اواخر خرداد ماه سال جاری، تهران در طول یک هفته میزبان رهبران دو گروه فلسطینی بود که کنترل نوار غزه را برعهده دارند. اسماعیل هنیه، رئيس دفتر سیاسی حماس و زیاد نخاله دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین در روزهای پایانی خرداد ماه ضمن دیدار با مقامهای ارشد جمهوری اسلامی با شخص علی خامنهای هم ملاقات کردند.
دیدارهایی مهم که احتمالاً حالا میتوان اثرات آن را در آنچه در غزه و اسرائيل میگذرد، مشاهده کرد.
ملاقاتهای رهبران حماس و جهاد اسلامی با رهبر جمهوری اسلامی، در حالی صورت گرفت که روابط چه میان این دو گروه فلسطینی و چه میان جمهوری اسلامی با حماس و جهاد اسلامی در سالهای اخیر دستخوش چالشهایی بوده است.
حماس که در بیش از یک دهه اخیر در مواردی چون تحولات بهار عربی در سوریه، حمله ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی به یمن و همچنین روابط با حزبالله با تهران به اختلاف نظر خورده بود، بار دیگر مناسبات خود را با جمهوری اسلامی تقویت کرده است.
اتفاقی که شاید با تبادل سفیر میان ترکیه و اسرائيل در بهمن ماه سال گذشته خورشیدی بی ارتباط نبوده باشد؛ پس از تنشها و اختلافاتی که میان رهبری حماس با جمهوری اسلامی پدید آمده بود، این گروه مناسبات خود را با قطر و ترکیه گسترش داده بود.
اما احتمالاً پس از بازگشت مناسبات ترکیه و اسرائيل به روند عادی، ادامه فعالیت برای مقامهای ارشد حماس در ترکیه با دشواریهایی رو به رو شده است.
از سوی دیگر در بیش از یکسال اخیر و در پی حملاتی که نیروهای اسرائيلی برای نابودی رهبران جهاد اسلامی به نوار غزه انجام دادند، نیروهای حماس ترجیح دادند کنار بایستند و در این درگیری مداخله نکنند.
اقدامات بیپاسخ اسرائيل علیه ایران
همچنین در سالهای اخیر اسرائيل با نفوذ گسترده خود در ایران، عملیاتهای بسیاری را برای ضربه زدن به برنامه هستهای و موشکی جمهوری اسلامی و همچنین کسانی که در این روند، نقشآفرین هستند، برنامهریزی و مدیریت کرده بود.
هرچند اسرائيل در بیشتر این موارد مسئولیت مستقیم انجام انها را برعهده نگرفته اما گزارشهای رسانههای این کشور و نقل قولهایی که از مقامهای آگاه در این رابطه منتشر میشود، مؤید نقش اسرائیل در این فرآیندها بوده است.
ضمن اینکه در سالهای اخیر اسرائيل به دفعات توانسته پایگاهها و انبارهای نظامی سپاه پاسداران در سوریه را مورد هدف قرار دهد تا از زنجیره تأمین تسلیحات نظامی به حزبالله لبنان جلوگیری کند.
مجموعه این اقدامات اسرائيل، عموماً بدون پاسخ همسطح از سوی جمهوری اسلامی روبهرو شده و حتی ادامه ان باعث شده بود تا بسیاری از ضعف و ناتوانی جمهوری اسلامی در پاسخگویی به این اقدامات اسرائيل سخن بگویند.
مخالفتهای داخلی در اسرائيل با دولت دستراستی نتانیاهو
تمام این اتفاقات در حالی رخ داده که اسرائيل از یک سو در داخل با یکی از بیسابقهترین بحرانهای داخلی خود روبهرو است و طرح جنجالی اصلاحات قضایی بنیامین نتانیاهو، نارضایتیهای عمومی علیه دولت دست راستی او را به سطح گستردهای رسانده و علاوه بر رهبران گروههای سیاسی مخالف، تظاهرات مردمی بیسابقهای هم در شهرهای مختلف این کشور ایجاد شده است.
استمرار چنین روندی باعث شده بود تا بارها مقامهای امنیتی کنونی و پیشین اسرائيل نسبت به خطرات احتمالی این روند برای امنیت این کشور هشدار دهند.
ضمن اینکه حضور شخصیتهای دست راستی در دولت نتانیاهو به ویژه شخص ایتامار بن گویر و فشارهایی که به فلسطینیها از جمله در کرانه باختری وارد شده، تردیدها در میان فلسطینیها را هم نسبت به تأمین حقوق این افراد در آینده به صورت مسالمتآمیز کاهش داده است.
در ماه ژوئن روزنامه جروزالم پست نتایج یک نظرسنجی را که توسط «مرکز تحقیقات سیاست و نظرسنجی فلسطین» انجام شده، منتشر کرده بود که بر اساس ان اکثریت فلسطینیها (۵۲ درصد) گفته بودند مبارزه مسلحانه علیه اسرائيل، مؤثرترین وسیله برای پایان دادن به «اشغالگری اسرائيل و ساختن کشور فلسطین» است.
تامیر پاردو، رئيس پیشین موساد، ماه گذشته میلادی در گفتوگو با خبرگزاری آسوشیتدپرس، ضمن انتقاد از نتانیاهو گفته بود که «اسرائيل در حال اجرای یک سیستم اپارتاید در کرانه باختری است».
این مقام پیشین که در سال ۲۰۱۱ توسط نتانیاهو به عنوان رئيس موساد انتخاب و تا سال ۲۰۱۶ هم در این مسند حضور داشت همچنین ادامه داده بود: «نتانیاهو باید در مورد مرز اسرائيل تصمیم بگیرد. اگر ما بین اسرائيل و فلسطین مرز تعیین نکنیم، موجودیت اسرائيل به عنوان یک کشور یهودی در خطر خواهد بود.»
همچنین در ماههای گذشته گزارشهای فراوانی از کاهش نیروهای ذخیره ارتش اسرائيل و همچنین کم شدن توان عملیاتی این نیروها در پی گسترش اعتراضات منتشر شده بود. گزارشهایی که به نقل از مقامهای دولتی تاکید میکرد سیاستهای دولت دست راستی نتانیاهو، تردیدها را نسبت به خدمت برای ارتش اسرائيل را افزایش داده است.
توافق عادیسازی با عربستان
در مقابل اما نتانیاهو بیتوجه به این نارضایتیها ضمن پیگیری طرح اصلاحات قضایی، خود را آماده یکی از بزرگترین دستاوردهای اسرائيل از زمان تأسیس یعنی برقراری روابط با عربستان سعودی میکرد.
این در حالی است که مقامهای جمهوری اسلامی با وجود آشتی با عربستان سعودی، همچنان از انتقاد و ملامت رقیب منطقهای بابت برقراری احتمالی روابط با اسرائيل دست برنداشتند.
علی خامنهای روز ۱۱ مهر ۱۴۰۲ در یک سخنرانی با مقامهای ارشد جمهوری اسلامی برقراری رابطه با اسرائيل را یک «قمار سراسر باخت» دانست و به کشورهای اسلامی هشدار داد «با انجام این اشتباه، ضرر خواهند کرد».
جمهوری اسلامی، اسرائيل را به رسمیت نمیشناسد و پیشتر هم در جریان پیمان ابراهیم که به عادیسازی روابط اسرائیل با چند کشور عربی در اوت ۲۰۲۰ انجامیده بود، ضمن انتقاد از این تصمیم پایتختهای عربی، با آن مخالفت کرده بودند.
اما احتمالاً تأثیرات و تبعات احتمالی برقرای رابطه میان عربستان سعودی با اسرائيل به مراتب بزرگتر از آنچه در پیمان ابراهیم حاصل شد خواهد بود، به همین دلیل هم میزان مخالفتها و هشدارهای مقامهای جمهوری اسلامی در این خصوص افزایش قابل توجهی یافته بود.
با این حال عربستان سعودی همواره تأکید کرده که در فرآیند عادیسازی رابطه با اسرائيل، موضوع فلسطین یک اولویت برای این کشور است.
محمد بنسلمان در اواخر ماه گذشته میلادی در گفتوگویی با شبکه خبری فاکسنیوز با اشاره به اینکه ریاض هر روز بیش از قبل به عادیسازی با اسرائیل نزدیک میشود، افزوده بود: «البته این مسئله مشروط به تحقق اهداف فلسطینیها خواهد بود. مسئله فلسطین برای عادی سازی روابط با اسرائيل برای ما مهم است.»
تبعات حمله حماس به اسرائيل
در چنین شرایطی وقوع جنگی بیسابقه میان فلسطینیها و اسرائيل، انهم در پنجاهمین سالگرد جنگ یوم کیپور، احتمالاً عربستان سعودی را در رسیدن به اهدافش در زمینه عادیسازی روابط با اسرائيل نزدیکتر نخواهد کرد. ضمن اینکه پاسخ متقابل ارتش اسرائيل به این حملات هم میتواند شرایط را بسیار نسبت به قبل پیچیدهتر کند.
اسرائيل با شرایط دشواری برای پاسخ دادن به این حملات روبهرو است؛ از یکسو منطقه «تئوری بازدارندگی» ایجاب میکند که به گونهای به این حملات پاسخ دهد که طرف مقابل دیگر جرئت انجام چنین حملهای را نداشته باشد. اما از سوی دیگر اگر حملات نظامی به تلفات قابل توجه غیرنظامی در غزه بینجامد، اسرائيل از سوی متحدینش مورد انتقاد قرار میگیرد.
ضمن اینکه عملی شدن تهدیداتی که فرماندهان نظامی اسرائيل در حال حاضر مطرح میکنند و از تغییر شرایط در غزه به حالتی که هرگز پیش از این وجود نداشته هم، میتواند به شعلهور شدن بیشتر بحران در دیگر مناطقی که به صورت بالقوه آمادگی مشتعل شدن را دارند، بینجامد؛ از کرانه باختری گرفته تا مرزهای شمال با حزب الله لبنان و همچنین گشوده شدن آتش از مرزهای شمال شرقی و سوریه. کمااینکه همین حالا هم به صورت پراکنده بین نیروهای حزبالله و ارتش اسرائيل مواردی از تبادل آتش صورت گرفته است.
از سوی دیگر اما پاسخ ضعیف اسرائيل به حماس میتواند این گروه و دیگر جریانهای فلسطینی را به این نتیجه برساند که اسرائیل پاسخ توان قاطع به چنین حملاتی را ندارد و در مدت کوتاهی، مجدداً شاهد تکرار چنین حملاتی از سوی گروههای فلسطینی به اسرائيل باشیم.
بعد دیگر ماجرا، تعداد اسرائيلیهایی است که از سوی حماس به گروگان گرفته شده است، در درگیریهای پیشین، هر بار اسرائيل ناگزیر شده برای آزادی هر شهروند خود، چندین و چند زندانی حماس را که به جرمهایی چون هدایت، رهبری و اجرای عملیاتهایی علیه اسرائيلیها نقش داشتهاند، آزاد کند.
این بار هرچند امار دقیق و موقثی وجود ندارد، اما گزارشها حاکی از آن است که دهها اسرائيلی توسط نیروهای حماس به اسارت درآمدهاند که بسیاری از آنها شهروندان عادی هستند و نحوه آزادسازی آنها میتواند بر معادلات این جنگ تأثیرات قابل توجهی بگذارد.
حمایت جمهوری اسلامی از حماس
مطابق انتظار، پس از آغاز جنگ، مقامهای جمهوری اسلامی از انچه در غزه رخ داده و همچنین حملات نیروهای حماس به اسرائيل دفاع کردند.
یحیی رحیم صفوی٬ مشاور نظامی رهبر ایران روز شنبه ۱۵ مهر در اجلاسی در تهران ضمن حمایت از حملات حماس به اسرائيل، گفت: «ما از این عملیات اعلام حمایت میکنیم و مطمئن هستیم که جبهه مقاومت نیز از این موضوع حمایت میکند و ما تا ازادی فلسطین و قدس در کنار مجاهدان فلسطینی خواهیم ماند.»
ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران هم در بیانیهای ضمن حمایت از عملیات «طوفان الاقصی» اقدام حماس را «واکنش طبیعی ملت مظلوم فلسطین به سیاستهای جنگافروزانه و تحریکامیز بنیامین نتانیاهو» خواند.
در جبهه حماس هم این گروه فلسطینی به صراحت میگوید به دریافت حمایت از ایران «مباهات میکند.» قاضی حمد، یکی از سخنگویان این گروه شنبه ۷ اکتبر در گفتگویی تایید کرده که این گروه در حمله خود به اسرائيل از حمایتهای ایران برخوردار بوده است. او البته اشارهای به جزئيات این همکاریها و همراهیها نکرده اما در عین حال افزوده که کشورهای دیگری هم از حماس حمایت کردهاند.
اهداف احتمالی جمهوری اسلامی در عملیات «طوفان الاقصی»
در نتیجه احتمالاً مجموعه تحولات نشان میدهد که جمهوری اسلامی در حملات حماس به اسرائيل نقش داشته و مقامهای جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیده که انجام عملیاتی علیه اسرائيل از سوی حماس میتواند نتیجه بخش باشد و در سه محور متفاوت، جمهوری اسلامی را به اهدافش برساند.
- نخست آنکه با توجه به نارضایتیهای داخلی و انتقاداتی که نسبت به دولت دست راستی نتانیاهو وجود دارد، احتمال موفقیت چنین عملیاتی افزایش مییابد.
- سیاستهای دست راستی دولت نتانیاهو، امیدها در میان فلسطینیان را هم برای اینکه اوضاع برای آنها بهبود یابد کاهش داده و تعداد بیشتری از فلسطینیان در مناطق مختلف از عملیات نظامی علیه اسرائيل حمایت میکنند.
- در شرایطی که عربستان و اسرائیل بیش از همیشه برای رسیدن به توافق عادیسازی به یکدیگر نزدیک هستند، چنین حملهای و واکنش متقابل اسرائيل که طبیعتاً به کشته شدن فلسطینیها هم منجر میشود، هزینه عادیسازی را برای عربستان سعودی بالا خواهد برد.
- تهران میتواند با حمایت از چنین عملیاتی، انتقام شکافهای امنیتی سالهای گذشته خود را که به کشته شدن فرماندهان سپاه، دانشمندان هستهای، افرادی که در توسعه برنامه موشکی جمهوری اسلامی نقش دارند و همچنین کسانی که در سوریه در حملات هوایی اسرائيل جان خود را از دست دادهاند، بگیرد. به ویژه که بر اساس اعلام رسانههای اسرائيلی تعداد کسانی که تاکنون توسط نیروهای حماس کشته شدهاند، به شکل بیسابقهای نسبت به تمامی درگیریهای سالهای اخیر فلسطینیان و اسرائيل بالا بوده است.
با این وجود و حتی به فرض موفقیت در دستیابی جمهوری اسلامی به این اهداف در کوتاهمدت، تردیدهای بسیاری در خصوص ماندگاری این نتایج در میان و بلندمدت وجود دارد. به ویژه که راهبرد اسرائيل در واکنش به این حملات و همچنین نوع نقش افرینی دیگر بازیگران دولتی و شبه نظامی در منطقه و فراتر از ان حتی ممکن است به گسترش غیرقابل کنترل این اتش افروخته شده در غزه و اسرائيل به کل منطقه خاورمیانه نیز بینجامد.