در هفتههای آغازین اعتراضات «زن زندگی آزادی» در پاییز ۱۴۰۱، چند قطعه استخوان که گفته شد متعلق به امین بذرگر، کشتیگیر تیم ملی است، در دارالرحمه سعدی شیراز به خاک سپرده شد.
از آن زمان تاکنون، مقامات انتظامی و قضایی جمهوری اسلامی هنوز هیچ توضیحی دربارهٔ فصل آخر زندگی این کشتیگیر معترض ۲۹ ساله که دوست نوید افکاری هم بود، ارائه نکردهاند.
نوید افکاری، وقتی که هنوز در اردوهای ملی حضور داشت، پس از اعتراضات مرداد ۹۷ در شیراز بازداشت شد. او به قتل یک نیروی حراست متهم شد. روند محاکمهٔ برادران افکاری ایرادات پرشمار کارشناسان حقوقی را در پی داشت و بهرغم اعتراضات و درخواستهای گستردهٔ ورزشکاران از سراسر جهان، نوید افکاری را در شهریور ۱۳۹۹ اعدام کردند.
از آن تاریخ تاکنون کل اعضای خانوادهٔ افکاری، بازداشت یا احضار و ضربوشتم را از سر گذراندهاند. حبیب افکاری بعد از ۵۵۰ روز انفرادی آزاد شد. وحید افکاری افزون بر ۱۱۰۰ روز را در انفرادی گذرانده درحالیکه پروندهای هم در جریان نیست. الهام افکاری نیز پس از زندان عادلآباد، با پابند در حبس خانگی است.
سوای اعضای خانوادهٔ نوید افکاری، خویشاوندان و دوستان و برخی افرادی هم که در آرامگاه او دیده شدهاند، یا در ورزش و غیر از آن با خانوادهٔ افکاری آشنایی داشتهاند، تجربهٔ احضار و بازجویی را از سر گذراندهاند، اما از میان آنها امین بذرگر نیز جانش را از دست داد.
بذرگر از خرداد ۹۴ در مسابقات انتخابی تیم ملی کشتی فرنگی که همراه با علی گرایی (کاپیتان حال حاضر تیم ملی) نمایندگان فارس در ۶۶ کیلو بودند، تا اردیبهشت ۱۴۰۰ و درخشش در جام تختی در سطح اول کشتی فرنگی ایران حضور داشت.
سال ۱۳۹۸ در رقابتهای انتخابی نظامیان کشور برای حضور در مسابقات ارتشهای جهان اول شد، اما در ترکیب اعزامی به ووهان چین قرار نگرفت.
برادر کوچکترش محمدرضا سال ۹۳ قهرمان نوجوانان کشور شد. خانوادهای که پدرشان سالهاست از دنیا رفته، از پاییز ۱۴۰۱ امین را هم از دست داده و تحت فشار شدید امنیتی در شیراز وادار به سکوت شدهاند.
امین بذرگر پیش از بازداشت برادران افکاری بارها انزجار خود از نظام جمهوری اسلامی را در محیطهای ورزشی ابراز کرده بود و بهگواهی مربیانش واهمهای از عواقب بیان عقایدش نداشت.
براساس همین پیشینه، سعید افکاری، برادر نوید، تأکید میکند که شخصیت امین را باید مستقل دید.
یک هفته بعد از اعدام نوید افکاری، آخرین پست اینستاگرامی امین بذرگر منتشر شد؛ فقط سه کلمه: «سکوت خیانت است». آخرین استوری او نیز مشت گرهکردهای بود برآمده از دل شرارههای آتش.
امین هنگام حضور در تمرینات کشتی در ساک ورزشیاش اسپری داشت تا در امتداد مسیر نام نوید افکاری را روی دیوارها بنویسد. بهدلیل شعارنویسی روی دیوارهای شیراز، احضار و تهدید شد. وادارش کردند پستهای مربوط به نوید را هم از اینستاگرامش حذف کند.
امین بذرگر در آن مقطع، مربیان و همباشگاهیهایش را مطلع کرده بود که حتی هنگام فعالیتهای عادی روزانه تحت تعقیب قرار میگیرد.
او که تابستان ۹۸ در لیگ دسته اول برای باشگاه آریوبرزن به روی تشک رفته بود، سال بعد هم درحالیکه سه ماه از اعدام نوید افکاری میگذشت، در لیگ برتر بار دیگر دوبندهٔ تیم آریوبرزن را پوشید؛ نام سردار هخامنشی از دیار خود امین که با اسکندر مقدونی جنگید. ابراهیم عشقی، دوست صمیمی امین، میگوید: «اسمش به تیم میآمد؛ امین واقعاََ آریوبرزن بود.»
در این بین، گفته شد برادران گرایی، دو ستارهٔ کشتی فرنگی ایران و دوستان نوید و امین، بابت استوریهای حمایتی خود دربارهٔ نوید افکاری «احضار و توجیه» شدند.
آخرین حضور امین بذرگر در رویدادهای رسمی اردیبهشت ۱۴۰۰ بود؛ جام تختی در ورزشگاه ۱۲ هزار نفری آزادی. امین با گرفتاریهای امنیتی که برایش پیش آمده بود، گرچه با تمرکز حرفهای فاصله داشت، خوش درخشید و روی سکوی سوم ۶۷ کیلوگرم ایستاد.
او دیگر فرصت شرکت در تمرینات را پیدا نکرد تا اینکه در روزهای پایانی خرداد یا آغازینِ تیر ناپدید شد.
در روزهای نخست، این تصور نزد برخی آشنایانش وجود داشت که امین ایران را ترک کرده و بهزودی از جای امنی تماس خواهد گرفت. اما دوستان نزدیکش میگویند از ابتدا میدانستیم که مأمورین او را ربوده و به ساختمان پلاک ۱۰۰ شیراز بردهاند.
این بازداشت چنان غافلگیرانه بود که نه مجال تسویهحساب و اخذ مطالبات امور شغلی را به این کشتیگیر کابینتساز دادند، نه حتی فرصت اینکه وسایلش را از کارگاه جمع کند.
پلاک ۱۰۰، بازداشتگاه قدیمی و همیشه در بسته، متعلق به ادارهٔ اطلاعات فارس است که سلولهایش از سال ۸۸ در پی بازداشت فعالان سیاسی و دانشجویی در رسانههای اصلاحطلبان مطرح شد.
انتشار گستردهٔ فیلمی از بهیه نامجو، مادر نوید، و در کوبیدنهای بیفایدهٔ او در پی بازداشت دخترش الهام بر شهرت پلاک ۱۰۰ افزوده است.
اطلاعات شیراز از تأیید بازداشت امین بذرگر خودداری کرد. ابراهیم اسحاقی میگوید: «بازتاب جهانی شکنجه و اعدام نوید افکاری، بازجویان امین را به این نتیجه رساند که به روش قتلهای زنجیرهای در دههٔ ۷۰ به حذف فیزیکی رو بیاورند.»
سرانجام مقامات امنیتی شیراز در اردیبهشت ۱۴۰۱ در تماس با خانوادهٔ امین از کشف استخوانهای او در کوه دراک شیراز خبر دادند. گفتند گوشی امین کنار استخوانها بوده. با اصرار خانواده، درخواست آزمایش دیانای را پذیرفتند، اما اعلام نتیجه پنج ماه طول کشید.
در هفتههای آغازین اعتراضات پاییز ۱۴۰۱، به خانوادهٔ بذرگر گفتند نتایج آزمایش تعلق استخوانها به امین بذرگر را تأیید کرده است. با این حال از ارائهٔ نمونهها به خانوادهٔ بذرگر خودداری کردند.
سعید افکاری میگوید: «امین وارد آن ساختمان شد، اما دیگر بیرون نیامد. او بسیار رفیقباز بود. چطور ممکن است به کوه برود و کسی را خبر نکند؟ شخصیت بزرگ امین نمادی از تغییر جامعه است. او شعار نداد و ''سکوت خیانت است'' را تا آخرین لحظه، زندگی کرد.»
تاریخ جانباختن امین بذرگر مشخص نیست. از این رو ۲۴ مهر، یعنی تاریخ خاکسپاری، بهعنوان مبدأ برای سالگرد امین در نظر گرفته شد. خانوادهٔ بذرگر در هفتهٔ سالگرد او از هر فعالیتی بهنشانهٔ بزرگداشت امین در آرامگاه و حتی فضای مجازی منع شدند.
ابراهیم اسحاقی میگوید: «متوجه شدیم خانم و آقایی که مدعی یافتن استخوانها در کوه شده بودند، هر دور مأموران آگاهی هستند. نگفتند محل کشف کجا بوده که ۹ ماه به چشم هیچکس نخورده و فقط آنها توانستهاند ببینند؟»
اسحاقی میگوید: «من قبول نمیکنم استخوانهای امین باشد. اگر باشد هم باید بگویند چه بلایی سرش آوردهاند که سریع تبدیل به استخوان شد؟»
او که خود از فرنگیکاران مطرح کشور بوده، تأکید میکند: «اطلاعات شیراز بازداشت امین را انکار میکند. خب اگر امین را نکشتهاید، چرا پرونده را بستید؟ چرا دنبال قاتلش نمیگردید؟»
سعید افکاری در این باره میگوید: «وقتی برادرانم خواستار معاینه برای ثبت آثار شکنجه شدند، تمام موارد با جزئیات درج شد. اما بعداََ رئیس پزشکی قانونی استان فارس گفت هیچ موردی از شکنجه نبوده. برای همین نمیشود به ادعاهای مسئولین نظام اعتماد کرد.»
برادر نوید افکاری دربارهٔ تجربه بازداشت خودش در پلاک ۱۰۰ میگوید: «بدون تحویل به خانوادهام حاضر نشدند آزادم کنند. هر چه اصرار کردم که نیازی به آمدن خانواده نیست و خودم میروم، قبول نکردند. قطعاََ امین را هم بدون حضور خانوادهاش رها نمیکردند. دستگیرش کردند. آزاد هم نشده. هر بلایی سرش آمده، آنجا بوده.»
علاوهبر گوشی تلفنی که تمام محتویاتش را پاک کرده بودند، ساک ورزشی امین را هم به خانوادهاش تحویل دادهاند. بهگفتهٔ نزدیکان امین، این موضوع فرضیهٔ ربودن او هنگام رفتن یا بازگشت از باشگاه را تقویت میکند.
هیچیک از مربیان و همتیمیهای امین بذرگر احتمال صعود تنهایی و پنهانی به کوه دراک، بیخبر از همهٔ دوستان، آن هم با ساک حاوی کفش و دوبندهٔ کشتی را تأیید نکردهاند و چنین اتفاقی را «نامعقول و محال» میدانند.