به نظر بسیاری از مردم، تولد یک نوزاد رویدادی عادی و کاملاً طبیعی است، اما زایمان میتواند اثرات درازمدتی بر سلامت مادران بگذارد که بسیاری از اثرات در سکوت گسترش یافته است.
مجلهٔ پزشکی لنست، در مجموعه گزارشهایی تحقیقی جدیدی که امروز ۱۶ آذر ماه منتشر کرد، دربارهٔ بیش از ۳۰ عارضهٔ طولانیمدت پس از زایمان برای زنان و مادران هشدار داده است.
بهطور تقریبی هر سال ۱۴۰ میلیون زایمان در جهان صورت میگیرد؛ اتفاقی که کاملاً طبیعی به نظر میرسد. اما براساس گزارش لنست، تحقیقات جامع نشان میدهد که حداقل ۴۰ میلیون مورد از این تولدها با اثرات طولانیمدت بر سلامت مادران همراه است؛ اثراتی فراتر از عوارض پزشکی فوری ناشی از اختلال در به دنیا آوردن نوزاد.
یافتهها چه میگویند؟
براساس نتایج تحقیقاتی که در بخشی از ویژهنامهٔ سلامت جهانی لنست منتشر شده، حداقل ۴۰ میلیون نفر از مادران تا ماهها و حتی سالها پس از به دنیا آوردن فرزندان خود با عوارض پزشکی ناشی از زایمان دستبهگریبان هستند و در اکثر موارد نیز به این مشکلات کمتوجهی میشود.
نمونههایی از عوارض رایج که مادران تا مدتها از آنها رنج میبرند، از این قرار است:
- حدود ۳۵ درصد از مادران از عارضهٔ درد شدید هنگام عمل جنسی و سکس
- ۳۲ درصد از دردهای مزمن کمر
- ۱۹ درصد از بیاختیاری مقعدی
- ۸ تا ۳۱ درصد از بیاختیاری ادرار
- ۹ تا ۲۴ درصد از اضطراب مزمن
- ۱۱ تا ۱۷ درصد از افسردگی
- ۱۱ درصد از درد ناحیهٔ میان دوراه یا پرینیوم
- همچنین ۶ تا ۱۵ درصد از مادران بهطور مداوم دچار توکوفوبیا یا هراس از زایمان میشوند و ۱۱ درصد دچار هراس از ناتوانی در زایمان بعدی هستند.
اینها تنها نمونههایی از عوارض رایجتر از میان انبوهی از عوارض مشابه زایمان در مادران است.
نادیدهانگاری
شاید این ادعا که حداقل حدود یکسومِ زنانی که هر سال نوزادی را به دنیا میآورند، با عوارض طولانی فیزیکی و ذهنی ناشی از آن دستوپنجه نرم میکنند و زندگی آنها برای مدتهای طولانی تحت تأثیر این رویداد طبیعی است، عجیب به نظر برسد.
یکی از دلایلی که این مسئله برای برخی افراد عجیب است و البته دلیلی که باعث شده این موضوع کمتر مورد توجه قرار بگیرد و تا امروز هم ادامه داشته باشد، وجود نوعی تابو و فشار فرهنگی و اجتماعی پیرامون این موضوع است.
هنجارهای جامعه، بهخصوص در جوامع سنتیتر، باعث میشود عمل زایمان نهتنها بهعنوان امری طبیعی و ساده انگاشته شود که هر نوع اعتراض یا شکایتی از رنجهای بعد از آن، چه زمانی که مسائل تربیتی فرزند مطرح است و چه زمانی که مادران با دردهای فیزیکی و روانی دستوپنجه نرم میکنند، با دیدهٔ تحقیر نگاه شود. این وضعیت باعث میشود بسیاری از زنان این عوارض را پنهان کنند و همینطور جامعهٔ پزشکی و سلامت نیز نسبت به آن بیتوجهی نشان دهد.
بیتوجهی جامعهٔ سلامت
دکتر پاسکال الوتی، مدیر بخش تحقیقات سلامت جنسی و تولیدمثل در سازمان جهانی بهداشت، با اشاره به همین موضوع گفته است که «باوجود دردهای فیزیکی و روانی شدیدی که بسیاری از زنان پس از زایمان از سر میگذرانند، این موضوع در جامعه و حتی در ساختار بهداشت و سلامت کمتر مورد توجه قرار گرفته و موارد اندکی از این پروندهها گزارش میشود».
لنست در گزارش جامع خود اشاره میکند که با وجود گستردگی این عوارض طولانیمدت که زندگی زنان را برای سالهای طولانی تحت تأثیر قرار میدهد، زمانی که نوبت به تحقیقات بالینی میرسد، شاهد این هستیم که چطور این موضوعات بهطور جدی مورد غفلت قرار گرفته است.
براساس این گزارش، مرور نشریات و مقالات علمی در بازه ۱۲ سال گذشته نشان میدهد که هیچ توصیهنامهٔ جدیدی دربارهٔ ۴۰ درصد از ۳۲ مورد عارضههای اولویتدار پس از زایمان وجود ندارد. ضمن اینکه حتی یک راهنما و توصیهنامهٔ معتبر و جامع و باکیفیت برای مواجهه با این عارضهها در کشورهای دارای درآمد پایین یا متوسط پیدا نشده است.
راهحل چیست؟
پیشنهاد محققان این است که پاسخ دادن به این مسئله نیازمند ایجاد رویکردی میانرشتهای به مسئلهٔ زایمان و مراقبتهای سلامتِ پس از آن است که برای بازه طولانی پس از تولد امکان نظارت و پاسخگویی به عارضههای رایج اما مکتومماندهٔ طولانی پس از زایمان را برای مادران فراهم آورد.
همینطور اَنگزدایی و تابوزدایی از این مشکلات باعث خواهد شد تا افراد بدون نگرانی از برداشت و قضاوت اجتماعی دربارهٔ مشکلات خود سخن بگویند و جامعهٔ علمی نیز باید این مسئله را در اولویت تحقیقات خود قرار دهد.
مادران در ایران
آمار دقیقی از تعداد زنانی که در ایران پس از به دنیا آوردن فرزندان خود به عوارض طولانیمدت پس از زایمان دچار میشوند، در دسترس نیست. اما بر اساس روند کلی ارائهشده از سوی سازمان جهانی بهداشت، کشورهای کمتر توسعهیافته و بهخصوص کشورهایی با بافت اجتماعی سنتی بیشتر ازجمله ایران در معرض خطر شیوع این عوارض و همینطور عدم گزارش دهی درباره آن هستند.
این مسئله در ایران و در سالهای اخیر اهمیت بیشتری نیز پیدا کرده است. تلاش نظام حاکم بر ایران برای افزایش فرزندآوری و افزایش جمعیت و مشکلات ساختاری نظام بهداشت و سلامت در کنار باورهای دینی و مذهبی و اجتماعی فضایی را به وجود میآورد که بسیاری از مادرانی که با این مشکلات روبهرو هستند، نهتنها امکان گزارش آن را نداشته باشند که امکاناتی برای پاسخگویی به نیازهای آنها نیز وجود نداشته باشد.
در همین حال فضای تبلیغی و اجتماعی در بخش بزرگی از جامعه باعث میشود که مادران مبتلا به این عوارض، بهجای کمک جستن، خود را مقصر و یا ضعیف قلمداد کنند و همین وضعیت بر دامنه و شدت اثر این عوارض میافزاید.