شهلا لاهیجی، نویسنده، مترجم و ناشر ایرانی که روز دوشنبه ۱۸ دی در ۸۱ سالگی درگذشت، در چهار دهۀ گذشته شاخصترین نماد حضور زن در عرصۀ نشر کتاب در ایران بود.
او گرچه به عنوان سرشناسترین ناشر زن در ایران با احترام و ستایش قشر نخبه و کتابخوان روبهرو بود، اما همزمان با مشکلات بسیاری، هم از سوی جامعه و هم از سوی حکومت جمهوری اسلامی، مواجه شد.
شهلا لاهیجی انتشارات روشنگران و مطالعات زنان را در سال ۱۳۶۳ پایهگذاری کرد و طی چهار دهه آثاری را بهویژه در حوزه ادبیات و مسائل زنان به چاپ رساند.
ایدۀ تأسیس این انتشارات حاصل تجربیات او و چند تن از دوستانش در سالهای پس از انقلاب بود؛ زمانی که دوران سخت برای زنان ایران آغاز شده بود و آنطور که خود خانم لاهیجی تأکید میکرد، در آن سالها سادهترین پرسشها دربارۀ حضور زن در اجتماع بیپاسخ مانده بود.
آنچه موجب شده بود لاهیجی شاخهای از فعالیتهای خود را به انتشار آثار دربارۀ زنان اختصاص دهد، ضرورتی بود که او در مورد آموزش دربارۀ مسائل زنان احساس کرده بود.
او زمانی گفته بود که میدانست نباید انتظار یک تحول فوری در حیات اجتماعی زنان در ایران را داشت، بلکه باید در چارچوب یک فعالیت فرهنگی درازمدت، زنان را برای دادخواهی حقوقشان که بهویژه پس از انقلاب پایمال شده، آماده کرد.
با این حال، او به فراتر از حوزۀ زنان نیز میاندیشید. آنطور که در وبسایت انتشارات روشنگران آمده، اساسیترین هدفی که این مؤسسۀ انتشاراتی در پی دست یافتن به آن بوده، «ارائه دیدی گستردهتر،روشنتر و انسانیتر از مسایل اجتماعی، اقتصادی، فلسفی، روانشناختی و تاریخی زندگی انسانهاست».
اما مشکلات برای شهلا لاهیجی به عنوان یک ناشر زن در فضای مردانۀ نشر ایران کم نبود.
در سال ۱۳۷۴، یک دهه پس از تأسیس انتشارات روشنگران، در یادداشتی دربارۀ مشکلاتش در حوزۀ نشر چنین نوشت:
«از همان روزهای نخست که اولین قدم را به درون چاپخانه گذاشتم، متوجه شدم به محیطی پا نهادهام که با حضور زن بیگانه است. این بیگانگی را به شکلهای مختلف به من یادآور میشدند. برخی با دیدن زینکهای سنگینی که به همراه خود میکشیدم شتابان به سراغم میآمدند که "خواهر یا مادر، این کار شما نیست". بعضی مطمئن بودند که اگر به این کار روی آوردهام، از سر ناچاری است: "نمیتوانستید کار دیگری بکنید؟ مثلاً بوتیک لباس زنانه یا کلاس شیرینیپزی؟"
و وقتی با کمی عصبانیت بهشان میگفتم که از آن کارها سررشتهای ندارم، ترحم نسبت به خودم را بیشتر در چشمانشان میدیدم. آنها دیگر واقعاً مطمئن میشدند که از ناچاری این حرفه را برگزیدهام.
بعضی وقتها هم شرارتهایی در کار بود. بیشتر از سوی جوانترها و نسل جدید که با شیطنت فضا را آکنده از اصطلاحات پیش پا افتاده یا مستهجن میکردند که من خود را مجبور به فاصله گرفتن میدیدم. یعنی اینجا جای یک زن محترم نیست و به همین سادگی بیرونم میراندند.»
فقط جامعۀ مردسالار نبود که عرصه را برای حضور یک ناشر زن تنگ میکرد، حکومت جمهوری اسلامی نیز به طرق مختلف محدودیتهایی را علیه او اِعمال کرد.
در اوایل سال ۱۳۷۹، وقتی لاهیجی همراه با دیگر شرکتکنندگان در کنفرانس برلین به ایران بازگشت، بازداشت شد و دستگاه قضایی جمهوری اسلامی پروندهای علیه او گشود.
مرکز اسناد انقلاب اسلامی وابسته به حکومت ایران در این باره مدعی شده است: «هدف اصلی از برپایی این کنفرانس تلاش برای تغییر نظام دینی حاکم بر ایران و جایگزین کردن یک حکومت غیردینی مطیع غرب بود.»
بازداشت شرکتکنندگان در کنفرانس برلین به ویژه خانم لاهیجی موجی از انتقاد نویسندگان را نیز به دنبال داشت.
بهرام بیضائی، که انتشارات روشنگران آثارش را منتشر میکرد، در همان زمان با اشاره به دعوت از یک نویسندۀ برزیلی به ایران گفت: «شهلا لاهیجی همان حرفهایی را میزد كه در كتابهای كوئلیو آمده؛ چرا او در زندان است و پائولو كوئلیو به ایران دعوت شده است.»
سیمین بهبهانی، شاعر و از اعضای فقید کانون نویسندگان، نیز گفت که کسانی چون لاهیجی «مایۀ روسفیدی» زنان در ایران هستند و او «هیچگاه قصدی به جز خدمت به وطن و جامعه نداشته» است.
لاهیجی پس از مدتی آزاد شد اما پس از آن حساسیتها نسبت به انتشارات روشنگران بیش از گذشته شد. همچنین تعدادی از کتابهای این انتشارات ممنوع شد و دفتر این انتشاراتی نیز در نیمۀ دهۀ هشتاد خورشیدی به آتش کشیده شد.
شهلا لاهیجی در سال ۱۳۸۵ در گفتوگو با یک روزنامۀ آلمانی گفت: «کتابهایی که در ۲۷ سال اخیر بارها چاپ شدهاند، اینک ممنوع الانتشار هستند. ناشرانی که مقبول حکومت نیستند، عملاً کنار گذاشته میشوند.»
با این حال، او از پا ننشست و در سالهای بعد همچنان برای انتشار کتابهایش تلاش کرد.
همزمان شهلا لاهیجی در سالهای اخیر بارها اعتراض خود را بهویژه با شرکت نکردن در نمایشگاه کتاب تهران نسبت به سیاستهای حکومت در حوزۀ نشر نشان داد.
او چند سال پیش به رسانههای ایران گفته بود که به او پیشنهاد کردهاند کتابهایش را خارج از ایران یا در فضای مجازی منتشر کند. اما این ناشر تأکید کرد: «اگر ما چنین کاری را انجام نمیدهیم، به این خاطر است که فکر میکنیم باید مقاومت کنیم.»