لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳ تهران ۱۰:۰۲

چگونه حماس و دولت اسرائیل به ماندن هم در قدرت کمک کردند؟


نخست‌وزیر اسرائیل در یکی از نشست‌های کنست
نخست‌وزیر اسرائیل در یکی از نشست‌های کنست

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، از آغاز جنگ با گروه افراطی حماس در ۷ اکتبر، بارها گفته است که می‌خواهد حماس را از غزه حذف کند. او حماس را که در فهرست گروه‌های تروریستی آمریکا و اتحادیه اروپا نیز هست، گروهی تروریست می‌داند که تمامیت اسرائیل را تهدید می‌کند.

این گفته در حالی تکرار شده که در رسانه‌های مختلف اسرائيل، سخن از آن می‌رود که شخص نتانیاهو، به خاطر اهداف خود، حماس را در غزه محافظت کرده است.

نتانیاهو و کابینه جنگ اسرائیل که با تصمیمات خود در تلاش هستند تا به هر ترتیبی کنترل غزه را برای مدتی نامعلوم به عهده بگیرند، در این مدت کوشیده‌اند تا از حماس چهره‌ای شیطانی بسازند. اما شیطان‌‌سازی کنونی از حماس در شرایطی است که یکی از ستون‌نویسان روزنامه هاآرتص می‌گوید «به مدت ۱۴ سال، سیاست نتانیاهو حفظ حماس در قدرت بود، و قتل‌عام ۷ اکتبر ۲۰۲۳ هم به نخست‌وزیر اسرائیل کمک می‌کند تا حکومت خود را حفظ کند».

این البته اتهام جدیدی نیست؛ توماس فریدمن، تحلیل‌گر سیاسی، نیز در سال ۲۰۲۱ در یادداشتی نوشته بود نتانیاهو و حماس هر کدام به صورتی جداگانه از ظهور صلح در سال‌های گذشته جلوگیری کرده‌اند. او معتقد است آن‌ها قدرت را، با سوار شدن بر امواج خصومت نسبت به «دیگری» حفظ کرده‌اند.

برآمدن اسلام‌گرایان به جای ناسیونالیست‌های سکولار

از آغاز جنگ تا امروز بسیاری این گزاره را متذکر شده‌اند که «حماس بیش از هر گروه سکولار مبارز فلسطینی، غیرنظامیان اسرائیلی را کشته است». با این وجود، اسلام‌گرایی رادیکالی که امروز حماس آن را در فلسطین نمایندگی می‌کند، راه‌حلی برای کنارگذاشتن سکولارهای این سرزمین در اواخر قرن ۲۰ میلادی بود.

پس از حمله اسرائیل به نوار غزه در سال ۱۹۶۷، زمانی که مصر اداره آن‌جا را بر عهده داشت، تل‌آویو توانست دست دولت مصر را از این نوار کوتاه کند. اما در غزه به واسطه نیروهای مصری ایدئولوژی اخوان‌المسلمین گسترش یافته بود. با این حال تا انتفاضه اول در سال ۱۹۸۷ این منطقه در کشاکش میان نیروهای اسرائیل و سازمان آزادی‌بخش فلسطین (ساف) و شخصیت برجسته آن، یاسر عرفات بود. سازمانی که سکولار بود و ایده‌های ناسیونالیستی داشت.

حماس در جریان انتفاضه اول متولد شد. این گروه با ایده‌ای مرکزی که شیخ احمد یاسین، در اردوگاه آوارگان غزه نسبت به وضعیت این منطقه پرورانده بود، تأسیس شد. البته او پیش از این، یعنی از سال ۱۹۷۳ به این سو به واسطه انجمن‌های خیره‌ای که تحت تأثیر عقاید اخوان المسلمین تأسیس کرده بود، توانسته بود محبوبیت نسبی در بخشی از جامعه غزه به دست آورد.

قدرت گرفتن اولیه حماس تازه‌تأسیس، پس از آن روی داد که اسرائیل و ساف به سوی صلح گام برداشتند. برخی از مردم فلسطین که مخالف این صلح و خلع سلاح پس از آن بودند، به دنبال راهی برای مقاومت، جذب حماس شدند. می‌توان گفت از میانه دهه ۱۹۹۰ حماس در سایه ضعیف شدن «ساف» به عنوان یک مخالف دولت اسرائیل سر برآورد و بدل به یک نیروی شبه‌نظامی شد که حمایت قابل توجهی از مردم فلسطین را هم به همراه داشت تا جایی که در نهایت پس از خروج اسرائیل از غزه در سال ۲۰۰۵ این گروه اداره غزه را بر عهده گرفت.

حماس در قالب شیطان، اما در مقام دوست

حماس در عدم توجه دولت اسرائیل شکل نگرفت؛ حتی شخص شیخ یاسین پیش از تشکیل این گروه زیر نظر بود. در سال ۱۹۸۴، ارتش اسرائیل خبری از طرفداران «فتح» دریافت کرد که اسلام‌گرایان غزه به رهبری شیخ یاسین در حال جمع‌آوری اسلحه هستند. پیرو این خبر نظامیان اسرائیلی به مسجدی حمله کرده و یک انبار اسلحه پیدا کردند. شیخ یاسین نیز به زندان افتاد، اما چندی بعد آزاد شد.

برخی معتقدند که توجه اسرائیل به حماس بیش از حد بوده است. آونر کوهن یکی از مقامات اسرائیلی که در دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ مسئولیت امور مذهبی غزه را بر عهده داشت، می‌گوید «متأسفانه حماس مخلوق اسرائیل است». او می‌گوید شاهد شکل‌گیری جنبش اسلام‌گرایی بود که رقبای سکولار فلسطینی را کنار گذاشت و سپس به حماس امروزی تبدیل شد، «گروهی ستیزه‌جو که قسم خورده است اسرائیل را نابود کند».

در میانه دهه ۹۰ کوهن با نوشتن متنی، گفت اگر دولت اسرائیل مقابل این گروه سکوت کند، در آینده ممکن است که آسیب‌های جدی به اسرائیل برسد.

شالوم حراری، افسر اطلاعات نظامی اسرائيل، معتقد است کاری که دولت وقت اسرائیل انجام داد، بی‌توجهی بود؛ او می‌گوید آن زمان دولت اسرائيل انواع هشدارها را نادیده گرفت. او تأکید دارد دلیل این امر غفلت بود، نه تمایل به تقویت اسلام‌گرایان: «اسرائیل هرگز حماس را تأمین مالی نکرد. اسرائیل هرگز حماس را مسلح نکرد».

در میان اسرائیلی‌هایی که در این خصوص ابراز نظر کرده‌اند، می‌توان نظرهایی را نیز یافت که برخلاف حراری معتقدند اسرائیل از حماس حمایت مادی نیز کرده است. اسحاق سِگف که در اوایل دهه ۱۹۸۰ فرماندار نظامی اسرائیل در غزه بود، به خبرنگار نیویورک‌تایمز گفته است که دولت اسرائیل به تأمین مالی جنبش اسلام‌گرای فلسطینی به‌عنوان یک «وزن متقابل» در برابر سازمان آزادی‌بخش فلسطین و سازمان فتح کمک کرده است.

نتانیاهو و سیاست تفرقه در فلسطین

بسیاری از رسانه‌های اسرائیلی با آغاز جنگ در ۷ اکتبر، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، را به خاطر حمایت‌های مستقیم و غیرمستقیم از حماس، مسئول وضع فعلی دانسته‌اند. روزنامه هاآرتص، از آغاز جنگ بارها گزارش‌هایی با محتوای حمایت دولت اسرائیل از حماس منتشر کرده است. در یکی از یادداشت‌های این روزنامه نتانیاهو به دلیل «دکترین سیاسی مخرب و منحرف خود که معتقد بود تقویت حماس به بهای ایجاد هزینه برای تشکیلات خودگردان فلسطین، برای اسرائیل خوب است» مورد سرزنش قرار می‌دهد.

پایگاه خبری تایمز اسرائیل نیز پس از حملات حماس، مقالات مشابهی منتشر کرده است. در مقاله‌ای با عنوان «نتانیاهو سال‌ها از حماس حمایت کرد»، نویسنده اسرائیلی، نتانیاهو را به سیاست‌های حمایتی از حماس متهم کرده و می‌گوید برای آسیب رساندن به محمود عباس، حماس از یک گروه تروریستی صرف به سازمانی که اسرائیل با آن مذاکرات غیرمستقیم از طریق مصر انجام می‌داد، ارتقا یافت و به سازمانی که اجازه دریافت پول نقد از خارج را داشت تبدیل شد».

البته این اتهام‌ها به نتانیاهو جدید نیست؛ در سال ۲۰۱۹ ایهود باراک، نخست‌وزیر سابق اسرائیل به رادیو ارتش اسرائیل گفته بود که «استراتژی نتانیاهو زنده نگه داشتن حماس و لگد زدن به آن حتی به قیمت رها کردن شهروندان جنوب اسرائیل، به منظور تضعیف تشکیلات خودگردان فلسطین در رام‌الله است».

کاری که نتانیاهو در سر داشته ممانعت از ایجاد دو دولت در این سرزمین‌هاست. گرشون هاکوهن یکی از فرماندهان اسرائيلی در یک مصاحبه تلویزیونی در سال ۲۰۱۹ می‌گوید استراتژی نتانیاهو جلوگیری از به وجود آمدن دو کشور است، بنابراین او حماس را به نزدیک‌ترین شریک خود تبدیل می‌کند؛ حماس آشکارا دشمن است، اما در خفا متحد».

یک سند ۱۰ صفحه‌ای از وزارت اطلاعات اسرائیل توسط مجله ۹۷۲+ در ۳۰ اکتبر ۲۰۲۳ منتشر شد که در رسانه‌ها سر و صدایی زیادی کرد. این سند بیشتر به خاطر پیشنهادهایش برای نحوه رفتار با اهالی غزه مورد توجه قرار گرفته که می‌گفت اسرائیل بهتر است در طول جنگ برای «تخلیه غیرنظامیان به سینا» اقدام کرده و در آن‌جا شهرهای چادری و بعداً شهرهای دائمی برای جذب این افراد به وجود آورد.

اما در عین حال این سند نشان می‌دهد که از نظر سیستم امنیتی اسرائیل، گزینه کنترل غزه توسط تشکیلات خودگردان فلسطین نتیاج خوبی نخواهد داشت. چیزی که سال‌ها نتانیاهو هم به آن عمل کرده است. نهاد امنیتی معتقد است که آمدن تشکیلات خودگران به غزه، یکی از موانع اصلی ایجاد یک کشور فلسطینی را از بین می‌برد. این سند البته وجود حماس را توصیه نمی‌کند، اما بودن حماس را راهی برای عدم به وجود آمدن ایده دو دولت می‌داند. بند‌های ۱۸و۱۹ میثاق نامه جدید حماس نیز نشان می‌دهد که این گروه علاقه‌ به چنین راه حلی ندارد.

حمایت‌هایی که منجر به قدرت‌گیری حماس شد

افرایم هالیوی که یک افسر موساد است در سال‌های اخیر از دولت اسرائیل خواسته با حماس مذاکره کند؛ او می‌گوید «حماس را می‌توان درهم شکست» اما معتقد است «بهای درهم شکستن حماس بهایی است که اسرائیل ترجیح می‌دهد نپردازد».

در عوض چنین دیدگاه‌هایی که از سوی نگاه‌های افراطی در اسرائیل مطرح شده است، برخی معتقدند که دولت اسرائيل حتی به قدرت‌گیری مادی حماس نیز کمک کرده است. از نظر آن‌ها یکی از نکاتی که حماس را قدرتمندتر کرد، کمک‌های بین‌المللی و سرمایه‌گذاری‌های این گروه بود که اسرائیل در مقابل آن نایستاد و گاه آن را تقویت کرد.

گزارش‌های مختلف، نشان می‌دهند کشورهایی نظیر ترکیه، قطر و ایران از حماس حمایت مادی کرده‌اند. حجم این کمک‌ها تا امروز معلوم نشده است. به عنوان مثال، سال گذشته رویتز در یک گزارش از حمایت ۳۰ میلیون دلاری ایران به صورت ماهانه از حماس خبر داده بود. اما وال استریت جورنال در یادداشتی نوشته است که برخی مقامات غربی می‌گویند ایران علاوه بر تأمین تسلیحات و اطلاعات، «در سال‌های اخیر سالانه حدود ۱۰۰ میلیون دلار به طور خاص برای عملیات نظامی این گروه به حماس کمک کرده است».

به جز کمک‌های بین‌المللی که بخشی از آن به واسطه نهادهای خیریه انجام می‌شود، حماس توانسته است از طریق مالیات‌ها نیز درآمد خود را افزایش دهد.

افزایش مالیات‌ها در غزه در سال‌های اخیر دو دلیل عمده دارد. یکی افزایش میزان اجازه کاری است که اسرائیل به ویژه در دو سال گذشته به اهالی غزه داده است. این اقدام باعث شده است که درآمد بخشی از اهالی این منطقه افزایش یابد و مالیات آن به جیب حماس ریخته شود. گزارش‌ها می‌گویند تنها از ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۳ بیش از ۱۲ هزار نفر در غزه اجازه کار دریافت کرده‌اند، این در حالی است که در سال‌های پیش از آن تنها ۱۱ هزار نفر اجازه کار داشتند.

از سوی دیگر مصر نیز یک دروازه تجاری به غزه باز کرده و به تجارت این منطقه کمک کرده است تا کالاهایی را وارد و صادر کند که عوارض آن باز برای حماس است.

به همراه این کمک‌ها و همچنین افزودن بر میزان مالیات‌ها، حماس توانسته سبد‌های سرمایه‌گذاری نیز در برخی کشورها به وجود آورد. تا سال ۲۰۲۲، وزارت خزانه‌داری آمریکا تخمین زده که این گروه بیش از ۵۰۰ میلیون دلار در شرکت‌های مختلف که عمدتاً در خلیج فارس هستند، سرمایه‌گذاری کرده است.

اگرچه گزارشی در مورد این که اسرائیل نقشی در وضعیت مالیات حماس داشته است یا نه در دسترس نیست، اما شواهد حکایت از آن دارد که دولت اسرائیل از کمک‌های بین‌المللی به نوار غزه و حماس حمایت کرده است.

یکی از اعضای لیکود گفته است نتانیاهو از مجوز منظم اسرائیل به انتقال وجوه قطری به غزه دفاع می‌کند. او گفته است برای نخست‌وزیر اسرائیل این امر بخشی از یک استراتژی گسترده‌تر برای جدا نگه داشتن حماس و تشکیلات خودگردان فلسطین است. تشکیلاتی که بیش از ۵۰ هزار کارمند دارد.

می‌توان گفت اسرائیل به عنوان یکی از راهبردهای خود در راستای اهدافی مانند ممانعت از به وجود آمدن یک فلسطین متحد یا «دشمن قوی‌تر»، حماس را به طور مستقیم و غیرمستقیم تقویت کرده است؛ امری که به جز هدف جلوگیری از راه‌حل دو دولتی به نوبه خود راست افراطی و جریان‌های رادیکال اسرائیل را قدرتمندتر کرد.

اما با این حال حماس ضمن ایجاد تغییراتی در نوار غزه مانند اجرای سیاست‌های اسلامی در این منطقه و همراه کردن بخشی از مردم و تولید طرفدار برای خود و همچنین تقویت مادی که بخشی از آن در سایه سیاست‌های اسرائیل بوده، راهی برای قدرت‌یابی خود یافت. گرچه نمی‌توان این قدرت‌یابی را که نقش اسرائیل هم در آن مشهود است، به تمامی به نام این دولت نوشت.

XS
SM
MD
LG