با سودای زندگی بهتر از ایران رفتند. هرچند بنا به ادعای حکومت در دورهٔ قرارداد برجام برای مدت کوتاهی مهاجرت معکوس به ایران صورت گرفته، با این حال پس از سرکوب اعتراضات آبان ۱۳۹۸ تا به امروز میزان خروج سرمایه و نیروی انسانی از ایران شدت گرفته است.
بیشترین درخواست مهاجرت، بنا بهروایت شرکتهای خدمات مهاجرتی، از شهریور سال گذشته و پس از سرکوب اعتراضهای سراسری «زن زندگی آزادی» ثبت شده است؛ موضوعی که حتی رسانههای وابسته به حکومت هم آن را تأیید میکنند.
روزنامهٔ «جوان»، وابسته به سپاه پاسداران، آذرماه سال گذشته بهنقل از رصدخانهٔ مهاجرت ایران گزارش داد که میزان مهاجران ایرانیان در سال ۲۰۲۲ حدود دو میلیون و ۸۰۰ هزار نفر بوده که نزدیک به ۳.۳ درصد از کل جمعیت ایران را شامل میشود. این روزنامه همچنین بهنقل از قائممقام بنیاد ملی نخبگان نوشت که سالانه ۳۷ درصد از رتبههای برتر کنکور و المپیادها از کشور مهاجرت میکنند.
رصدخانهٔ مهاجرت ایران که زیر نظر پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه صنعتی شریف و با همکاری معاونت علمی و فناوری نهاد ریاستجمهوری تأسیس شده، در گزارشی که اخیراً منتشر کرده مینویسد: «در میان ایرانیان خارج از کشور در سال ۱۴۰۱ تنها ۱۴ درصد افراد تصمیم قطعی برای بازگشت به کشور دارند. ۶۲ درصد به هیچ عنوان قصد بازگشت به کشور ندارند و ۲۴ درصد نیز تصمیم مشخصی در این خصوص ندارند. همچنین بیش از ۹۰ درصد آنها به وعدههای حاکمیت در خصوص استفاده از ظرفیت ایرانیان خارج از کشور باور نداشتهاند.»
حسین سالار آملی، رئیس اندیشکدهٔ چرخهٔ نوآوری و عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی امیرکبیر، جمعیت مهاجران از ایران را در کمترین حالت حدود هشت درصد و در حالت حداکثری حدود ۱۰ درصد جمعیت کشور برآورد کرده که از متوسط جهانی بالاتر است. هرچند او تأکید میکند که نگرانی اصلی در این است که افراد برجستهٔ علمی، ورزشی و اقتصادی مهاجرت کنند، با این حال گزارشهای دیگر نشان میدهد که موج مهاجرت از یک سال گذشته به رانندگان هم رسیده است.
بنا به گفتهٔ احمدرضا عامری، رئیس اتحادیه شرکتهای مسافربری، «امروز با افرادی تحصیلکرده و حتی خلبان مواجه هستیم که بهدنبال دریافت گواهینامهٔ رانندگی پایه یک هستند تا بتوانند مهاجرت کنند.»
حسرتی به نام نخبگان
وقتی قیمت دلار از کانال ۵۰ هزار تومانی عبور میکرد، گروهی از کاربران شبکههای اجتماعی این طنز را بازنشر میدادند که «زینب» گفت که هرکس دوست ندارد جمع کند و برود، کاهش به حرف او گوش کرده بودیم. اشارهٔ این کاربران اظهارات زینب ابوطالبی، مجری برنامهٔ شبکه افق صدا و سیمای جمهوری اسلامی، بود که در یک برنامهٔ تلویزیونی گفته بود: «هر کس اعتقاد ندارد، جمع کند و از ایران برود.»
در بستر این طنز تلخ، بنا به روایت روزنامهٔ فرهیختگان که ارگان رسمی دانشگاه آزاد اسلامی است، مهاجرت شش هزار و ۵۰۰ نفر از پزشکان و متخصصان فقط در سال ۱۴۰۱ صورت گرفته است.
علاوه بر پزشکان، مهاجرت کادر درمان هم طی یک سال گذشته مسئلهساز شده است. محمد میرزابیگی، رئیس سازمان نظام پرستاری ایران، دربارهٔ مهاجرت پرستاران به خبرگزاری ایلنا گفته است که «روزانه پنچ تا شش پرستار و ماهانه بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ پرستار از کشور مهاجرت میکنند».
خبرگزاری ایسنا آبان سال گذشته و در اوج اعتراضهای خیابانی مردم علیه حکومت در گزارشی نوشت که «ظرف یک سال گذشته ۱۶۰ متخصص قلب مهاجرت کردهاند. در همین مدت ۳۰ هزار نفر از اعضای کادر درمان از دانشکدههای علوم پزشکی درخواست good standing یا «برگهٔ نداشتنِ سوءپیشینه» داشتهاند که مقصدشان عمان بوده است. همچنین ظرف چهار سال گذشته ۱۶ هزار پزشک عمومی از کشور مهاجرت کردهاند.»
این آمار جدا از مهاجرت نخبگانی است که بهگفتهٔ بهرام صلواتی، مدیر رصدخانهٔ مهاجرت ایران، بیش از دو برابر رشد کرده. بهگفتهٔ صلواتی، ۵۰ درصد دانشجویان و فارغالتحصیلان در ایران تصمیم به مهاجرت دارند، بهطوری که تراز مهاجرت دانشجویان از ۱۷هزار نفر به تراز ۶۶ هزار نفر رسیده است.
دربارهٔ زمینههای شکلگیری موج مهاجرت، سعید معیدفر، رئیس انجمن جامعهشناسی ایران، در گفتوگو با وبسایت جماران میگوید: «موج مهاجرت وقتی اتفاق میافتد که بحران عمیق اقتصادی در زمینهٔ تولید، اشتغال، تورم و مسائل دیگر با بحرانهای دیگر همزمان شود. یعنی مثلاً این فرد یا افراد رسیده باشند به اینجا که نظام سیاسی آنها کفایت لازم را برای فائق آمدن بر یک بحران اقتصادی ندارد و یا احساس کند که در نظام تصمیمگیری کشور به جای شایستهسالاری از خویشاوندسالاری و بهره بردن از کسانی که فاقد صلاحیتهای مدیریتی هستند استفاده شود.»
میلیاردها دلار زیان
مهاجرت قیمت ندارد؛ هر شخصی به فراخور دارایی خود وقتی بار سفر میبندد، هم سرمایهٔ خود را میبرد و هم دانش و تخصص خود را. هیچ آمار دقیقی وجود ندارد که فقدان خروج متخصصان را به دلار یا تومان ارزیابی کند که رفتن آنها چقدر زیان وارد کرده است. حتی آمار دقیقی وجود ندارد که نشان بدهد خروج سرمایهٔ کسانی که برای همیشه از ایران رفتهاند، دقیقاً چقدر است.
همهٔ آمارها تقریبی است، مثل آنچه مصطفی هاشمیطبا، از مدیران سابق جمهوری اسلامی، در گفتوگو با روزنامه شرق گفته است که سالانه ۲۸ میلیارد دلار سرمایه از ایران خارج میشود.
آخرین گزارشها از خروج سرمایه بنا بهروایت بانک مرکزی مربوط ۹ ماه اول سال ۱۴۰۱ خورشیدی است که از خروج بیش از ۱۰ میلیارد دلار سرمایه خبر میدهد. البته بانک مرکزی دو سال پیش هم دربررسی از عملکرد ۱۶ سال گذشتهٔ خروج سرمایه از ایران اعلام کرده بود که در فاصلهٔ سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۹ حدود ۱۷۰ میلیارد و ۶۱۷ میلیون دلار سرمایه از ایران خارج شده است.
بخشی از خروج سرمایه و مهاجرت با خرید ملک در کشورهای همسایه اتفاق افتاده است. براساس آمارهای جهانی تنها در فاصلهٔ سالهای ۲۰۱۵ تا آوریل ۲۰۲۳ به میزان ۱۰.۴ میلیارد دلار سرمایه از ایران خارج و به بازار مسکن ترکیه انتقال یافته است.
به دنبال هر موج اعتراضی یا تشدید بیثباتی اقتصادی در ایران، گروهی از ایرانیان بار سفر میبندند، برای رفتن به مقصدی که بازگشت ندارد. در این سفر بیبازگشت نه تنها خروج سرمایه اتفاق میافتد، بلکه اندوختههایی از تخصص و تجربه کوچ میکنند که نمیتوان برای از دست رفتن آنها حتی قیمتی تعیین کرد؛ اندوختههایی که برای پرکردن جای آنها خالی آنها گاهی میلیاردها دلار هزینه- فرصت نیاز است و گاهی اصلاً جبرانپذیر نیست.