فیلم «آشیل» ساختۀ فرهاد دلآرام که در چند ماه اخیر در جشنوارههای مختلف جهانی به نمایش درآمده، میتواند نمایندۀ دیگری از جریان غیررسمی قدرتگرفتۀ سینمای ایران باشد.
این جریان غیررسمی که بیاعتنا به موازین سانسور حکومت، تصویری از مضامین کمتر گفتهشده در فیلمهای ایرانی ارائه میدهد، در یک سال اخیر، با محدود شدن حضورهای بینالمللی فیلمهای مجوزدارِ حکومت، تبدیل به نمایندۀ فعلی سینمای ایران در رویدادهای معتبر سینمایی شده است.
«آشیل» دربارۀ جوان فیلمسازی است که سرخورده و دلزده از شرایط در بیمارستانی بهعنوان مسئول وسایل بخش ارتوپدی مشغول کار است. او شبی با یک زن زندانی سیاسی در بخش ویژه این بیمارستان روبهرو میشود که از او درخواست کمک دارد. فیلم روایت همراهی این دو با یکدیگر در فرار از ایران است.
میرسعید مولویان، بهدخت ولیان، رؤیا افشار و ندا عقیقی بازیگران اصلی این فیلم هستند و فیلمبرداری آن در چند شهر ایران در سال ۱۴۰۱، چند هفته قبل از آغاز اعتراضات سراسری «زن زندگی آزادی»، انجام شد.
در فیلم «آشیل» شخصیتهای کمتر دیدهشدهای از جامعۀ ایران دیده میشوند؛ مانند زن زندانی سیاسی که بهدلایل نامشخصی در بخش روانی بیمارستان بستری شده و نیز مادر داغداری که فرزندش بهخاطر مسائل سیاسی کشته شده تا فیلمسازی که سرخورده از شرایط خلق اثر جدیدی را ممکن نمیداند.
«آشیل» نخستین فیلم بلند سازندهاش فرهاد دلآرام است که پیشتر با فیلم کوتاه «تتو» برندۀ جایزۀ بخش نسل جشنوارۀ برلین در سال ۲۰۱۹ شده بود؛ فیلمی که آن هم مضمونی دربارۀ شرایط خاص زنان ایرانی داشت و موضوع آن دختر جوانی بود که بهدلیل داشتن تتو با مشکلاتی در تمدید گواهینامۀ رانندگیاش مواجه میشد؛ مشکلاتی که بهتدریج شکلی از چند اتهام به خود میگرفت.
آقای دلآرام که فارغالتحصیل رشتۀ سینما از دانشگاه تهران است، پس از تجربیاتی در زمینۀ فیلمنامهنویسی، ساخت فیلم کوتاه را از اوایل دهه ۹۰ در ایران آغاز کرد.
او در گفتوگویی با پادکست «صحنۀ» رادیوفردا میگوید بهدلیل مردود شدن همۀ فیلمنامههایش برای ساخت، تصمیم به کارگردانی فیلم کوتاه گرفت.
با این حال، هیچکدام از شش فیلم کوتاهی که در ایران ساخت، اجازۀ نمایش پیدا نکرد و صرفاً چند نمایش در محلهایی چون خانۀ سینما داشت.
او سه فیلم کوتاه هم خارج از ایران ساخته و مدتی است ساکن شهر برلین پایتخت آلمان شده است.
فیلم «آشیل» که مضمونش میتواند جلوهای از مقاومت جاری جامعۀ ایران در برابر خواستههای حکومت باشد، نخستین بار مهرماه امسال بهعنوان محصولی از ایران، آلمان و فرانسه در جشنوارۀ فیلم تورنتو به نمایش درآمد و پس از آن در جشنوارههای دیگری چون سنسباستین، رم، سائوپائولو، هامبورگ و کرالا شرکت کرد و برندۀ جوایزی ازجمله جایزۀ ویژه هیئت داوران جشنواره فیلم رم شد.
درحالیکه سفرهای جشنوارهای فیلم «آشیل» ادامه دارد، سازندهاش به رادیوفردا میگوید قصد داشته در فیلمهایش «مقاومت» مردم در برابر تحمیلهای حکومتی را نشان دهد.
او با تأیید اینکه برای گرفتن پروانهساخت فیلم «آشیل» از وزارت ارشاد جمهوری اسلامی مجبور به استفاده از روشهایی در گمراه کردن مسئولان از مضمون و شکل پرداخت نهایی فیلم شد، میگوید او تنها فیلمسازی نیست که از این گونه روشها برای فراهم کردن امکان ساخت فیلم در جوامع دیکتاتوری استفاده میکند.
بهگفتۀ آقای دلآرام، بدون داشتن مجوز، امکان ساخت فیلم جادهای چون «آشیل» با یک گروه تولید پرتعداد که شخصیتهایش نزدیک به دو هزار کیلومتر در ایران طی میکنند، نبود.
آقای دلآرام در گفتوگویش دربارۀ ایدۀ فیلم چنین میگوید:
«ایده را از تجربۀ نسبتاً مشابهی که خودم هفت سال پیش در یک بیمارستان داشتم، گرفتم. من مشکل بی خوابی داشتم و دانشجوی کارشناسی ارشد رشتۀ سینما بودم و نیاز به پول داشتم و در شیفت شب یک بیمارستان همین کاری را که شخصیت اول فیلم میکند، بهعنوان تکنسین ارتوپدی انجام میدادم. روزی با زنی روبهرو شدم که بسیار مستأصل بود. فهمیدم آن زن از زندان به بیمارستان برای برخی معاینات آورده شده. آن زن تلاش کرد از بیمارستان فرار کند، اما نتوانست و پایش آسیب دید. بهعنوان مسئول وسایل ارتوپدی برخوردی با او داشتم. نگاهی که آن زن به من کرد، با من ماند. البته نمیدانستم آن زن جرمش چیست و اصلاً سیاسی است یا نه.»
فرهاد دلآرام در ادامه با طرح مسائل مربوط به طرح دغدغههای اجتماعی و سیاسی در فیلمها میگوید:
«آن زمان بهعنوان هنرمند با خودم این درگیری را داشتم که چرا دارم فیلم میسازم و چهار سال قبل که خواستم فیلم را بسازم، فکر میکردم ما هنرمندها از مردم عقب هستیم. آن زمان اصلاً فکر نمیکردم این میزان به هنر متعهد اعتقاد پیدا کنم. من ۳۵ سالم است و در این ۳۵ سال بسیاری از اتفاقات از اعتراضهای سال ۸۸ تا آبان ۹۸ را دیدهام. هنرمندی که از جامعه عقب افتاده، بسیار برایم مسئله بود.
وقتی که آبان ۹۸ رخ داد، زمانی بود که سینما را کامل رها کرده بودم و برای گذران زندگی بهعنوان راننده اسنپ کار میکردم. روزی یک مادر داغدار را سوار کردم و با او صحبت کردم. آن زمان به خودم قول دادم فیلمی بنویسم دربارۀ هنرمندی که فکر میکند نمیتواند هیچ اثری با هنرش در جامعه بگذارد و کلاً به غیر از سیاهی در اطرافش چیزی نمیبیند، ولی در همراهی با انسانی که خودش کاملا زخم خورده از شرایط حکومت است، دوباره میفهمد که راه سومی به غیر از گوشهگیری و فرار برای مبارزه وجود دارد.»
کارگردان فیلم «آشیل» درباره نوع پرداخت شخصیت زن زندانی سیاسی که گویی در نوعی بهت و فراموشی است و پسزمینهای از فعالیتهایش بیان نمیکند، چنین میگوید:
«موضوع دیوانهسازی زندانیان سیاسی مسئلهام بود. ما در دوران اخیر با حضور شبکههای اجتماعی بیشتر از این اتفاق میشنویم. شخصیتی مانند بهنام محجوبی نمونۀ مهمی است. شخصیت زن فیلم من هم بهخاطر اینکه سالها زندان بوده، خیلی چیزها یادش نمیآید. بهخاطر سانسور نبود که این شخصیت را چنین تصویر کردم. شما شخصیت زن مادر داغدار را ببینید که بهصراحت از زخمش میگوید. ضمناً من به نوعی از سینمای مدرن اروپایی علاقه دارم که با فضاسازی کار میکند تا بیان صریح در دیالوگها.»
«آشیل» باوجود صراحت کمنظیر در بیان موضوعی بسیار کمپرداختهشده با رعایت الزام حجاب برای بازیگران زن ساخته شده است. فرهاد دلآرام با ابراز تأسف از رعایت این الزام چنین میگوید:
«وقتی که فیلم را فیلمبرداری میکردیم، سه هفته و نیم قبل از اعتراضها بود. قبل از آن این میزان همراهی در میان اهالی هنر و سینما نبود. نمیگویم گروهم با من همراهی نکرد، میخواهم بگویم شرایط قبل از این اتفاقات بود و آن زمان به مسئله حجاب فکر نمیکردم. اولویت اصلیام بیان حرف فیلم بود. همین الان که هر فیلم خودم را میبینم، بهخاطر وجود حجاب اذیت میشوم. شاید اگر فیلم را بعد از اعتراضها فیلمبرداری میکردم، حجاب هم نمیگذاشتم. شاید میرفتم و بازیگر حرفهای انتخاب نمیکردم و بدون حجاب میساختم.»
کارگردان فیلم «آشیل» میگوید جریان مقاومت سینمای ایران ادامه پیدا خواهد کرد اما به حرارت چند ماه قبل نخواهد بود.
فرهاد دلآرام امکان تداوم فیلمسازیاش در ایران را در شرایط فعلی دستکم در کوتاهمدت ممکن نمیداند:
«شاید اگر ۲۳ سالم بود، دوست داشتم به هر قیمتی فیلم بسازم، اما الان فیلمسازی در شرایط فعلی در داخل ایران به اندازۀ سابق برایم مهم نیست. مانند سابق به تلاشم ادامه میدهم تا آنچه در درونم هست را بنویسم و بسازم. صددرصد علاقهام ساخت در داخل کشور است، اما اگر نتوانستم، در جای دیگری میسازم.»